۰:۰۰ / ۰:۰۰

اعمال رسولان

فصل دهم

پِترُس و کُرنیلیوس

۱در شهر قیصریه صاحب منصبی بنام کُرنیلیوس زندگی می کرد که جزو یک فرقۀ رومی به نام فرقۀ ایتالیائی بود. ۲او مردی بود پرهیزکار و خانواده ای خدا ترس داشت و پیوسته به درگاه خدا دعا می کرد و به بینوایان اسرائیلی صدقه می داد. ۳این مرد یک روز در حدود ساعت سه بعد از ظهر فرشته خدا را آشکارا در حالت جذبه دید که پیش او آمده گفت: «ای کُرنیلیوس.» ۴کُرنیلیوس با ترس به او چشم دوخت و جواب داد: «خداوندا چه می فرمایی؟» فرشته گفت: «بدان که دعاها و همه صدقات تو در بالا در پیشگاه خدا مورد قبول و تذکر واقع شده اند. ۵اکنون کسانی را به یافا بفرست و سراغ شمعون ملقب به پِترُس را بگیر. ۶او نزد شمعونِ چرمگر که در ساحل بحیره منزل دارد، مهمان است.» ۷همینکه فرشته ای که با او صحبت می کرد ناپدید شد، کُرنیلیوس دو نفر از نوکران خود و یک عسکر دیندار را که در خدمت او بود خواست و ۸موضوع را تماماً برای آن ها شرح داد و ایشان را به یافا فرستاد.

۹روز بعد که آنها در راه بودند و تا شهر فاصله کمی داشتند، پِترُس نزدیک ظهر برای دعا به بالای بام رفت. ۱۰در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. اما وقتی که برایش غذا آماده می کردند، حالت جذبه ای به او دست داد ۱۱و در آن حال آسمان را باز شده و چیزی مانند یک دسترخوان کلان را دید که از چهار گوشه آویزان شده بود و رو به پائین به طرف زمین می آمد. ۱۲در آن انواع چهارپایان و خزندگان و پرندگان وجود داشت. ۱۳صدائی به گوشش رسید که می گفت: «ای پِترُس برخیز، ذبح کن و بخور.» ۱۴پِترُس در جواب گفت: «نخیر ای خداوند، زیرا من هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده ام.» ۱۵بار دوم همان صدا آمد که: «آنچه را خدا پاک کرده است، تو نباید نجس بخوانی.» ۱۶این موضوع سه بار تکرار شد و آخر آن دسترخوان به آسمان برده شد.

۱۷در همان وقت که پِترُس از معنی رؤیای خود در مانده بود و کوشش می کرد آنرا برای خود تجزیه و تحلیل نماید، فرستادگان کُرنیلیوس جستجو کنان به در خانۀ شمعون رسیدند. ۱۸و فریاد می زدند و می پرسیدند: «آیا شمعونِ ملقب به پِترُس در اینجا مهمان است؟» ۱۹در حالی که پِترُس دربارۀ این رؤیا تفکر می کرد، روح خدا به او گفت: «ببین، چند نفر به سراغ تو آمده اند ۲۰برخیز، پایئن برو و در رفتن با ایشان تردید نکن، زیرا من آن ها را فرستاده ام.» ۲۱پِترُس پائین رفت و به آنها گفت: «من همان کسی هستم که بدنبال او می گردید. برای چه آمده اید؟» ۲۲آن ها جواب دادند: «کُرنیلیوسِ صاحب منصب که شخص نیکوکار و خدا ترس است و پیش همه یهودیان نیک نام می باشد، از فرشتۀ مقدسی امر یافت که ما را به اینجا بفرستد و ترا به خانه خود دعوت کند تا به هر پیامی که داری گوش دهد.» ۲۳پس پِترُس آنها را به خانه آورد و از ایشان پذیرائی نمود. روز بعد با ایشان به راه افتاد و چند نفر از برادران یافایی با آنها همراه بودند.

