0:00 / 0:00

کتاب مزامیر

مزمور یکصد و ششم

رحمت خداوند بر قوم برگزیده اش

۱هَلّلِویاه، سپاس به خداوند!

خداوند را سپاس گوئید زیرا که او نیکوست و رحمتش تا به ابد. ۲کیست که بتواند کارهای بزرگ خداوند را بیان کند و ستایش او را آنطوری که شایسته است بشنواند؟ ۳خوشا به حال آنانی که انصاف را نگاه دارند و آنکه عدالت را در همۀ وقت به عمل آورد.

۴ای خداوند به رضامندی ای که با قوم برگزیدۀ خود می داری، مرا یاد کن و به نجات خود از من تفقد نما. ۵تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم، در خوشی قوم برگزیدۀ تو حصه بگیرم و با میراث تو فخر نمایم.

۶ما و پدران ما گناه نموده ایم و خطا کرده، شرارت ورزیده ایم. ۷پدران ما معجزات تو را در مصر درک نکردند و رحمت های زیاد تو را به یاد نیاوردند، بلکه در جوار آب یعنی ساحل بحیرۀ احمر فتنه انگیختند. ۸با آنهم به خاطر نام خود و برای اینکه قدرت عظیم خود را ظاهر سازد، آن ها را نجات داد. ۹به فرمان او بحیرۀ احمر خشک گردید و قوم برگزیدۀ خود را از اعماق بحر، گویی از بین صحرا عبور داد. ۱۰آن ها را از دست دشمنان نجات داد و از دست بدخواهان رهایی بخشید. ۱۱آب دشمنان ایشان را طوری پوشانید که حتی یکی از آن ها هم باقی نماند. ۱۲آنگاه به کلام او ایمان آوردند و سرود حمد او را سرائیدند. ۱۳اما اعمال او را به زودی فراموش کردند و مشورت او را انتظار نکشیدند. ۱۴بلکه در آن بیابان به شهوت پرستی پرداختند و در دشت خدا را آزمایش کردند. ۱۵پس خواست دل شان را بجا آورد، لیکن جان شان را به مرض مهلکی مبتلا ساخت.

۱۶در بیابان به موسی و به هارون، تقدیس شدۀ خداوند، حسد بردند. ۱۷آنگاه زمین چاک شد و داتان را در خود فرو برد و همچنین ابیرام و خانوادۀ او را پوشانید. ۱۸بعد آتشی در بین شان افروخته شد و شعلۀ آتش شریران را سوزانید. ۱۹در حوریب گوساله ای ساختند و آن بت ریخته شده را پرستش کردند. ۲۰تمثال یک گاو علف خور را بر خدای پُر جلال خویش ترجیح دادند. ۲۱خدای نجات دهندۀ خود را که کارهای عظیمی را در مصر کرده بود، از یاد بردند. ۲۲معجزات او را در سرزمین حام و کارهای هولناک او را در بحیرۀ احمر، همه را فراموش کردند. ۲۳آنگاه خواست ایشان را هلاک کند، اما برگزیدۀ او موسی به شفاعت آن ها برخاست و غضب خدا را فرو نشاند که آن ها هلاک نسازد. ۲۴آن ها سرزمین مرغوب را خوار شمردند و به کلام وی اعتماد نکردند. ۲۵در خیمه های خود لب به شکایت گشودند و به آواز خداوند گوش ندادند. ۲۶پس دست خود را بر ضد آن ها برافراشت که ایشان را در آن بیابان از بین ببرد ۲۷و اولادۀ شان را در میان امت ها بیندازد و ایشان را در کشورهای بیگانه پراگنده سازد. ۲۸سپس به بتِ بعل فغور پیوستند و قربانی های تقدیم شده به بتها را خوردند. ۲۹با این اعمال خود خداوند را به خشم آوردند و به مرض کشنده ای گرفتار گردیدند. ۳۰آنگاه فینِحاس برخاست و داوری نمود و مرض کشنده از بین برداشته شد. ۳۱این برای او به عدالت محسوب گردید، نسلاً بعد نسل تا ابدالآباد.

۳۲خداوند را نزد آب های مریبه غضبناک ساختند. موسی هم به خاطر آن ها آزار دید ۳۳و چنان روح او را تلخ ساختند که لب به ناسزا گفتن گشود. ۳۴ایشان آن قوم های را که خداوند امر فرموده بود از بین نبردند، ۳۵بلکه با آن ها رابطۀ دوستی برقرار کردند و اعمال بت پرستان را آموختند. ۳۶بتهای شانرا پرستیدند و با این کار برای خود دام گذاشتند. ۳۷پسران و دختران خود را برای ارواح پلید قربانی نمودند. ۳۸خون بیگناهان یعنی خون پسران و دختران خود را ریختند و آنرا برای بتهای کنعان قربانی کردند. آن سرزمین از خون آلوده گردید. ۳۹آن ها به خاطر اعمال خود نجس شدند و بت پرستی آن ها در نظر خداوند حکم زنا را داشت. ۴۰آنگاه خشم خداوند بر قوم برگزیده اش افروخته شد و او از آن ها بیزار گردید. ۴۱پس ایشان را به دست امت ها تسلیم نمود تا آنانی که از ایشان نفرت داشتند، بر آن ها حکمرانی کنند. ۴۲دشمنان شان بر آن ها ظلم کردند و آن ها را زیر دست خود خوار و ذلیل ساختند. ۴۳خداوند بارها قوم برگزیدۀ خود را نجات داد، اما آن ها هر بار در برابر او فتنه برانگیختند و به خاطر گناه خویش خوار و ذلیل گردیدند. ۴۴با وجود این، وقتی که فریاد ایشان را شنید، به درماندگی آن ها توجه کرد. ۴۵به خاطر ایشان، پیمان خود را بیاد آورد و به سبب رحمت بی پایان خود، آن ها را مجازات نکرد ۴۶و دل اسیرکنندگان ایشان را به رحم آورد.

۴۷ای خداوند، خدای ما، ما را نجات ده! ما را از میان ممالک بیگانه جمع کن، تا نام مقدس تو را حمد گوئیم و ستایش تو افتخار ما باشد. ۴۸خداوند، خدای اسرائیل از ازل تا به ابد متبارک باد! و تمام قوم بگویند: «آمین!»

هَلّلِویاه، سپاس به خداوند!

کتاب پنجم

(مزامیر ۱۰۷ - ۱۵۰)