۰:۰۰ / ۰:۰۰

اعمال رسولان

فصل بیست و ششم

دفاع پولُس در حضور اغریپاس

۱اغریپاس خطاب به پولُس گفت: «ما به تو اجازه می دهیم که از خود دفاع کنی.» پولُس دستهای خود را گشود و از خود چنین دفاع کرد: ۲«ای اغریپاس پادشاه، برای من کمال خوشوقتی است که امروز در پیشگاه آن حضرت در خصوص شکایاتی که یهودیان از من دارند به دفاع بر می خیزم. ۳و بیشتر از این خوشوقتم که عالیجناب به همه آداب و رسوم یهودیان و اختلافات بین آنها آشنائی کامل دارید. تمنا دارم لطف فرموده به عرایض بنده توجه نمائید.

۴همۀ یهودیان به خوبی می دانند که جوانی من چگونه گذشته است و می دانند که از همان ابتدا چگونه در بین ملت خود و در اورشلیم زندگی کردم. ۵آنها مرا از اول می شناختند و اگر بخواهند می توانند آن را تصدیق کنند. آن ها می دانند که من عُمری را در فریسی گری یعنی پیروی از دقیقترین فرقه های دین خود گذرانده ام. ۶و حالا بخاطر امید به آن وعده ای که خدا به پدران ما داده است محاکمه می شوم. ۷این همان وعده ای است که دوازده طایفۀ ما امید دارند که روزی انجام آن را ببینند و از صمیم قلب شب و روز عبادت می کنند. بلی، بخاطر همین امید است، که یهودیان از من شکایت کرده اند. ای پادشاه، ۸چرا به نظر آن جناب محال می آید که خدا مردگان را زنده گرداند؟

۹خود من روزی این را وظیفۀ خود می دانستم که به هر وسیله ای با عیسی ناصری مخالفت نمایم. ۱۰و در اورشلیم همین کار را کردم و با اختیاراتی که از سران کاهنان گرفتم، بسیاری از مقدسان را به زندان انداختم و وقتی آنها را می کشتند بر ضد شان رأی می دادم. ۱۱مدت زیادی ایشان را در کنیسه ها می زدم و کوشش می کردم آنها را به انکار ایمان شان مجبور سازم. خشم و غضب من بجایی رسید که تا شهرهای دوردست آن ها را تعقیب می کردم و آزار می رسانیدم.

سخنان پولُس دربارۀ ایمان خود

۱۲در چنین حالی با داشتن اختیارات تام و اوامری از جانب سران کاهنان به دمشق می رفتم که ۱۳در هنگام ظهر در بین راه، ای پادشاه، نوری روشنتر از نور آفتاب به دور من و همسفرانم درخشید. ۱۴همگی به زمین افتادیم. بعد من صدایی شنیدم که به زبان عبرانی به من گفت «ای شائول، ای شائول، چرا بر من جفا می کنی؟ بر میخ ها لگد زدن کار آسانی نیست.» ۱۵پرسیدم: «خداوندا تو کیستی؟» خداوند گفت: «من همان عیسی هستم که تو به من جفا می رسانی. ۱۶برخیز و روی پای خود بایست. من به تو ظاهر شدم تا تو را به خدمت خود منصوب کنم که دربارۀ آنچه امروز دیده ای و آنچه در آینده خواهی دید شهادت دهی. ۱۷من ترا از دست این قوم و نیز از دست ملتهای بیگانه که ترا پیش آنها می فرستم، خواهم رهانید. ترا می فرستم ۱۸تا چشمهای آنها را باز کنی و ایشان را از تاریکی به روشنائی و از قلمرو شیطان به سوی خدا بازگردانی تا از راه ایمان به من، گناهان شان آمرزیده شود و در بین مقدسین خدا حصه داشته باشند.»

سخنان پولُس دربارۀ خدمات خود

۱۹بنابراین ای اغریپاس پادشاه، من نسبت به رؤیاهای آسمانی نافرمانی نکردم، ۲۰بلکه اول به یهودیان ساکن دمشق و اورشلیم و سر تا سر یهودیه و سپس در میان مردم غیر یهود اعلام می کردم که توبه کنند و به سوی خدا برگردند و طوری زندگی کنند، که شایستۀ این توبه باشند. ۲۱به همین دلیل یهودیان مرا در عبادتگاه گرفتند و می خواستند مرا بکشند. ۲۲اما به یاری پروردگار امروز در اینجا ایستاده ام و به همه، به کوچک و بزرگ، شهادت می دهم و چیزی جز آنچه انبیاء و موسی از پیش خبر داده اند به زبان نمی آورم، ۲۳یعنی مسیح باید درد و رنج بکشد و اولین کسی باشد که پس از مرگ زنده می شود تا طلوع نور را به این قوم و ملتهای دیگر اعلام فرماید.»

