0:00 / 0:00

کتاب مزامیر

مزمور پنجاهم

عبادت واقعی

(مزموری از آساف)

۱خدا، خداوند خدا سخن می گوید و همۀ مردم روی زمین را، از شرق تا غرب، فرا می خواند. ۲خدا در جلال خود از سهیون که کمال زیبایی است ظاهر شده است. ۳خدای ما می آید و سکوت نخواهد نمود. آتش سوزنده پیش روی او و طوفانِ شدید گرداگرد او می باشد. ۴او آسمان ها را از بالا و زمین را فرا می خواند تا قوم برگزیدۀ خود را داوری کند. ۵او می فرماید: «مقدسانِ مرا جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بسته اند.» ۶آسمان ها از انصاف او خبر می دهند، زیرا خدا خود داور است.

۷«ای قوم برگزیدۀ من بشنو! و ای اسرائیل تا برایت شهادت دهم که خدا، خدای تو من هستم. ۸در مورد قربانی هایت تو را سرزنش نمی کنم و قربانی های سوختنی تو همواره در نظر من است. ۹گاوی از خانۀ تو نمی گیرم و نه بزی از آغل تو، ۱۰زیرا که تمامی حیوانات جنگل و رمه هائی که بر هزاران کوه می باشند، به من تعلق دارند. ۱۱همه پرندگان کوهها را می شناسم و جانوران صحرا متعلق به من هستند. ۱۲اگر گرسنه هم می بودم به تو نمی گفتم، زیرا که جهان و هرچه که در آن است متعلق به من است. ۱۳مگر من گوشت گاوها را می خورم و یا خون بزها را می نوشم؟ ۱۴قربانی واقعی تو، شکر و سپاس به خداست. به وعده های که به قادر مطلق داده ای وفا کن. ۱۵در روز تنگی مرا بخوان تا ترا نجات دهم و تو مرا ستایش کنی.»

۱۶اما خدا به شریر می فرماید: «ترا چه کار است که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا به زبان خود بیاوری؟ ۱۷چونکه تو از تأدیب نفرت داشته ای و کلام مرا پشت سر خود انداخته ای. ۱۸وقتی دزد را می بینی با او همراهی می کنی و با زناکاران همنشین هستی. ۱۹دهان خود را به شرارت باز می کنی و زبان تو حیله را اختراع می کند. ۲۰آماده هستی تا به ضد برادر خود سخن گویی و دربارۀ پسر مادر خویش غیبت کنی. ۲۱این را کردی و من چیزی نگفتم. پس گمان کردی که من هم مثل تو هستم. لیکن ترا سرزنش می کنم و این را به ترتیب پیش نظر تو می نهم. ۲۲ای کسانی که خدا را فراموش کرده اید، در این تفکر کنید! مبادا شما را بدرم و نجات دهنده ای نباشد. ۲۳هر که قربانی سپاسگزاری را بگذراند مرا احترام می نماید، و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات را از طرف خدا می بیند.»