0:00 / 0:00

کتاب مزامیر

مزمور پنجاه و نهم

دعای محافظت

(سرودی از داود، هنگامیکه شائول افراد خود را به خانۀ او فرستاد تا او را بکشند.)

۱ای خدای من، مرا از دشمنانم نجات بده و مرا از مخالفانم در پناه خود نگاه دار. ۲مرا از شریران خلاصی ده و از مردمان خونریز رهایی بخش. ۳زیرا آن ها برای کشتن من کمین کرده اند و زورآوران علیه من همدست شده اند. ای خداوند، بدون آنکه خطایی و یا گناهی را مرتکب شده باشم. ۴بدون تقصیر من آن ها می شتابند و خود را برای حمله آماده می کنند. پس برای کمک به من برخیز و حال مرا ببین. ۵ای خداوند، خدای قادر مطلق و ای خدای اسرائیل، برخیز و همۀ خداناشناسان را به جزای اعمال شان برسان و بر هیچیک از غدارانِ شریر شفقت مکن. ۶آن ها هر شب بر می گردند، مثل سگ قوله می کشند و در شهر گشت و گذار می کنند. ۷فریاد می زنند و تهدید و توهین می کنند. زبان شان مثل شمشیرِ بُران است و فکر می کنند: «کیست که بشنود؟» ۸اما تو ای خداوند، به آن ها می خندی و آن بت پرستان را مسخره می کنی.

۹ای خدا، ای قوّت من، چشم امید من بسوی تو است، زیرا تو پناهگاه من می باشی. ۱۰خدای من با رحمت خویش پیشاپیش من می رود. خدا شکست دشمنانم را به من نشان می دهد. ۱۱ایشان را به قتل مرسان، مبادا قوم من این را فراموش کنند. ایشان را به قوّت خود پراگنده ساخته، به زیر انداز، ای خداوند که سپر ما هستی! ۱۲به سبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند. به خاطر لعنت و دروغی که می گویند، ۱۳آن ها را نابود کن، در غضب خود نابود کن تا نیست گردند و بدانند که خدا در یعقوب و تا دورترین نقاط دنیا سلطنت می کند. ۱۴آن ها هر شب بر می گردند، مثل سگ قوله می کشند و در شهر گشت و گذار می کنند. ۱۵برای خوراک به هر طرف پراگنده می شوند و سیر نشده، شب را بسر می برند.

۱۶اما من قوّت تو را می ستایم و هر صبح رحمت تو را با خوشی تمجید می کنم، زیرا تو قلعۀ بلند من هستی و در هنگام سختی پناهگاه من می باشی. ۱۷ای خدا، ای قوّت من، برای تو سرود ستایش می خوانم، زیرا تو قلعۀ بلند من هستی و خدای رحمت من.