Copyright © 2015-2025 Afghan Bibles. All rights reserved
۱ در یازدهمین سال تبعید ما، در روز اول ماه، کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۲ «ای انسان خاکی، مردم شهر صور با خوشحالی میگویند: «اورشلیم شکست خورد. اهمیت تجارتی را که با قومهای جهان داشت از دست داد. حالا ما جای آن را در تجارت گرفتهایم. چون آن شهر از بین رفته است، ما ثروتمند میشویم.» ۳ بنابران خداوند متعال میفرماید: ای شهر صور، من دشمن تو هستم. قومهای زیادی را بر ضد تو میفرستم و آنها مانند امواج خروشان بحر، بر تو هجوم میآورند. ۴ دیوارهایت را فرومیریزند و برجهایت را خراب میکنند. خاکت را جارو میکنم تا فقط صخرههای صاف تو باقی بمانند. ۵ جزیرۀ غیرمسکون میشوی و بهجایی تبدیل میگردی که فقط ماهیگیران تورهای خود را در آن پهن میکنند. من، خداوند، گفتهام که جزیرۀ صور را قومهای دیگر تاراج میکنند. ۶ آنها همۀ ساکنان قریههای شهر صور را با شمشیر میکُشند. آنگاه مردم شهر صور خواهند دانست که من خداوند هستم.»
۷ خداوند متعال به شهر صور میفرماید: «من نِبوکدنصر، پادشاه بابل را که شاهِ شاهان است، با لشکر بزرگاش که شامل سواران، اسپها و گادیهای جنگی میباشد، از سمت شمال بر ضد تو میفرستم. ۸ او باشندهگان قریههای تو را با ضرب شمشیر میکُشد. در برابر تو سنگرها و تپههای خاکی میسازد و محاصرهات میکند. ۹ وسیلهای برای فروریختن دیوار را در مقابل دیوارهایت قرار داده و برجهایت را با میلۀ آهنی فرومیریزد. ۱۰ تعداد اسپهایش آنقدر زیاد است که گرد و خاک آنها تو را میپوشاند. وقتی دشمن به دروازههایت داخل شود، نعرۀ سواران و صدای چرخ گادیهای جنگی، دیوارهایت را به لرزه میآورد. ۱۱ با سُم اسپها کوچههایت را پایمال میکند، ساکنانت را با شمشیر میکُشد و منارهای بزرگت را ویران میکند. ۱۲ ثروت و داراییات را به تاراج میبرد و دیوارها و خانههای زیبایت را ویران ساخته سنگ و چوب و خاک آنها را در میان بحیره میریزد. ۱۳ صدای سرودها و نوای رباب را در تو خاموش میسازم و دیگر شنیده نمیشوند. ۱۴ تو را به یک صخرۀ صاف تبدیل میکنم تا از تو تنها ماهیگیران برای پهن کردن تورهای خود کار بگیرند. دیگر هرگز آباد نمیشوی. من که خداوند متعال هستم این را گفتهام.»
۱۵ خداوند متعال به صور چنین میفرماید: «هنگامی که کُشتار شروع شود و آواز نالۀ مجروحین به گوش برسد، مردم شهرهای ساحلی از صدای سقوط تو با وحشت میلرزند. ۱۶ آنگاه تمام پادشاهان کشورهای ساحلی از تختهای خود پایین میآیند، لباس خامکدوزی و شاهانۀ خود را از تن بیرون میکنند، از ترس میلرزند و بر خاک مینشینند و هر لحظه از دیدن تو وحشت و تعجب میکنند. ۱۷ آنها این مرثیه را در ماتم تو میخوانند:
ای شهری که مشهور و معروف بودی،
چگونه از بین رفتی!
ای شهری که ساکنین تو از طریق بحر آمده بودند.
مردم تو بر آبها حکمرانی میکردند
و تمام کسانی را که در ساحل بحر زندگی میکردند،
به وحشت میانداختند.
۱۸ اما حالا که تو سقوط کردی،
همه کشورهای ساحلی در اثر سقوط تو
از ترس میلرزند و حیرت میکنند.»
۱۹ خداوند متعال میفرماید: «من تو را، ای شهر صور، به خرابهای تبدیل کرده از باشندهگان خالی میسازم. امواج خروشان را فرستاده و در عمق بحر تو را غرق میکنم. ۲۰ من تو را به عمیقترین نقطۀ دنیای مُردهگان میفرستم تا با آنهایی که مُردهاند در خرابههای ابدی فروروی و دیگر جایی در این دنیا نداشته باشی و بار دیگر آباد نشوی. ۲۱ تو را به سرنوشت شوم و وحشتناکی گرفتار میسازم و نیست و نابود میکنم. مردم هر قدر تو را جستجو کنند، هرگز تو را نخواهند یافت.» خداوند متعال چنین میفرماید.