Copyright © 2015-2024 Afghan Bibles. All rights reserved
۱بعد آن شخص مرا به دروازه ای که رو به مشرق بود، برد. ۲ناگهان جلال خداوند اسرائیل از جانب مشرق پدید شد و آواز او مثل غرش دریای خروشان بود و روی زمین از نور جلال او روشن شد. ۳این رؤیا مانند دو رؤیائی بود که قبلاً دیده بودم، یکی در وقتی که خداوند برای خراب کردن اورشلیم آمد و دیگری در کنار دریای خابور. آنگاه رو بخاک افتادم. ۴نور جلال خداوند از کنار من گذشت و از راه دروازه ای که رو به مشرق بود، به داخل عبادتگاه رفت. ۵آنوقت روح خداوند مرا برداشت و به حویلی داخلی بُرد و دیدم که حضور پُر جلال خداوند عبادتگاه را پُر کرد.
۶در حالیکه آن مرد پهلوی من ایستاده بود، صدای خداوند را شنیدم که از داخل عبادتگاه با من صحبت می کرد. ۷خداوند به من فرمود: «ای انسان خاکی، اینجا، جایگاهِ تخت من و جای قدمهای من است. در اینجا تا ابد در بین قوم برگزیدۀ خود ساکن می شوم. مردم اسرائیل و پادشاهان شان دیگر هرگز با بت پرستی و پرستش مقبرۀ پادشاهان خود نام مقدس مرا بی حرمت نمی سازند. ۸پادشاهان شان قصر خود را در کنار خانۀ من آباد کردند که بین من و آن ها فقط یک دیوار حایل بود. چون آن ها با اعمال زشت خود نام مقدس مرا بی حرمت ساختند، بنابران من هم با خشم و غضب آن ها را هلاک کردم. ۹حالا باید بتها و مقبره های پادشاهان را از خود دور کنند تا من برای همیشه در بین آن ها ساکن شوم.»
۱۰خداوند به کلام خود ادامه داده فرمود: «ای انسان خاکی، همۀ چیزهائی را که در بارۀ عبادتگاه دیدی برای قوم اسرائیل شرح بده و آن ها را از نقشه و طرح آن آگاه ساز تا از کارهای زشتی که کرده اند خجالت بکشند. ۱۱پس از آنکه آن ها واقعاً از اعمال بد خود اظهار پشیمانی کردند، آنگاه تمام جزئیات ساختمان عبادتگاه را از قبیل نقشه، طرح، دروازه ها، راه دخول و تمام مقررات و قوانین مربوط به آن را برای شان تشریح کن. ۱۲اینست مقررات عبادتگاه: تمام ساحۀ عبادتگاه که بر فراز کوه بنا شده است، مقدس می باشد. بلی مقررات عبادتگاه همین است.»
۱۳اندازه های قربانگاه به این ترتیب است: بلندی پایۀ مربع شکل آن نیم متر و دارای لبه ای به اندازۀ چهار انگشت بود. ۱۴بالای این پایه یک صُفۀ چهار کنجه به بلندی یک متر ساخته شده بود که از هر طرف نیم متر با لبۀ پایه فاصله داشت. بالای صُفۀ زیرین یک صُفۀ دیگر به بلندی دو متر قرار داشت. این صُفه هم از هر طرف نیم متر از لبۀ صُفۀ زیرین دور بود. ۱۵صفۀ سوم هم به همین ترتیب بالای صفۀ دوم ساخته شده بود. قربانیها را بر صُفۀ فوقانی که در هر کنج خود یک شاخ داشت، می سوختاندند. ۱۶هر ضلع صُفۀ فوقانی شش متر بود. ۱۷اضلاع صُفۀ مربع شکل وسطی، هر یک هفت متر و ارتفاع لبۀ آن بیست و پنج سانتی متر بود. فاصلۀ لبۀ پایه تا صفۀ زیرین، از هر طرف نیم متر بود. در سمت شرقی قربانگاه یک زینه جهت بالا رفتن ساخته شده بود.
۱۸خداوند متعال به من فرمود: «ای انسان خاکی، به آنچه که می گویم بدقت گوش بده. وقتی این قربانگاه ساخته شد، باید قربانیهای سوختنی را بر آن تقدیم کنید و خون آن ها را بر قربانگاه بپاشید. ۱۹تنها کاهنانی که اولادۀ صادوق و از قبیلۀ لاوی باشند، می توانند بحضور من بیایند و خدمت کنند. من که خداوند متعال هستم امر می کنم که یک گوساله را بعنوان قربانی گناه تقدیم کن. ۲۰بعد کمی از خونش را گرفته بر چهار شاخ قربانگاه و چهار گوشۀ صُفۀ وسطی و لبۀ آن بپاش. به این ترتیب قربانگاه را تقدیس کرده و مُتَبَرُک می سازی. ۲۱سپس گوساله ای را که بعنوان قربانی گناه تقدیم شده بگیر و در جای معینی در بیرون عبادتگاه بسوزان.
۲۲در روز دوم یک بُز نر و بی عیب را بعنوان قربانی گناه تقدیم کن تا قربانگاه با خون آن طاهر شود، مثلیکه با خون گوساله طاهر شده بود. ۲۳بعد از ختم مراسم تطهیر، یک گوساله و قوچ سالم و بی عیب را از گله بگیر و آن ها را قربانی کن. ۲۴بعد آن ها را بحضور من بیاور تا کاهنان بر آن ها نمک بپاشند و بعنوان قربانی سوختنی برای من تقدیم کنند. ۲۵تا یک هفته، هر روز یک بز نر، یک گوساله و یک قوچ را که سالم و بی عیب باشند، از بین گله بیاور و بعنوان قربانی گناه تقدیم کن. ۲۶کاهنان باید تا هفت روز مراسم تقدیس و تَبَرُک قربانگاه را برگزار کنند تا به این طریق قربانگاه تقدیس گردد. ۲۷در پایان هفت روز و از روز هشتم ببعد، کاهنان باید قربانیهای سوختنی و قربانیهای سلامتی را که مردم می آورند بر قربانگاه تقدیم کنند. آنگاه من خوشنود و راضی می شوم. این را من، خداوند متعال، می گویم.»