0:00 / 0:00

کتاب لاویان

فصل بیست و پنجم

سال هفتم

(همچنین در تثنیه ۱۵: ۱ - ۱۱)

۱‏-۲خداوند بر کوه سینا این هدایات را به موسی داد: «به قوم اسرائیل بگو که وقتی به این سرزمینی که به شما می دهم آمدید، هر هفت سال یکبار بگذارید که زمین من استراحت کند. ۳شش سال در زمین های خود کشت و زراعت کنید، درختان انگور را تاک بُری نمائید و محصولات خود را جمع کنید. ۴اما در سال هفتم زمین را به خداوند وقف نمائید و در آن چیزی نکارید و تاک بُری نکنید. ۵نباتات خودرو را که در زمین شما می رویند درو نکنید و همچنین انگور را از درختانی که تاک بُری نشده اند برای خود نچینید. آن سال برای زمین، سال استراحت است. ۶گرچه در آن سال کشت و زراعت نمی شود، اما برای شما و غلام، کنیز و کارگران تان و همچنین بیگانگانی که در بین شما زندگی می کنند خوراک تهیه می کند. ۷رمه و گلۀ شما و جانوران وحشی هم باید از محصول زمین بخورند.

سال پنجاهم

۸برای خود هفت سالهای سَبَت بشمار، یعنی هفت در هفت سال که جمعاً چهل و نُه سال شود. ۹در روز دهم ماهِ هفتم همان سال که روز کَفاره است، در سراسر کشور تان شیپورها را با آواز بلند بصدا آورید. ۱۰به این ترتیب سال پنجاهم را مقدس شمرده به همه باشندگان کشور اعلان آزادی داده شود. این سال برای شما سال «یوبیل»، یعنی سال تجلیل، خواهد بود. در ظرف این سال همه دارائی مردمی که فروخته شده بودند دوباره به صاحبان اصلی یا بازماندگان شان سپرده شوند. ۱۱در سال پنجاهم نه چیزی در زمین تان بکارید، نه محصول آنرا درو کنید و نه انگورهای تان را بچینید. ۱۲سال پنجاهم، سال مقدس است و در این سال هر چیزی را که در زمین می روید بخورید.

۱۳در ظرف سال پنجاهم هر کسی باید به مُلک و جای خود برگردد. ۱۴در معاملۀ خرید و فروش زمین صادق و با انصاف باشید. ۱۵قیمت آن باید نظر به تعداد سالهائی که به سال پنجاهم آینده مانده است تعیین گردد. ۱۶یعنی اگر سالهای زیادی به سال پنجاهم مانده باشند، قیمت زمین زیاد و اگر سالهای کم مانده باشند از قیمت آن کاسته می شود. به این معنی که فروشنده قیمت محصولات سالهای آینده را از خریدار می گیرد. ۱۷در معامله با برادران اسرائیلی تان صادق باشید و از من که خداوند و خدای شما هستم اطاعت کنید.

مسائل سال هفتم

۱۸اوامر و فرایض مرا بجا آورید تا در کشور تان به آسودگی و امنیت زندگی کنید. ۱۹زمین محصول کافی بار می آورد و هر قدر که بخواهید می توانید از محصول آن بخورید و سیر شوید. ۲۰بعضی خواهند پرسید: «پس در سال هفتم که هیچ کشت و زراعت نمی شود چه بخوریم؟» ۲۱جواب این است که من زمین را در سال ششم آنقدر برکت می دهم که برای سه سال محصول کافی بار آورند. ۲۲و در سال هشتم وقتی شروع به جمع آوری محصول خود می کنید، هنوز هم خوراک کافی داشته باشید.

۲۳زمین را نباید بصورت دایمی بفروشید، زیرا زمین متعلق به من است. شما مانند مسافری چند روز مهمان هستید و به شما اجازه می دهم که موقتاً از آن استفاده کنید. ۲۴وقتی زمین فروخته شد، مالک اصلی حق دارد که آنرا دوباره بخرد. ۲۵اگر یک برادر اسرائیلی شما تنگدست شود و مجبور گردد که زمین خود را بفروشد، پس یکی از نزدیکترین خویشاوندان او باید زمین را بازخرید کند. ۲۶هرگاه آن شخص کسی را نداشته باشد که زمینش را بازخرید کند، اما اگر بعد از مدتی خودش پول کافی به دست آورد که زمین را دوباره بخرد، ۲۷در آنصورت باید قیمت محصولاتی را که تا سال پنجاهم از زمین حاصل می شود پرداخته زمین را بازخرید نماید. ۲۸و اگر توان بازخرید آن را نداشته باشد، زمین تا سال پنجاهم پیش خریدار باقی می ماند، اما در سال پنجاهم باید دوباره آن را به صاحب اصلی اش برگرداند.

