0:00 / 0:00

اعمال رسولان

فصل شانزدهم

تیموتاوس و همکاری او

۱پولُس به همراهی سیلاس به دربه و لِستره رسید. در شهر لِستره یکی از شاگردان به نام تیموتاوس زندگی می کرد که مادرش مسیحی یهودی نژاد و پدرش یونانی بود. ۲برادران ساکن لِستره و قونیه از او تعریف می کردند ۳و پولُس می خواست او را همراه خود ببرد، پس بخاطر یهودیان آن دیار تیموتاوس را سنت نمود زیرا همه می دانستند که پدرش یونانی بود. ۴آنها همچنان که شهر به شهر می گشتند، تصمیماتی را که رسولان و رهبران در اورشلیم گرفته بودند به ایمانداران می سپردند تا مطابق آن عمل کنند. ۵از اینرو کلیسا ها در ایمان تقویت می یافتند و روز به روز به تعداد شان افزوده می شد.

رؤیای پولُس در ترواس

۶وقتی آن ها از ولایت فریجیه و ولایت غلاتیه می گذشتند، روح القدس مانع شد که پیام خدا را به ولایت آسیا ابلاغ نمایند ۷و وقتی به سرحد میسیه رسیدند، کوشش می کردند به ولایت بِطونیه بروند، اما روح عیسی به ایشان اجازه نداد. ۸بنابراین از میسیه گذشتند و به شهر ترواس آمدند. ۹در همان شب پولُس در خواب دید که شخصی مقدونی ایستاده بود و با التماس به او می گفت: «به مقدونیه بیا و ما را یاری کن.» ۱۰همینکه پولُس این رؤیا را دید، ما عازم مقدونیه شدیم. زیرا شکی نداشتیم که خدا ما را خواسته بود که به ایشان نیز بشارت دهیم.

ایمان آوردن لیدیه در فیلپی

۱۱در ترواس سوار کشتی شدیم و مستقیماً به جزیرۀ ساموتراکی رفتیم و روز بعد رهسپار نیاپولیس شدیم. ۱۲از آنجا به فیلپی که یک مستعمرۀ رومی و شهری در بخش اول ولایت مقدونیه است رفتیم. در این شهر چند روزی اقامت کردیم. ۱۳روز سَبَت از دروازۀ شهر خارج شدیم و به کنار دریای که گمان می کردیم محل دعای یهودیان باشد رفتیم. در آنجا نشستیم و با زنانی که جمع شده بودند، صحبت کردیم. ۱۴یکی از شنوندگان ما زنی بود به نام لیدیه، که پارچه های ارغوانی می فروخت. او از اهالی شهر طیاتیرا و زنی خدا پرست بود. خداوند قلب او را باز کرد تا تعلیم پولُس را بپذیرد ۱۵و هنگامی که او و خانواده اش تعمید گرفتند، با خواهش و تمنا به ما گفت: «اگر مرا نسبت به خداوند یک مؤمن حقیقی می دانید، بیائید و در منزل من بمانید.» و آنقدر اصرار کرد، که ما رفتیم.

توقیف پولُس و سیلاس در فیلپی

۱۶یک روز که به محل دعا می رفتیم به کنیزی برخورد کردیم که روح فالگیری و غیبگویی داشت و از این راه منافع زیادی نصیب اربابان خود کرده بود. ۱۷او به دنبال ما و پولُس افتاد و فریاد می کرد: «اینها غلامان خدای متعالند و راه رستگاری را به شما اعلام می نمایند.» ۱۸چند روز کارش همین بود تا بالاخره حوصله پولُس به سر آمده به سوی او برگشت و به آن روح گفت: «به نام عیسی مسیح به تو فرمان می دهم از او خارج شو.» و در همان لحظه از او خارج شد.

۱۹همین که اربابان کنیز دیدند امید منافع خود را از دست داده اند، پولُس و سیلاس را گرفتند و کشان کشان به میدان شهر پیش بزرگان شهر بردند. ۲۰وقتی آنها را پیش مأموران رومی آوردند گفتند: «این مردان که یهودی هستند شهر ما را به هم می ریزند. ۲۱ایشان رسومی را تبلیغ می کنند که قبول آن ها و عمل کردن به آن ها برای ما رومیان جایز نیست.» ۲۲مردم نیز در این حمله به آنها پیوستند و مأموران لباسهای آنها را در آوردند و امر کردند آنها را چوب بزنند. ۲۳بعد از لت و کوب زیاد آن ها را به زندان انداختند و به زندانبان امر سخت کردند که ایشان را با دقت تمام تحت نظر بگیرد. ۲۴با این امر زندانبان آنها را در داخل زندان محبوس کرد و پاهای ایشان را در کنده و زنجیر گذاشت.

