Copyright © 2015-2024 Afghan Bibles. All rights reserved
۱داود پادشاه به جمعیت گفت: «پسر من، سلیمان که خداوند فقط او را برگزید، هنوز جوان و بی تجربه است و کاری که در پیشرو دارد، یک کار بسیار مهم می باشد، زیرا این بنا عبادتگاه و پرستشگاه خداوند، خدا است نه قصری برای رهایش یک انسان. ۲با تمام قدرت و توان خود کوشیدم تا همه ضروریات عبادتگاه را از قبیل طلا برای ساختن اشیای طلائی، نقره برای ساختن آلات نقره ئی، برنج جهت ساختن لوازم برنجی، آهن برای ساختن سامان آهنی و چوب برای کارهای چوبی و همچنین مقدار زیادی از سنگهای رنگارنگ عقیق، سنگهای زینتی، جواهرات هر رنگ، سنگ مرمر و غیره را تهیه کرده ام. ۳برعلاوه نظر به علاقۀ خاصی که به عبادتگاه خداوند دارم، از دارائی شخصی خود همه نقره و طلا را ۴که عبارت است از صد تُن طلای اوفیر و دوصد و چهل تُن نقرۀ صاف برای ورق شانی دیوارهای عبادتگاه، برای خداوند اهداء می کنم. ۵صنعتگران ماهر از این طلا و نقره برای ساختن اشیای نقره ای و طلائی کار می گیرند. حالا چه کسی دیگر حاضر است که هدیۀ سخاوتمندانه ای برای خداوند بدهد؟»
۶-۷آنگاه رؤسای خانواده ها، رهبران قبیله، فرماندهان نظامی و ناظران دارایی پادشاه داوطلبانه و با میل دل یکصد و هفتاد تُن طلا، سیصد و چهل تُن نقره، ششصد و ده تُن برنج، سه هزار و چهارصد تُن آهن برای مصارف ساختمان عبادتگاه هدیه دادند. ۸همچنین هر کسیکه جواهرات داشت به خزانۀ عبادتگاه آورد و به یحیئیلِ جرشونی تسلیم کرد. ۹و همه مردم بخاطر اینکه توانستند خدمتی برای خداوند بکنند بسیار خوشحال بودند و داود هم از این بابت بی اندازه خوش بود.
۱۰داود در حضور تمام مردم خداوند را ستایش نموده و بدرگاه او این چنین دعا کرد: «ای خداوند، تو را سپاس می گویم. ای خدای جد ما اسرائیل، از ازل تا به ابد ۱۱عظمت، قدرت، جلال و شکوه از تو است. همه چیزهائی که در آسمان ها و زمین اند، به تو تعلق دارند. پادشاهی از آن تو است. ای خداوند، تو بالا تر و برتر از همه سران کائنات هستی. ۱۲دولت و جلال از جانب تو می آید، و تو فرمانروای جهان هستی. اختیار و قدرت در دست تو است و تو به همه جلال و نیرو می بخشی. ۱۳حالا ای خداوند، ما بدربار تو عرض شکرانگی تقدیم می کنیم و بنام پُر افتخارت سپاس می گوییم.
۱۴لیکن من کیستم و قوم من کیستند که شایستگی آوردن هدایا برای تو را داشته باشیم؟ ما این ادعا را نداریم که چیزی به تو می دهیم، زیرا هر چیزی که داریم از تو داریم، و از مال تو به تو تقدیم کرده ایم. ۱۵ما در این جهان مثل پدران خود بیگانه و زودگذر هستیم و ایام زندگی ما بر زمین همچون سایه ای است که دوام و ثبات ندارد. ۱۶ای خداوند، خدای ما! همۀ این مواد و مصالح فراوان را که برای ساختمان عبادتگاه مقدس تو مهیا کرده ایم، همه به تو متعلق اند. ۱۷ای خدای من، من می دانم که تو مردم را می آزمائی تا صداقت و راستی آن ها را معلوم کنی، زیرا تو مردمان نیک را دوست می داری و من از صمیم دل و با نیت پاک همۀ این چیزها را به تو هدیه می کنم، و دیدم که قوم برگزیدۀ تو هم با میل دل و خوشی کامل هدیه های خود را بحضورت تقدیم کردند. ۱۸ای خداوند، خدای اجداد ما ابراهیم، اسحاق و اسرائیل، این اشتیاق را همیشه در دلهای قوم برگزیده ات قوی نگهدار و به آن ها کمک فرما تا به تو همواره وفادار بمانند. ۱۹به پسرم، سلیمان مدد کن که از جان و دل بکوشد تا اوامر، احکام و فرایض ترا بجا آورد و این عبادتگاه را که من همه چیزش را فراهم کرده ام با همه جُزئیاتش تکمیل کند.»
۲۰بعد داود به حاضرین گفت: «خداوند، خدای تان را ستایش کنید.» و همۀ مردم خداوند، خدای خود را سپاس گفتند، رو بخاک افتادند و او را سجده کردند و به پادشاه تعظیم نمودند. ۲۱روز دیگر مردم اسرائیل یکهزار گاو، یکهزار قوچ و یکهزار بره برای قربانی سوختنی و همچنین هدایای نوشیدنی بحضور خداوند تقدیم نمودند. علاوه بر اینها، قربانی های دیگری نیز به خداوند تقدیم نموده گوشت آن ها را بین تمام قوم اسرائیل تقسیم کردند. ۲۲بعد همگی با خوشی فراوان در حضور خداوند خوردند و نوشیدند.
آنگاه مردم سلیمان، پسر داود را برای بار دوم بعنوان پادشاه خود اعلام کردند و او را بحیث پادشاه و صادوق را بعنوان کاهن مسح نمودند. ۲۳به این ترتیب، سلیمان بر تخت سلطنت خداوند بجای پدر خود، داود نشست. خداوند او را برکت داد و همه مردم اسرائیل فرمانبردار او شدند. ۲۴تمام رهبران قوم، جنگاوران و شهزادگان به سلیمان قول وفاداری دادند. ۲۵خداوند سلیمان را در نظر مردم بزرگ و محترم ساخت و به سلطنت او چنان جلال و عظمت بخشید که هیچ پادشاهی پیش از او در اسرائیل ندیده بود.
۲۶-۲۷داود، پسر یِسی مدت چهل سال بر تمام سر زمین اسرائیل سلطنت کرد، یعنی هفت سال در حِبرون و سی و سه سال در اورشلیم پادشاه بود. ۲۸سپس در سن پیری، بعد از یک حیات سرشار از عزت، ثروت و حشمت چشم از جهان پوشید و سلیمان جانشین او شد. ۲۹-۳۰کارروائی های داود با وقایع دوران سلطنت او و ممالک اطرافش، از آغاز تا انجام در کتاب تاریخ سموئیل نبی، کتاب تاریخ ناتان نبی و کتاب تاریخ جاد نبی نوشته شده اند.