غزلِ غزلهای سلیمان

فصل دوم

محبوبه

۱ من گل نرگس چمنهای شارون

و گل سوسن دره‌ها هستم.

محبوب

۲ محبوبۀ من در بین دختران جوان

مانند سوسنی است در میان خارها.

محبوبه

۳ محبوب من در میان مردان جوان

مانند درخت سیبی است در بین درختهای جنگل

که از نشستن در سایه‌اش لذت می‌برم

و میوه‌اش در کامم شیرین است،

۴ مانند این که مرا به یک میخانه آورده

و بیرق عشق را بالای سرم افراشته باشد.

۵ مرا با کشمش نیرو بخشید

و جانم را با سیب تازه کرد،

زیرا از لذت عشق او ناتوان شده بودم.

۶ دست چپ او زیر سرم بود،

با دست راست خود مرا در آغوش می‌کشید.

۷ ای دختران اورشلیم،

شما را به غزالها و آهوهای صحرا قسم می‌دهم

که محبت را تا خودش نخواهد، بیدار نکنید

و آسایش او را برهم نزنید!

غزل دوم: بهار اشتیاق محبوب و محبوبه

محبوبه

۸ به صدای پای محبوب من گوش بدهید

که با جست و خیز از فراز کوه‌ها و تپه‌ها می‌آید!

۹ محبوب من همچون غزال و آهو بچه‌ای است.

او در پشت دیوار ایستاده است و از کلکین می‌نگرد،

او از میان پنجره‌ها نگاه می‌کند.

۱۰ محبوب من خطاب به من کرده می‌گوید:

محبوب

ای محبوبۀ من، ای زیبای من، برخیز و بیا.

۱۱ زیرا زمستان گذشته است و موسم باران به پایان رسیده است.

۱۲ گلها از زمین روییده‌اند

و زمان نغمه‌سرایی رسیده است.

آواز فاخته‌ها در وطن ما به گوش می‌رسد.

۱۳ درختهای انجیر میوه بار آورده و تاکها شگوفان شده‌اند

و بوی خوش شکوفه‌ها هوا را عطر‌آگین ساخته است.

ای محبوبۀ من، ای زیبای من، برخیز و بیا!

۱۴ ای کبوتر من که در شکاف صخره‌ها

و در پشت سنگها پنهان شده‌ای،

بگذار که روی تو را ببینم و صدایت را بشنوم،

زیرا صدایت دلنشین و روی تو زیبا است.

محبوبه

۱۵ روباه‌ها را بگیرید، روباه‌های مضر را بگیرید

که تاکستانها را خراب می‌کنند،

زیرا تاکستانهای ما شکوفه کرده‌اند.

۱۶ محبوب من از آنِ من است و من از آنِ او.

او در بین گلهای سوسن لذت می‌برد.

۱۷ ای محبوب من،

قبل از آن که نسیم سحرگاهی بوزد و سایه‌ها بگریزند،

نزد من بیا.

مانند غزال و آهوی جوان بر کوه‌های پُر خم و پیچ،

به سوی من بشتاب.