0:00 / 0:00

کتاب مزامیر

مزمور یکصد و نهم

شکایت شخص رنجدیده

(مزموری از داود)

۱ای خدای که تو را ستایش می کنم، خاموش مباش! ۲زیرا شریران و فریبکاران دهان به بدگوئی من گشوده اند و دربارۀ من سخنان دروغ می گویند. ۳با سخنان نفرت انگیز دور مرا گرفته و بی سبب با من جنگ می کنند. ۴به عوض محبتِ من، با من دشمنی می کنند، لیکن من دعا. ۵جواب خوبی های مرا با بدی می دهند و در عوض محبت، از آن ها کینه و نفرت می بینم.

۶شریر را بر دشمنم بگمار و ملامت کننده را در دست راست او. ۷هنگامیکه به محکمه بیاید، مجرم به حساب آید و دعای او گناه شمار گردد. ۸عمرش کوتاه گردد و مقام و منصبش به دیگری تعلق گیرد. ۹فرزندانش یتیم شوند و زن وی بیوه گردد. ۱۰فرزندان او آواره شده و گدایی کنند و از خرابه های شان رانده شوند. ۱۱طلبکار در بدل قرض، تمام مال و دارائی او را ضبط نماید و بیگانگان حاصل زحمتش را تاراج کنند. ۱۲کسی نباشد که به او دلسوزی کند و نه بر یتیمانِ وی شفقت بنماید. ۱۳نسل او قطع گردد و در طبقه بعد نام ایشان محو شود. ۱۴خداوند شرارت پدرانش را فراموش نکند و گناه مادرش را نیامرزد. ۱۵عصیان آن ها همیشه مد نظر خداوند بماند تا نام و نشان آن ها را از زمین قطع نماید، ۱۶زیرا که شفقت را نشناخت، بر فقیر و مسکین جفا کرد و شخص شکسته دل تا دم مرگ از او آزار دید. ۱۷او که لعنت را دوست می داشت، به خودش رسید و چون که برکت را نمی خواست، از او دور شده است. ۱۸لعنت را مثل لباس در بر خود گرفت که مانند آب در بدنش و مثل روغن در استخوان هایش درآمد. ۱۹لعنت مثل جامه ای باشد که او را می پوشاند و همچون کمربندی که به آن همیشه بسته می شود. ۲۰این اجرتی باشد از جانب خداوند برای ملامت کنندگان و بدخواهان جانم.

۲۱اما تو ای خداوند متعال و خدای من، به خاطر نام خود به من مدد فرما، چونکه رحمت تو نیکوست. مرا نجات ده، ۲۲زیرا که فقیر و مسکین هستم و دل من در اندرونم مجروح است. ۲۳مانند سایۀ زودگذر در حال فنا هستم و مثل ملخ رانده شده ام. ۲۴زانوهایم از روزه داشتن می لرزند و گوشتم آب می شود. ۲۵پیش مردم خوار و حقیر شده ام و وقتی مرا می بینند سر خود را می جنبانند.

۲۶ای خداوند و خدای من، به من مدد فرما و بر حسب رحمت خود مرا نجات ده. ۲۷تا بدانند که این است دست تو، و تو ای خداوند این را کرده ای. ۲۸ایشان لعنت بکنند، اما تو برکت بده. وقتی برخیزند، خجل شوند و اما بندۀ تو شادمان گردد. ۲۹جفاکنندگانم به رسوایی ملبس شوند و خجالت خویش را مثل لباس بپوشند. ۳۰خداوند را به زبان خود سپاس می گویم و در برابر گروه کثیری او را ستایش می کنم، ۳۱زیرا که به دست راست مسکین می ایستد تا او را از دست کسانی که بر جان او فتوی می دهند برهاند.