Radio programme reading v23 (29min)
۱فهرست سران خاندان های اسرائیلی که در بابل تبعید بودند و در زمان پادشاهی اُردشیر همراه من به اورشلیم برگشتند به این شرح است:
۲-۱۴جرشوم، از خاندان فِنیحاس؛ دانیال، از خاندان ایتامار؛ حطوش فرزند شِکَنیا، از خاندان داود؛ زکریا، از خاندان فَروُش، به همراه یک صد و پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آن ها ثبت شده است؛ اَلیُو عینای فرزند زِرَحیا، از خاندان فَحَت موآب، همراه دوصد مرد؛ شِکَنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سه صد مرد؛ عابد فرزند یُوناتان، از خاندان عدین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زَبَدیا فرزند میکائیل، از خاندان شِفَطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبَدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دوصد و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه یکصد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یُوحانان فرزند هقاتان، از خاندان عزجد، همراه یکصد و ده مرد؛ اَلِیفَلَط، یعی ئیل و شِمَعیه، از خاندان اَدُونیقام، همراه شصت مرد (این گروه آخرین گروهی بودند که برگشتند)؛ از خاندان بغوای، عوتای و زبود همراه با هفتاد نفر مرد.
۱۵من همه را در کنار نهری که به طرف شهر اهَوا جاری است، جمع کردم و در آنجا سه روز اردو زدیم، و دریافتم که تعدادی از کاهنان در بین آن ها بود، ولی از لاویان کسی در آنجا وجود نداشت. ۱۶نه نفر از سران قوم به نامهای اَلِیَعَزر، اریئیل، شِمَعیه، اَلناتان، یاریب، اَلناتان، ناتان، زکریا، و مِشُلام و دو نفر از معلمان به نامهای یاریب و اَلناتان را احضار کردم. ۱۷آن ها را به نزد عِدو، رئیس طایفه ای که در ناحیه کاسِفیا سکونت دارند، فرستادم تا از او و همکارانش که خادمین عبادتگاه بودند، بخواهند تا خادمانی را برای خدمت خداوند در عبادتگاه بفرستند. ۱۸به لطف خدا آن ها یکی از لاویان را بنام شرَبیا، از خاندان مَحلی که شخصی برجسته بود، به همراه هجده نفر از پسران و برادرانش فرستادند. ۱۹آن ها همچنین حَشَبیا و اشعیا را از خانوادۀ مراری به اتفاق بیست نفر از پسران و برادران آن ها فرستادند ۲۰علاوه بر آن، دوصد و بیست نفر از خادمان عبادتگاه که اجدادشان بوسیله داود پادشاه و نمایندگان او برای کمک به لاویان منصوب شده بودند همراه دیگران آمدند. اسامی همۀ آن ها دوصد و بیست نفر ثبت شده است.
۲۱در آنجا، در کنار نهر اهَوا، از همه خواستم تا همه با هم روزه بگیریم و با فروتنی از خدای خویش بخواهیم که ما را در سفر ما رهبری کند، و خود ما و فرزندان ما و اموال ما را محافظت نماید. ۲۲من خجالت می کشیدم از پادشاه تقاضا کنم که یک تعداد از عساکر سوار خود را بفرستد تا در سفر در مقابل هر دشمنی از ما محافظت کنند، چون من به او گفته بودم که خدای ما به هر کسی که به او توکل کند برکت خواهد داد و همینطور هرکسی که از او رو برگرداند، مورد خشم و مجازات او قرار می گیرد. ۲۳پس ما روزه گرفتیم و دعا کردیم تا خدا خودش از ما مراقبت کند و او هم دعاهای ما را مستجاب فرمود.
۲۴از بین سران کاهنان شرَبیا، حشابیا، و ده نفر دیگر را انتخاب کردم. ۲۵آنگاه طلا و نقره و ظروفی را که پادشاه و مشاورین و مأمورین عالیرتبۀ او و مردم اسرائیل برای استفاده در عبادتگاه داده بودند وزن کردم و به کاهنان سپردم.
۲۶-۲۷آنچه به آن ها دادم به این شرح است: نقره ـ بیست و دو تُن؛ صد عدد ظروف نقره ئی به وزن ـ هفتاد کیلوگرام؛ طلا ـ سه هزار و چهارصد کیلوگرام؛ بیست عدد جام طلا به وزن ـ هشت کیلوگرام؛ دو عدد جام برنج اعلی به همان ارزش جامهای طلا.
۲۸به آن ها گفتم: «شما در حضور خداوند، خدای اجداد خود، مقدس هستید، همینطور کلیه ظروف طلا و نقره که بعنوان هدیه به او تقدیم شده، مقدس است. ۲۹تا رسیدن به عبادتگاه در حفظ و مراقبتِ آن ها دقت کنید. در آنجا، در اطاق کاهنان، آن ها را وزن کرده به سران کاهنان و لاویان و رهبران قوم اسرائیل در اورشلیم بدهید.» ۳۰پس کاهنان و لاویان مسئولیت محافظت طلا و نقره و ظروف را تا رسانیدن آن ها به عبادتگاه اورشلیم به عهده گرفتند.
۳۱در روز دوازدهم ماه اول، نهر اهَوا را ترک کردیم و عازم اورشلیم شدیم. خدای ما در سفر با ما بود و ما را از حملات دشمنان و راهزنان حفظ کرد. ۳۲وقتی به اورشلیم رسیدیم سه روز استراحت کردیم. ۳۳در روز چهارم به عبادتگاه رفتیم. نقره و طلا و ظروف را وزن کردیم و به یک نفر کاهن به نام مریموت فرزند اوریا دادیم. اَلِعازار فرزند فِنیحاس و دو نفر از لاویان به نامهای یُوزاباد فرزند یشوع و نوعَدیه فرزند بِنوی نیز با او بودند. ۳۴همه چیز شمرده و وزن شد و صورت حساب کاملی از آن ها در همان موقع تهیه گردید.
۳۵بعد از آن همه کسانی که از تبعید برگشته بودند هدایائی آوردند تا بعنوان قربانی سوختنی در حضور خدای اسرائیل تقدیم شود. آن ها دوازده گاو نر، نود و شش قوچ و هفتاد و هفت بره را برای عموم قوم اسرائیل قربانی کردند. علاوه برآن، دوازده بُز را هم به منظور آمرزش گناهان خود قربانی کردند. تمام این حیوانات را بصورت قربانی سوختنی به حضور خدا تقدیم کردند. ۳۶آن ها همچنین نوشته ای را که پادشاه به آن ها داده بود، به حکام و مأمورین دولت در ناحیه غربی دریای فرات دادند، و مأمورین هم از مردم و پرستش آن ها در عبادتگاه حمایت نمودند.