0:00 / 0:00

کتاب پیدایش

فصل چهلم

یوسف خواب زندانیان را تعبیر می کند

۱مدتی بعد رئیس ساقی ها و رئیس نانوا های مخصوص فرعون، پادشاه مصر، گناهی کردند. ۲فرعون قهر شد ۳و آن ها را به زندان قوماندان گارد، یعنی در همان زندانی که یوسف زندانی شده بود انداخت. ۴آن ها مدت زیادی در آن زندان ماندند و رئیس زندان یوسف را مأمور خدمت آن ها کرد.

۵یک شب رئیس ساقی ها و رئیس نانوا ها هر یک خوابی دید که تعبیر مختلفی داشت. ۶صبح وقتی یوسف پیش آن ها آمد، دید که آن ها پریشان هستند. ۷پرسید: «چرا امروز پریشان هستید؟» ۸آن ها جواب دادند: «هر یک از ما خوابی دیده ایم و در اینجا کسی نیست که خواب ما را تعبیر کند.» یوسف گفت: «خدا قدرت تعبیر خوابها را می بخشد. بگوئید چه خوابی دیده اید؟»

۹پس رئیس ساقی ها گفت: «خواب دیدم که یک درخت انگور پیش من است ۱۰که سه شاخه دارد. به زودی برگها سبز شدند و خوشه کردند و انگور پخته بار دادند. ۱۱من جام فرعون را پیش خود داشتم. پس انگور ها را در جام فشردم و آنرا به دست پادشاه دادم.» ۱۲یوسف گفت: «تعبیر خواب تو این است: سه شاخه سه روز است. ۱۳روز سوم فرعون گناه تو را می بخشد و تو مثل سابق که رئیس ساقی ها بودی دوباره جام را به دست فرعون خواهی داد. ۱۴اما وقتی همه چیز برای تو به خوبی انجام شد، مرا بیاد بیاور. محبتی به من بکن و احوال مرا به فرعون بگو و کمک کن تا از این زندان آزاد شوم. ۱۵در واقع مرا از سرزمین عبرانیان دزدیده اند و در اینجا هم بدون اینکه گناهی کرده باشم مرا در زندان انداخته اند.»

۱۶وقتی رئیس نانوا ها دید که تعبیر خواب رئیس ساقی ها خوب بود، به یوسف گفت: «من هم در خواب دیدم که سه تکری نان را بر سرم می برم. ۱۷در تکری بالائی انواع نان شیرینی برای فرعون وجود داشت و پرندگان آن ها را می خوردند.» ۱۸یوسف گفت: «تعبیر آن این است: سه تکری سه روز است. ۱۹روز سوم فرعون تو را از زندان بیرون می آورد. سرت را از تن جدا می کند و بدنت را بر دار می آویزد تا پرندگان گوشت تو را بخورند.»

۲۰پس از سه روز، روز تولد فرعون بود. پس او یک مهمانی برای همۀ درباریان ترتیب داد. رئیس ساقی ها و رئیس نانوا ها را از زندان آزاد کرد و آن ها را پیش همه اهل دربار آورد. ۲۱رئیس ساقی ها را بر سر کار سابقش مقرر کرد. ۲۲اما رئیس نانوا ها را همان طور که یوسف گفته بود به دار آویخت. ۲۳اما رئیس ساقی ها هرگز یوسف را به یاد نیاورد و او را بکلی فراموش کرد.

Related content

Joseph Interpreted Dreams

Joseph Interpreted Dreams (Cry of Woman)
God always tries to communicate with us, either directly or indirectly. Sometimes he speaks to us through dreams. Joseph had dreamt about his destiny in his youth and that dream was later fulfilled. When in Egypt, Joseph with God’s help had been interpreting the dreams of others. One day he was able to tell the meaning of a disturbing dream of Pharaoh, the ruler of Egypt. None of Pharao’s advisors and magicians had been able to interpret the dream. But Joseph had done it and by doing so, Pharaoh had released him from jail. Ultimately, Joseph became the most powerful leader in Egypt right behind Pharao. It is possible that God sometimes shows his plans via a dream to others.

Radio programme about v1-23 (30min)

Life of Joseph

Life of Joseph (Children's Bible Stories)
THE STORY OF JOSEPH Joseph grew up as a servant and slave in Egypt. But he was an honest worker and his master Potiphar trusted him completely. Joseph had strong faith in God. Potiphar’s wife was not a good woman and tried to sleep with Joseph. Many times she tried to tempt him. But Joseph had a pure heart and did not allow this to happen. One day, the wife accused Joseph publicly of bad behavior and her husband believed her. So, he put Joseph in prison. Even though he was innocent, he had to spent many years unjustly in prison. But ultimately, God rewarded him and he was freed because he could interpret the dream of Pharao correctly. So, the emperor made him chancellor, second in command over all of Egypt.

Radio programme includes v1-23 (30min)