Radio programme includes v1-29 (9min)
۱ من حضور قدرتمند خداوند را احساس کردم و روح او مرا در آن درهای بُرد که قبلاً به آنجا رفته بودم. آن دره پُر از استخوانهای خشک بود. ۲ او مرا به اطراف دره هدایت کرد و دیدم که استخوانهای خشک در همه جا افتادهاند. ۳ او از من پرسید: «ای انسان خاکی، آیا این استخوانها میتوانند دوباره زنده شوند؟» من جواب دادم: «ای خداوند متعال، خودت بهتر میدانی.» ۴ بعد به من فرمود: «نبوت کن و بگو: ای استخوانهای خشک، به کلام خداوند گوش بدهید که میفرماید: ۵ من به شما نَفَس خواهم بخشید و شما دوباره زنده خواهید شد. ۶ من به شما گوشت و پی میدهم و شما را با پوست میپوشانم. به شما نَفَس میبخشم تا زنده شوید. آنگاه خواهید دانست که من خداوند هستم.»
۷ پس آنچه را که خداوند فرموده بود، انجام دادم و نبوت کردم. ناگهان سر و صدایی برخاست و استخوانها به یکدیگر پیوست شدند. ۸ در حالیکه نگاه میکردم، دیدم که بر روی استخوانها گوشت و پَی پیدا شد و پوست، آنها را پوشاند اما هنوز نَفَس نداشتند.
۹ سپس خداوند به من فرمود: «ای انسان خاکی، به نَفَس بگو که به امر من، خداوند متعال، از چهار گوشۀ دنیا بیاید و به بدن این کُشتهشدهگان بدمد تا زنده شوند.» ۱۰ من آنچه را که خداوند امر فرموده بود نبوت کردم و نَفَس در بدن آنها داخل شد و همه زنده شدند و بهپا ایستادند و جمعیت بسیار بزرگی به وجود آمد.
۱۱ بعد خداوند به من فرمود: «ای انسان خاکی، همه قوم اسرائیل مانند این استخوانها هستند. آنها میگویند: ما مانند این استخوانها خشک شدهایم و دیگر امیدی برای ما باقی نمانده است و آیندهای نداریم. ۱۲ پس نبوت کن و از جانب من، خداوند متعال، به آنها بگو: ای قوم برگزیدۀ من، من قبرهایتان را باز میکنم و شما را از آنجا بیرون کرده به سرزمین اسرائیل برمیگردانم. ۱۳ ای قوم برگزیدۀ من، وقتی قبرهایتان را گشودم و شما را زنده کردم، آنگاه میدانید که من خداوند هستم. ۱۴ من روح خود را در شما قرار میدهم و شما زنده میشوید و شما را در خاک و وطنتان ساکن میسازم. آن وقت میدانید که من، خداوند هستم و به وعدهای که دادهام عمل میکنم. من، خداوند، این را گفتهام.»
۱۵ کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۱۶ «ای انسان خاکی، یک چوبدستی را بگیر و بر روی آن بنویس: «برای پادشاهی یهودا و قبایل متحد او.» بعد یک چوبدستی دیگر را بگیر و روی آن این کلمات را بنویس: «برای پادشاهی اسرائیل و قبایل متحد او.» ۱۷ هر دو چوبدستی را نوک به نوک به هم چسپانده به صورت یک چوبدست بساز و در دستت بگیر. ۱۸-۲۰ بعد دستت را بلند کن که همه ببینند. وقتی قوم منظور این کار را بپرسند، به آنها بگو خداوند متعال چنین میفرماید: من قبایل اسرائیل و یهودا را با هم یکجا کرده مانند یک چوبدست در دست خود میگیرم. ۲۱ سپس به آنها بگو خداوند متعال چنین میفرماید: من قوم اسرائیل را از بین ملتها و از هر گوشۀ جهان جمع میکنم و به وطنشان برمیگردانم ۲۲ تا آنها یک ملت واحد را در کوههای اسرائیل تشکیل دهند. یک پادشاه بر همۀ ایشان حکومت خواهد کرد و دیگر به دو پادشاهی تقسیم نخواهند شد. ۲۳ از آن به بعد دیگر خود را با بُتپرستی و اعمال زشت و گناه، آلوده نمیکنند. آنها را از تمام آلودهگیها پاک میسازم و از گناه کردن باز میدارم. آن وقت آنها قوم برگزیدۀ من میباشند و من خدایشان.
۲۴ یک پادشاه مانند خادم من، داوود، بر آنها سلطنت خواهد کرد و همۀشان تحت رهبری یک چوپان، متحد میشوند و از تمام احکام من پیروی کرده همه را بجا میآورند. ۲۵ در آن سرزمینی که به بندهام یعقوب بخشیدم و اجدادشان در آن زندگی میکردند، ساکن میشوند و خودشان با فرزندان و نواسهها و نسلهای بعدیشان برای همیشه در آنجا به سر میبرند و یک پادشاه مانند داوود، تا ابد بر آنها سلطنت خواهد کرد. ۲۶ با آنها عهد و پیمان میبندم که تا ابد در صلح و امنیت زندگی کنند. آنها را برکت میدهم، به تعدادشان میافزایم و جایگاه مقدس خود را در بینشان تا به ابد قرار میدهم. ۲۷ محل سکونت من در بین آنها بوده، من خدایشان و آنها قوم برگزیدۀ من میشوند. ۲۸ وقتی جایگاه مقدس خود را برای همیشه در بینشان برقرار سازم، آنگاه قومهای دیگر میدانند که من خداوند هستم و قوم اسرائیل را برای خود برگزیده و تقدیس نمودهام.»