۲۴فردای آنروز به قیصریه رسیدند. کُرنیلیوس که از خویشاوندان و دوستان نزدیک خود دعوت کرده بود، چشم به راه ایشان بود. ۲۵وقتی پِترُس می خواست داخل خانه شود، کُرنیلیوس پیش رفت و پیش او به خاک افتاد. ۲۶اما پِترُس او را از زمین بلند کرد و گفت: «برخیز من هم مانند تو انسانم.» ۲۷سپس با هم، صحبت کنان داخل خانه شدند. پِترُس در آنجا با عده زیادی روبرو شد ۲۸و به آنها گفت: «این را بخوبی می دانید که جایز نیست یک نفر یهودی با بیگانگان معاشرت یا همنشینی نماید. اما خدا به من نشان داده است که من نباید هیچکس را نجس یا ناپاک بدانم. ۲۹پس وقتی دنبال من فرستادید، بدون چون و چرا آمدم. تنها سؤالی که دارم این است که برای چه به دنبال من فرستادید؟»

۳۰کُرنیلیوس در جواب گفت: «چهار روز پیش درست در همین وقت یعنی ساعت سه بعد از ظهر من در خانۀ خود به دعا مشغول بودم که ناگاه مردی در لباس نورانی به من ظاهر شد ۳۱و گفت: «ای کُرنیلیوس، دعاهایت مستجاب شده و صدقاتی که به فقرا می دهی در پیشگاه خدا منظور شده است. ۳۲بنا براین کسی را به شهر یافا بفرست و شمعونِ ملقب به پِترُس را به اینجا دعوت کن. او در خانه شمعون چرمگر که در ساحل بحیره واقع است، مهمان است.» ۳۳پس فوراً این اشخاص را پیش تو فرستادم و تو لطف فرموده به اینجا آمدی. اکنون همۀ ما در حضور خدا گرد آمده ایم تا به آن چیزهایی که خداوند به تو امر کرده است گوش دهیم.»

پیام پِترُس در خانه کُرنیلیوس

۳۴پس پِترُس سخنان خود را شروع کرده گفت: «من به این حقیقت پی برده ام که خدا بین انسانها فرقی نمی گذارد ۳۵و هر کس از هر ملت که خدا ترس و نیکوکار باشد، مقبول خداست. ۳۶خدا پیام خود را به قوم اسرائیل فرستاد و به این طریق مژدۀ صلح و سلامتی را به وسیلۀ عیسی مسیح که خداوند همه است، ابلاغ فرمود. ۳۷شما خود تان از اتفاق بزرگی که در سرتاسر یهودیه روی داد، با خبر هستید و می دانید همۀ این چیز ها بعد از اعلام تعمید یحیی، از جلیل شروع شد. ۳۸خدا، عیسی ناصری را با روح القدس و قدرت خود مسح کرد و می دانید چگونه عیسی به همه جا می رفت و اعمال نیک انجام می داد و همه کسانی را که در بندگی شیطان به سر می بردند رهایی می بخشید زیرا خدا با او بود. ۳۹ما شاهدان همۀ آن اعمالی هستیم که او در سرزمین یهودیان و در اورشلیم انجام داد. آنها او را به صلیب میخکوب کرده کشتند. ۴۰اما خدا در روز سوم او را زنده کرد و بسیاری او را دیدند، ۴۱اما نه همۀ قوم اسرائیل بلکه شاهدانی که خدا قبلاً برگزیده بود، او را دیدند؛ یعنی ما که پس از رستاخیز او با او می خوردیم و می نوشیدیم. ۴۲او به ما فرمان داد که به آن قوم اعلام کنیم و به این حقیقت شهادت دهیم که خدا او را داور زندگان و مردگان قرار داده است. ۴۳تمام انبیاء به او شهادت می دهند که هر کسی به او ایمان آورد، به وسیلۀ نام او گناهانش آمرزیده می شود.»

نزول روح القدس بر غیر یهودیان

۴۴پِترُس هنوز صحبت می کرد که روح القدس بر همه شنوندگان نازل شد ۴۵و مؤمنان یهودی نژاد که همراه پِترُس آمده بودند از اینکه بخشش روح القدس به غیر یهودیان نیز ریخته شده بود، دچار حیرت شدند. ۴۶زیرا می شنیدند که به زبانها صحبت می کنند و خدا را تمجید می نمایند. آنگاه پِترُس گفت: ۴۷«آیا کسی می تواند مانع از تعمید این اشخاص در آب بشود؟ مگر نه این است، که ایشان هم مانند ما روح القدس را یافته اند؟» ۴۸پس امر کرد ایشان را به نام عیسی مسیح تعمید دهند. سپس آن ها از پِترُس تقاضا کردند چند روزی پیش ایشان بماند.