دعوت اغریپاس به ایمان

۲۴وقتی دفاع پولُس به اینجا رسید، فِستوس فریاد زد: «ای پولُس، عقلت را از دست داده ای! زیادی علم تو را دیوانه کرده است.» ۲۵پولُس جواب داد: «نخیر عالیجناب فِستوس، دیوانه نیستم بلکه در کمال هوشیاری عین حقیقت را بیان می کنم. ۲۶پادشاه از این چیزها اطلاع دارند و من می توانم آزادانه پیش آن جناب صحبت کنم. فکر نمی کنم در این باره چیزی از نظر ایشان دور مانده باشد، زیرا هیچیک از آن ها در خفا صورت نگرفته است. ۲۷ای اغریپاس پادشاه، آیا شما به انبیاء عقیده دارید؟ می دانم که عقیده دارید.» ۲۸اغریپاس به پولُس گفت: «خیال می کنی به این زودی می توانی مرا مسیحی بسازی؟» ۲۹پولُس گفت: «از خدا می خواهم که دیر یا زود نه تنها اعلی حضرت بلکه جمیع کسانیکه امروز سخنان مرا می شنوند مثل من بشوند، البته نه مثل من در این زنجیرها.»

۳۰آنگاه پادشاه از جا برخاست و والی و برنیکی و بقیه حاضران هم برخاستند. ۳۱وقتی از تالار بیرون رفتند به یکدیگر گفتند: «این شخص کاری که مستوجب اعدام یا حبس باشد انجام نداده است.» ۳۲اغریپاس به فِستوس گفت: «اگر از امپراطور دادخواهی نکرده بود، می توانست آزاد شود.»

مطالب مرتبط

۲- عیسی گفت من نور جهان هستم

۲- عیسی گفت من نور جهان هستم (آرامش و شادی در مسیح)
عیسی خطاب به مردم فرمود: من نور عالم هستم. نور عیسی همان نور خدا است. خدا نور است. نور نشانه راستی و حقیقت و معرفت است نشانه زندگی نیز هست. در عیسی حیات بود و زندگی نور انسان بود. درست همانگونه که آفتاب به انسان نور می‌‌‌بخشد. بعضی از انسانها کور هستند و نمی‌توانند آفتاب را ببینند. بسیاری چشمان خود را می‌‌بندند و نمی‌خواهند او را ببینند. اما آفتاب وجود دارد و همچنان می‌‌درخشد، چه انسان آن را ببیند و چه نبیند. در مورد مسیح نیز چنین است. به همین دلیل است که ایمان اینقدر برای خدا اهمیت دارد. هنگامی که ایمان می‌‌آوریم، بدین معنی است که حقیقتا می‌‌خواهیم تاریکی را ترک کرده، وارد نور مسیح گردیم. علت عمدۀ امتناع مردم از ایمان به مسیح چیست؟ ایشان ایمان نمی‌آورند زیرا که نمی‌خواهند طرق شریرانه و خودخواهانه خود را ترک کنند. ایشان تاریکی را دوست داشتند زیرا که در تاریکی گناه و شرارت ایشان پنهان می‌‌ماند، اما نه برای خدا!.

برنامه رادیویی با خواندن آیه ۱۸ (۳۰ دقیقه)

پولس رسول در برابر اغریپاس پادشاه

پولس رسول در برابر اغریپاس پادشاه (درامه ای اعمال رسولان)
پولس رسول در برابر اغریپاس پادشاه یهودی قرار گرفت و چگونه او از اتهام هایی که سران قوم یهود علیه او مطرح کرده بودند، از خود دفاع کرد. پولس در این مباحثه می‌گوید که رستاخیز مردگان به همراه حیات ابدی، امید اصلی قوم یهود است و همهٔ آنها در انتظار تحقق این وعده خدا هستند. پس وقتی که عیسی به امید یهودیان جامهٔ عمل می‌پوشاند و از میان مردگان قیام می‌کند، چرا پذیرفتنِ تحقق وعده خدا امر دشوار است؟ این همان سوالیست که پولس نه تنها از اغریپاس می‌پرسد، بلکه حالا همهٔ ما با این سوال مواجه هستیم که بایستی به آن پاسخ بدهیم.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱-۳۲ (۳۰ دقیقه)

کلبه عشق

کلبه عشق (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۳۳ (۳۰ دقیقه)

مسیحیت مسیح است

مسیحیت مسیح است (مسیحی کی است؟)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۸ (۳۰ دقیقه)