۲۵نزدیکی های نصف شب، پولُس و سیلاس به دعا مشغول بودند و به درگاه خدا سرودهای حمد می خواندند و زندانیان دیگر گوش می دادند، که ۲۶ناگهان زلزلۀ شدیدی رخ داد، به طوریکه زندان را از تهداب به لرزه درآورد. تمام درهای زندان در همان لحظه باز شد و همه زنجیر ها به زمین افتادند. ۲۷وقتی زندانبان بیدار شد و درهای زندان را باز دید، شمشیر خود را کشید و چیزی نمانده بود که خود را بکشد؛ چون گمان می کرد زندانیان فرار کرده اند. ۲۸اما پولُس به صدای بلند گفت: «به خود ضرر نرسان، همۀ ما اینجا هستیم.»

۲۹زندانبان چراغی خواست و به عجله داخل اطاق شد و در حالی که از ترس می لرزید، پیش پاهای پولُس و سیلاس به زمین افتاد. ۳۰سپس آنها را بیرون آورد و گفت: «ای آقایان من چه باید بکنم که نجات یابم؟» ۳۱جواب دادند: «به عیسی خداوند ایمان آور که تو با اهل خانه ات نجات خواهی یافت.» ۳۲آنگاه پیام خداوند را به او و جمیع اهل خانه اش رسانیدند. ۳۳درست در همان موقع شب زندانبان آنها را بیرون آورد و زخمهای شانرا را شستشو نمود و فوراً او و خانواده اش تعمید گرفتند. ۳۴زندانبان ایشان را به خانه خود برد و برای ایشان غذا آورد و او و تمام اهل خانه اش از اینکه به خدا ایمان آورده بودند بی نهایت شاد گشتند.

۳۵همین که روز شد مأموران رومی چند نفر از نگهبانان را فرستادند و امر کردند که آنها را آزاد کنند. ۳۶زندانبان این خبر را به پولُس رسانیده گفت: «مأموران رومی امر کرده اند که شما را آزاد کنیم، پس بفرمایید و به سلامت بروید.» ۳۷پولُس در جواب گفت: «ایشان ما را که اتباع رومی هستیم در مقابل همه و بدون محاکمه چوب زدند و به زندان انداختند و حالا می خواهند ما را مخفیانه بیرون کنند. هرگز! خود شان بیایند و ما را بیرون ببرند.» ۳۸نگهبانان گفتار پولُس را به اطلاع مأموران رسانیدند. وقتی آن ها شنیدند ایشان از اتباع روم هستند، بسیار ترسیدند ۳۹و آمده از ایشان عذرخواهی کردند و آنها را تا بیرون زندان همراهی کردند و از آنها خواهش نمودند که شهر را ترک نمایند. ۴۰به این ترتیب آن دو نفر از زندان بیرون آمده به خانۀ لیدیه رفتند و پس از اینکه برادران را دیدند و به ایشان دلگرمی دادند آنجا را ترک کردند.

Related content

What Do Christians Believe About Omens and Magic?

What Do Christians Believe About Omens and Magic? (With You)
Sorcerers and those who consult them are both guilty. Both groups commit sin. Since the customs and rituals of witchcraft and summoning spirits are actually a way of partnering with demons who are enemies of God, it is not surprising that the Holy Bible constantly condemns such practises. In general, the purpose of all such actions is to invite the influence of demons. All magic, witchcraft, and rituals related to satanic rites are from the devil, and those who get involved in these practises have actually joined the forces of the devil. Such people are not just ordinary unbelievers, but have openly and actively become enemies of God.

Radio programme reading v16-18 (28min)

Earthquake in the Southeastern Region of the Country

Earthquake in the Southeastern Region of the Country (With You)
In the midst of a humanitarian crisis, along with economic recession, unprecedented poverty and hunger, Afghanistan also suffered one of the deadliest natural disasters—an earthquake. The earthquake occurred in the first hours of summer—on Wednesday, June 22—in the remote provinces of Paktika and Khost. This earthquake was the most severe in the history of our country, surprising hundreds of people while they were sleeping. Many woke up to the sound of the roof and walls of their houses collapsing. The lives of hundreds of families were turned upside down in a few minutes. As a result, 1,500 people were killed and 2,000 others were injured, including children, women and men. As a result of this earthquake, 900 houses have been destroyed. Children were the ones who suffered the most in this tragedy.

Radio programme about v25-34 (29min)

Acts Chapter 16:1-15 - Paul and Timothy Go to Macedonia

Acts Chapter 16:1-15 - Paul and Timothy Go to Macedonia (News of Salvation)

Radio programme includes v1-15 (28min)

Acts Chapter 16:16-40 - Conversion of the Philippian Jailer

Acts Chapter 16:16-40 - Conversion of the Philippian Jailer (News of Salvation)

Radio programme includes v16-40 (30min)