۲۹هرگاه کسی خانۀ خود را که در بین شهر حصار دار واقع است بفروشد، او حق دارد که در ظرف یک سال آن را دوباره بخرد. ۳۰اگر بعد از یک سال نتواند آن را بازخرید کند، در آنصورت زمین به خریدار متعلق می شود و فروشنده نمی تواند در سال پنجاهم آنرا دوباره به دست آورد. ۳۱اما اگر خانه در دهات بدون حصار واقع باشد، حکم زمین زراعتی را دارد. مالک اصلی حق بازخرید آن را دارد و آن را باید در سال پنجاهم به او برگرداند. ۳۲اما لاویان هر وقتی که بخواهند می توانند مِلکیت خود را در شهرهائی که برای آن ها تعیین شده اند بازخرید کنند. ۳۳اگر یکی از لاویان مِلکیت خود در یکی از آن شهرها بفروشد و نتواند آن را بازخرید کند، باید در سال پنجاهم آنرا دوباره به او برگردانند، زیرا خانه هائی را که لاویان در شهرها دارا می باشند مِلکیت دایمی آن ها هستند. ۳۴اما لاویان نمی توانند کشتزار های اطراف شهر خود را بفروشند، چرا که آن ها مِلکیت دایمی آن ها می باشند.

قرض دادن به مردم فقیر

۳۵هرگاه یکی از برادران اسرائیلی تو فقیر و تنگدست شود، به او کمک نما و او را به خانه ات بحیث مهمان بپذیر. ۳۶از او سودی نگیر، بلکه از خدای خود بترس و اجازه بده که برادر اسرائیلی ات با تو زندگی کند. ۳۷از پولی که به او قرض می دهی سود نگیر و چون به او غذا می دهی توقع فایده را نداشته باش. ۳۸من خداوند، خدای شما هستم که شما را از مصر بیرون آوردم تا سرزمین کنعان را به شما بدهم و خودم خدای شما باشم.

آزادی غلامان

۳۹اگر یکی از برادران اسرائیلی تو فقیر شود و خود را به تو بفروشد، تو نباید با او مانند یک غلام رفتار کنی. ۴۰او باید مثل یک کارگر روز مزد و مهمان تا سال پنجاهم برای تو کار کند. ۴۱بعد از آن می تواند با اطفال خود خانۀ ترا ترک کند و به مُلک خود و پیش خانوادۀ خود برگردد. ۴۲زیرا آن ها بندگان من هستند و من آن ها را از سرزمین مصر بیرون آوردم و نباید بحیث غلام فروخته شوند. ۴۳از خدا بترس و با او به زشتی رفتار مکن. ۴۴اگر به غلام و کنیز ضرورت داشته باشی، از اقوام همسایه خریداری کن. ۴۵همچنین می توانید فرزندان بیگانگانی را که در بین شما زندگی می کنند هرچند در کشور تان بدنیا آمده باشند، بخرید. ۴۶آن ها تا که زنده هستند غلام شما می باشند و می توانید آن ها را بعد از خود برای فرزندان تان واگذارید، اما شما نباید با برادران اسرائیلی خود بدرفتاری کنید.

۴۷اگر یکی از بیگانگانی که در بین شما زندگی می کند ثروتمند شود و یکی از برادران شما تنگدست گردد و خود را به آن بیگانه و یا نزدیکان او بفروشد، ۴۸‏-۴۹یکی از برادرانش یا کاکا و پسر کاکا و یا خویشاوندان نزدیکش می تواند او را بازخرید کند. یا اگر خودش پول کافی به دست آورد، می تواند خود را بازخرید نماید. ۵۰او باید سالها را از زمان فروخته شدنش تا سال پنجاهم بشمارد و مبلغ پول باید به اساس اجوره ای که یک کارگر در دوران همان سالها می گیرد، تعیین گردد. ۵۱‏-۵۲اگر تا سال پنجاهم مدت زیادی باقی مانده باشد، پول زیادی بپردازد، هرگاه سالهای کمی باقی مانده باشد، پول کمتری بدهد. ۵۳با او بحیث یک کارگر معامله شود، گرچه او خود را بعنوان غلام به یک بیگانه فروخته باشد و نباید با او به زشتی رفتار شود. ۵۴اگر او با این شرایط آزاد نشود، او و فرزندانش باید در سال پنجاهم آزاد گردند. ۵۵چون قوم اسرائیل بندگان من هستند و بخاطری که آن ها را از مصر بیرون آوردم، کسی حق ندارد آن ها را غلام دایمی خود سازد. من خداوند، خدای شما هستم.»