0:00 / 0:00

مکاشفه یوحنای رسول

فصل ششم

شکستن مُهرها

۱در آن هنگام که بره، اولین مُهر از آن هفت مُهر را شکست، من می دیدم و می شنیدم، که یکی از آن حیوانات با صدایی مانند رعد می گوید: «بیا» ۲و ناگهان اسپ سفیدی را دیدم که سوار آن کمانی به دست داشت و تاجی به او داده شد و او پیروزمندانه برای پیروزی برآمد.

۳وقتی بره، دومین مُهر را باز کرد، شنیدم حیوان دوم گفت: «بیا» ۴و اسپ دیگری که سرخ رنگ بود بیرون آمد و به سوار آن قدرت داده شد تا صلح را از روی زمین بردارد تا انسان ها یکدیگر را بکشند و همچنین به او شمشیر بزرگی داده شد.

۵وقتی بره، سومین مُهر را باز کرد، شنیدم که حیوان سوم گفت: «بیا» آنگاه نگاه کردم و اسپ سیاهی را دیدم که سوارش ترازویی به دست داشت ۶و صدایی از میان آن حیوانات به گوشم رسید که می گفت: «قیمت یک چارک گندم و یا سه چارک جَو، مزد یک روز کار خواهد بود. به روغن زیتون و شراب ضرری مرسان.»

۷زمانی که او چهارمین مُهر را باز کرد، صدای حیوان چهارم را شنیدم که می گفت: «بیا» ۸وقتی به آنجا نگاه کردم، اسپ رنگ پریده ای را دیدم که نام سوارش مرگ بود و دنیای مردگان به دنبالش می آمد. به او قدرتی داده شد تا یک چهارم زمین را با شمشیر و گرسنگی و امراض مهلک و حیوانات وحشی از بین ببرد.

۹وقتی پنجمین مُهر را باز کرد، در زیر قربانگاه ارواح کسانی را دیدم که به خاطر کلام خدا و اعتراف ایمان خود شهید شده بودند. ۱۰آن ها با صدای بلند فریاد زدند: «ای خداوند قدوس و راستین، تا به کی بر ساکنان زمین داوری نمی کنی و انتقام خون ما را از آن ها نمی گیری؟» ۱۱به هر یک از آن ها ردای سفیدی دادند و به آن ها گفته شد، که اندکی دیگر بیارامند تا تعداد همقطاران و برادران شان که می باید مثل آنها کشته شوند، کامل گردد.

۱۲آنگاه وقتی بره، ششمین مُهر را باز کرد، دیدم که زلزلۀ شدیدی رخ داد. آفتاب مانند بوجی درشت سیاه شد و مهتاب، کاملاً مثل خون سرخ شد ۱۳و ستارگان آسمان مانند انجیرهایی که از تندباد به زمین می ریزند، فرو ریختند. ۱۴آسمان مانند طوماری در هم پیچیده ای ناپدید شد و همۀ کوه ها و جزیره ها از جای خود حرکت کردند، ۱۵و پادشاهان و فرمانروایان زمین، سرلشکران و توانگران، زورمندان و همۀ انسانها چه برده و چه آزاد، خود را در غارها و در میان صخره های کوه ها پنهان ساختند. ۱۶و به کوه و صخره ها گفتند: «به روی ما بیفتید و ما را از چهرۀ تخت نشین و از خشم و غضب بره پنهان کنید، ۱۷زیرا روز عظیم خشم آن ها رسیده است، چه کسی می تواند آن روز را تحمل کند؟»