برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۱۷ (۳۰ دقیقه)
۱ چند نفر از قِریَتیعاریم آمدند و صندوق پیمان خداوند را گرفته به خانۀ ابیناداب که بر تپهای بنا یافته بود، بُردند و پسرش اِلِعازار را به نگهبانی آن تعیین کردند. ۲ صندوق مدت بیست سال در آنجا ماند. در طول آن مدت، تمام مردم اسرائیل غمگین بودند، زیرا فکر میکردند که خداوند آنها را فراموش کرده است.
۳ آنگاه سموئیل به قوم اسرائیل گفت: «اگر واقعاً میخواهید از صمیم دل بهسوی خداوند برگردید، پس خدایان بیگانه و بُت عشتاروت را ترک کنید. تصمیم بگیرید که تنها از خداوند پیروی نمایید و فقط او را عبادت کنید. آن وقت او شما را از دست فلسطینیها نجات میدهد.» ۴ قوم اسرائیل قبول کردند و بُتهای بَعلیم و عشتاروت را از بین بُردند و تنها به پرستش خداوند پرداختند.
۵ بعد سموئیل گفت: «همۀ قوم اسرائیل را در مِصفه جمع کنید و من به حضور خداوند برای شما دعا میکنم.» ۶ پس همۀ آنها در مِصفه جمع شدند. از چاه آب کشیدند و به حضور خداوند ریختند. همچنان در آن روز همه روزه گرفتند و گفتند: «ما پیش خداوند گناهکار هستیم.» آنجا در شهر مِصفه بود که سموئیل قوم بنیاسرائیل را داوری میکرد.
۷ وقتی فلسطینیها شنیدند که قوم اسرائیل در مِصفه جمع شدهاند، حاکمانشان برای حمله بر ضد اسرائیل حرکت کردند. وقتی قوم اسرائیل خبر شدند که فلسطینیها آمادۀ حمله هستند، بسیار ترسیدند. ۸ بنابراین، از سموئیل خواهش کرده گفتند: «به حضور خداوند، خدای ما زاری کن که ما را از دست فلسطینیها نجات بدهد.» ۹ آنگاه سموئیل یک برۀ شیرخوار را گرفته و تمام آن را به عنوان قربانی سوختنی به حضور خداوند تقدیم کرد. بعد از طرف مردم اسرائیل به درگاه خداوند دعا کرد و خداوند دعای او را قبول فرمود. ۱۰ در موقعی که سموئیل مصروف اجرای مراسم قربانی سوختنی بود، فلسطینیها برای حمله به اسرائیل نزدیکتر میشدند اما خداوند با آواز بلند رعد و برق از آسمان، آنها را پراگنده ساخت و در نتیجه، قوم اسرائیل آنها را شکست داد. ۱۱ عساکر اسرائیل آنها را از مِصفه تا بیتکار تعقیب کرده و تعداد زیادشان را کُشتند.
۱۲ بعد سموئیل سنگی را برداشته بین مِصفه و شِن قرار داد و آن را اِبِنعِزِر یعنی، سنگ کمک ـ نامید، زیرا او گفت: «تا بهحال خداوند به ما کمک کرده است!» ۱۳ به این ترتیب، فلسطینیها شکست خورده دیگر هرگز پای خود را در سرزمین اسرائیل ننهادند، زیرا تا زمانی که سموئیل زنده بود، دست خداوند بر ضد آنها در کار بود. ۱۴ همه شهرهای اسرائیلی، از عِقرون تا جت که به تصرف فلسطینیها درآمده بودند، دوباره بهدست اسرائیل افتادند. همچنان بین اسرائیل و اَموریان صلح برقرار شد.
۱۵ سموئیل تا آخر عمر به حیث داور بر مردم اسرائیل اجرای وظیفه نمود ۱۶ و هر سال به بیتئیل، شهر جِلجال و مِصفه میرفت و به کارهای مردم رسیدهگی میکرد. ۱۷ بعد به خانۀ خود در شهر رامه بر میگشت و به امور قضایی میپرداخت و در همانجا قربانگاهی برای خداوند ساخت.