Radio programme reading v3-4 (27min)
۱ من در حضور خدا و عیسای مسیح که بر زنده گان و مُرده گان داوری خواهد کرد و به خاطر دوباره آمدن او در پادشاهی اش، به تو وظیفه می دهم که ۲ کلام خدا را موعظه کنی، همیشه آماده باش تا دیگران را اصلاح کرده، سرزنش و تشویق کنی و با صبر و حوصله تعلیم دهی. ۳ زیرا زمانی خواهد آمد که مردم به تعلیم درست گوش نخواهند داد بلکه دنبال خواهشهای نفسانی خویش خواهند گشت. آنها برای خود معلمان دروغین پیدا خواهند کرد تا از آن معلمان همان چیزهایی را بشنوند که مورد قبول خود شان است. ۴ آنها از شنیدن حقیقت خودداری نموده و به سوی افسانه ها رو خواهند آورد. ۵ اما تو در همه حال متوجۀ خود باش، سختی ها را تحمل کن، خبر خوش را اعلام کن و خدمت خویش را به درستی انجام بده.
۶ من همین اکنون خود را به عنوان قربانی تقدیم می کنم و زمان مرگ من فرا رسیده است. ۷ در این مسابقۀ نیکو، نهایت کوشش خود را کرده، دورۀ خود را تمام نموده و در ایمانم وفادار مانده ام. ۸ اکنون تاج پیروزی در انتظار من است، همان تاج عدالت که عیسای مسیح، آن داور عادل، در روز آخر به من خواهد داد و آن را نه تنها به من بلکه به همه کسانی خواهد بخشید که با اشتیاق در انتظار برگشت او می باشند.
۹ کوشش کن که هر چه زودتر پیش من بیایی، ۱۰ زیرا دیماس به خاطر عشق به این دنیا، مرا ترک کرده و به شهر تسالونیکی رفته است. کریسکیس به ولایت غلاطیه رفته است و تیطوس به منطقۀ دلماتیه. ۱۱ تنها لوقا با من است. مرقُس را گرفته با خود بیاور، چون کمک او برای انجام خدمت من مفید است. ۱۲ من، تیخیکاس را به شهر اِفِسُس فرستاده ام. ۱۳ وقتی که می آیی چپن مرا که در شهر تروآس پیش کَرپُس گذاشته ام بیاور، همچنان کتابها و از همه مهمتر نسخه های نوشته شده بر روی پوست را با خود بیاور.
۱۴ اسکندر مسگر ضرر بزرگی به من رسانید. خداوند سزای این کارش را خواهد داد. ۱۵ تو نیز از او احتیاط کن، زیرا با پیام ما مخالفت شدید نشان داده است.
۱۶ در اولین محاکمه هیچ کس پهلوی من ایستاده نشد، همه مرا ترک کردند. دعا می کنم که خدا این کار را به حساب شان نگذارد. ۱۷ اما خداوند پهلویم ایستاد و چنان قدرتی به من داد که توانستم تمام پیام را موعظه کنم و آن را به گوش تمام ملتها برسانم و از دهان شیر نجات یابم. ۱۸ خداوند مرا از همۀ بدی ها نجات خواهد داد و به پادشاهی آسمانی خود خواهد رسانید. شکوه و جلال تا به ابد به خدا باد! آمین.
۱۹ به پریسکیلا و اکیلا و خانوادۀ اُنیسیفوروس سلام مرا برسان. ۲۰ ارسطوس در شهر قرنتُس ماند و تروفیمُس را به خاطر مریضی که داشت در شهر میلیتوس گذاشتم. ۲۱ کوشش کن که پیش از زمستان بیایی. یوبولس، پودِنس، لینوس، خواهر کلادیه و تمام ایمانداران به تو سلام می رسانند.
۲۲ خداوند با روح تو بوده و فیض خدا با همۀ شما باد.