Radio programme about v9 (30min)
۱ خداوند میفرماید: «گناهان یهودا با قلم آهنین که نوک آن از الماس است بر دلهایشان نوشته و بر چهار گوشۀ قربانگاه آنها حک شده است. ۲ فرزندانشان هم کارهای اجداد خود را از یاد نبردهاند و در زیر هر درخت سبز، بر هر تپۀ بلند، ۳ بر سر هر کوه و در دشت و صحرا مجسمۀ بُتِ اشیره را قرار داده، آن را میپرستند. پس بهخاطر گناهانتان تمام ثروت و ذخیرههای شما را به تاراج میدهم ۴ و مجبور میشوید تا این سرزمین را که به عنوان میراث به شما دادهام از دست بدهید و دشمنانتان را در یک کشور بیگانه خدمت کنید، زیرا شما آتش خشم مرا تا به ابد برافروختهاید.»
۵ خداوند میفرماید:
«لعنت بر کسی که بر انسان توکل نموده
و بر قدرت او اعتماد میکند
و دلش از خداوند دور است.
۶ او مانند بُتهای است که در بیابان
و زمین شورهزار و غیرمسکون میروید
و تازه و سبز نمیشود.
۷ خوشا بهحال کسی که بر خدا توکل میکند
و چشم امید بهسوی او دارد.
۸ او مانند درختی است که در کنار جوی آب کاشته شده است
و ریشههایش از هر طرف به آب میرسند.
از گرما نمیترسد و برگهایش سبز میمانند.
در زمان خشکسالی پریشان نبوده و همیشه با ثمر میباشد.
۹ دل از همه چیز فریبندهتر
و به شدت مریض است.
کیست که آن را بداند؟
۱۰ من، خداوند، افکار پنهانی را میدانم
و دل انسان را جستجو میکنم.
هرکسی را مطابق اعمالش و ثمرۀ کردارش جزا میدهم.
۱۱ انسانی که دارایی خود را از راه نامشروع به دست میآورد،
مانند کبکی است که تخمهای پرندهگان دیگر را برای خود میگیرد،
همانطور که چوچهها بزرگ میشوند و آن کبک را ترک میکنند،
آن انسان هم دارایی خود را در اوج زندگی از دست میدهد
و بالاخره حماقت خود را ثابت میسازد.»
۱۲ ای خداوند، عبادتگاه مقدس تو مانند یک تخت پُر شکوه است
که از ازل بر کوهی بلند استوار بوده است.
۱۳ ای خداوند! ای امید اسرائیل!
همه کسانی که تو را ترک کنند، خجل و سرافگنده میشوند
و آنهایی که از تو روبرگردانند، مانند نوشتۀ روی خاک ناپدید میگردند،
زیرا آنها تو را که خداوند و چشمۀ آب حیات هستی، ترک کردهاند.
۱۴ ای خداوند، تو مرا شِفا بده تا کاملاً سالم شوم، تو مرا نجات بده تا همیشه در امان باشم و تو را ستایش کنم. ۱۵ مردم به من میگویند: «کجاست آن کلام خدا؟ پس بگذار آن هُشدار خدا عملی شود!» ۱۶ ای خداوند، من از وظیفۀ چوپانی قوم برگزیدۀ تو فرار نکردهام و از تو نخواستهام که بلایی را بر سر آنها بیاوری. تو میدانی که من چه گفتهام و از آن آگاه هستی. ۱۷ پس مرا دچار ترس و وحشت نکن، زیرا تو پناهگاه من در روز مصیبت هستی. ۱۸ آنهایی را که بر من ستم میکنند شرمنده کن، اما مرا سرافگنده نساز. آنها را به وحشت بینداز، اما مرا دچار ترس نساز. بلا و مصیبت بر آنها آورده و ایشان را کاملاً نابود کن.
۱۹ خداوند به من فرمود: «برو در کنار دروازهای که پادشاهان یهودا از آن عبور میکنند ایستاده شو و بعد به دروازههای دیگر اورشلیم برو ۲۰ و به مردم بگو که خداوند میفرماید: ای پادشاهان و مردم یهودا و ای ساکنان اورشلیم که از این دروازهها میگذرید، ۲۱ بهخاطر حفظ جانتان نباید در روز سبت به هیچ کاری دست بزنید و باری را از راه این دروازهها حمل نکنید. ۲۲ حتی در خانههایتان هم باید در روز سبت از کار روزمرۀتان دست بکشید. روز سبت را همانطور که به اجدادتان امر کردم، به عنوان یک روز مقدس نگهدارید. ۲۳ اما اجدادتان به حرف من گوش ندادند و توجه نکردند و از روی سرسختی هدایتهای مرا نشنیدند.
۲۴ اما اگر شما امر مرا بجا آورید، در روز سبت از دروازههای این شهر چیزی را حمل نکنید و این روز را مقدس شمرده از هر کاری دست بکشید، ۲۵ آنگاه همه پادشاهان و بزرگانتان از دروازههای اورشلیم عبور میکنند و وارث تاج و تخت داوود پادشاه شده همواره سوار بر گادیهای جنگی مجلل و اسپها میباشند. این شهر دائم پایدار بوده، مردم یهودا و اهالی اورشلیم برای همیشه در آن ساکن میشوند. ۲۶ مردم از شهرهای یهودا، اطراف اورشلیم، از سرزمین بنیامین، دشتها و کوهستانها و منطقۀ جنوب میآیند و هرنوع قربانی و هدیه به عبادتگاه من تقدیم میکنند. ۲۷ اما اگر به کلام من گوش ندهید و روز سبت را مقدس نشمارید و در این روز باری را از دروازههای اورشلیم حمل کنید، آنگاه من آتشی میافروزم و این دروازهها را با قصرهای اورشلیم میسوزانم و هیچکسی نمیتواند آن آتش را خاموش سازد.»