0:00 / 0:00

کتاب مزامیر

مزمور یکصد و هشتم

طلب کمک علیه دشمنان

(مزموری از داود)

(همچنین در مزمور ۵۷: ۷ - ۱۱ و ۶۰: ۵ - ۱۲)

۱ای خدا، دل من مستحکم است. سرود حمد تو را می خوانم و تو را از دل و جان ستایش می کنم. ۲ای چنگ و رباب بیدار شوید! من نیز سپیده دم را بیدار می کنم. ۳ای خداوند، تو را در میان قوم ها ستایش می کنم و در برابر ملتها سرود حمد تو را می خوانم، ۴زیرا که رحمت تو عظیم و مافوق آسمان ها است و راستی تو تا اوج افلاک می رسد. ۵ای خدا، بر فوق آسمان ها متعال باش و جلال تو بر روی همۀ زمین آشکار گردد! ۶با دست راست خود نجات ده و مرا اجابت فرما، تا محبوبان تو خلاصی یابند.

۷خدا در قدوسیت خود سخن گفته است: «با خوشی فراوان شهر شکیم را تقسیم می کنم و وادی سوکوت را اندازه گیری می کنم. ۸سرزمین جلعاد و مَنَسّی به من تعلق دارد. افرایم کلاهخود سر من و یهودا عصای سلطنت من است. ۹سرزمین موآب را ظرف طهارت می گردانم، بر ادوم کفش خود را می اندازم و بر فلسطین فریاد پیروزی بر می آورم.»

۱۰کیست که مرا به شهر حصار دار ببرد؟ و کیست که مرا به ادوم راهنمائی کند؟ ۱۱مگر نه تو ای خدا که ما را دور انداخته و با لشکرهای ما نرفتی؟ ۱۲مرا در مقابل دشمن کمک فرما، زیرا معاونت از طرف انسان باطل است. ۱۳با کمک خدا پیروزی نصیب ما است و او دشمنان ما را پایمال می سازد.