Copyright © 2015-2024 Afghan Bibles. All rights reserved
۱در روز اول ماهِ ششم سال دوم سلطنت داریوش پادشاه، خداوند پیامی توسط حجی نبی برای زِرُبابل (پسر شِالتیئیل) والی یهودا و برای یهوشع (پسر یَهُوصادق) کاهن اعظم، فرستاد.
۲خداوند قادر مطلق چنین فرمود: «این مردم می گویند که حالا وقت بازسازی عبادتگاه نیست.» ۳بعد خداوند این پیام را توسط حجی نبی برای مردم فرستاد: ۴«آیا روا است که خود شما در خانۀ زیبا و مجلل زندگی کنید و عبادتگاه من خراب بماند؟»
۵خداوند قادر مطلق چنین می فرماید: «به نتیجۀ کارهای تان توجه کنید: ۶زیاد می کارید، ولی محصولِ کم بر می دارید. می خورید، اما سیر نمی شوید. می نوشید و بازهم تشنگی تان رفع نمی شود. لباس می پوشید، ولی گرم نمی شوید. کار می کنید، مزد می گیرید، اما مزد تان را گویا در جیب های سوراخ دار می گذارید.
۷خداوند قادر مطلق چنین می فرماید: توجه کنید و ببینید که از کارهای تان چه نتیجه گرفته اید. ۸حالا به کوه رفته چوب بیاورید و عبادتگاه مرا دوباره آباد کنید تا من از دیدن آن لذت ببرم و نام من تجلیل گردد. ۹شما منتظر بودید که محصول فراوان بردارید، اما خیلی کم به دست آوردید، و وقتیکه آن محصول کم را به خانه آوردید، من آن را از بین بردم. آیا می دانید چرا این کار را کردم؟ بخاطری که عبادتگاه من ویران مانده و شما مشغول ساختن خانه های خود هستید. ۱۰به همین سبب است که باران نمی بارد و از زمین چیزی نمی روید. ۱۱من خشکسالی را بر زمین، کوه ها، مزارع، تاکستانها، باغهای زیتون، سایر محصولات و همچنین بر انسان و حیوان و تمام حاصل زحمت شما آوردم.»
۱۲آنگاه زِرُبابل (پسر شِالتیئیل)، یهوشع (پسر یَهُوصادق) و سایر مردم از خداوند ترسیدند و به پیام خداوند، خدای خود که توسط حجی فرستاده شده بود، گوش دادند. ۱۳بعد خداوند پیام دیگری ذریعۀ حجی برای مردم فرستاد و فرمود: «من همراه شما هستم.» ۱۴خداوند در زِرُبابل (والی یهودا)، یهوشع (کاهن اعظم) و سایر مردم شوق و رغبت ایجاد کرد تا به آبادی عبادتگاه او دست به کار شوند. ۱۵پس در روز بیست و چهارم ماهِ ششم سال دومِ سلطنت داریوش، همگی جمع شدند و به آبادی عبادتگاه خداوند قادر مطلق، خدای شان، شروع کردند.