۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب خروج

فصل سی و دوم

گوساله طلائی

(همچنین در تثنیه ۹: ۶ - ۲۹)

۱وقتی مردم دیدند که موسی مدت زیادی در کوه مانده و مراجعت نکرده است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمی دانیم بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد، چه واقع شده است. پس برخیز و برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد.» ۲هارون به آن ها گفت: «گوشواره های طلائی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، نزد من بیاورید.» ۳پس تمام مردم، گوشواره های طلائی را از گوشهای خود کشیده به هارون دادند. ۴هارون گوشواره ها را گرفت و آن ها را ذوب کرده در قالب ریخت و از آن مجسمه ای بشکل یک گوساله طلائی ساخت. مردم گفتند: «ای قوم اسرائیل، این همان خدائی است که ما را از مصر بیرون آورد.»

۵سپس هارون قربانگاهی در پیشروی گوسالۀ طلائی بنا کرد و اعلام نمود: «فردا به احترام خداوند جشن می گیریم.» ۶روز بعد، صبح وقت مردم برخاستند و حیواناتی را به عنوان قربانی های سلامتی تقدیم کردند و سپس نشستند و به خوردن و نوشیدن و کارهای زشت و شرم آور پرداختند.

۷خداوند به موسی فرمود: «فوراً پائین برو، زیرا این قومی که تو آن ها را از مصر بیرون آوردی، گناهکار شده و مرا ترک کرده اند. ۸آن ها از راهی که من به آن ها نشان دادم منحرف شده اند و گوساله ای از طلا برای خود ساخته آنرا پرستش می کنند و برایش قربانی کرده می گویند که آن گوساله همان خدائی است که آن ها را از مصر بیرون آورد. ۹من می دانم که این مردم سرکش و نافرمان هستند. ۱۰تو دیگر از آن ها شفاعت نکن. من بر آن ها خشمگین هستم و می خواهم همۀ شان را نابود کنم. به عوض آن ها از تو و از اولاده ات قوم بزرگی بوجود خواهم آورد.»

۱۱اما موسی پیش خدای خود زاری کرده گفت: «ای خداوند، چرا بر قوم برگزیدۀ خود این چنین خشمگین شده ای؟ مگر آن ها را با قدرت و معجزات عظیم خود از مصر بیرون نیاوردی؟ ۱۲آیا می خواهی مصریان بگویند که تو قوم برگزیدۀ خود را به بهانه ای از مصر بیرون بردی تا آن ها را در کوه و بیابان هلاک کنی و بکلی از بین ببری؟ ای خداوند از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این مصیبت را بر سر آن ها نیاور. ۱۳ابراهیم و اسحاق و یعقوب، بندگان خود را بیاد آور. قولی را که به آن ها دادی فراموش نکن که فرمودی نسل آن ها را مانند ستارگان آسمان بیشمار می سازی و تمام آن سرزمینی که وعدۀ ملکیت آن را به ایشان داده ای به آن ها می بخشی که تا ابد مال خود شان باشد.» ۱۴پس خداوند از تصمیم خود صرف نظر فرمود و مصیبتی که قوم اسرائیل را تهدید می کرد، برطرف شد.

۱۵موسی از کوه پائین رفت و دو لوح سنگی را که احکام خدا در دو طرف آن نوشته شده بود، در دست داشت. ۱۶خدا خودش آن دو لوحۀ سنگی را و احکام خود را روی آن ها نوشته بود. ۱۷وقتی که یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «از اردوگاه سر و صدای جنگ را می شنوم.» ۱۸موسی در جواب گفت: «این صدا فریاد پیروزی و یا شکست نیست، بلکه صدای ساز و آواز است.»

۱۹وقتی که موسی به نزدیک اردوگاه رسید و گوساله طلائی و مردمی را که در پیشروی آن می رقصیدند، دید، خشمگین شد و لوح ها را در پای کوه به زمین زد و شکست. ۲۰سپس گوساله ای را که ساخته بودند برداشت و در آتش انداخت. بعد آن را کوبید و گردش را با آب مخلوط کرده آب را به بنی اسرائیل نوشانید. ۲۱موسی به هارون گفت: «این مردم به تو چه بدی کرده بودند که تو آن ها را به ارتکاب چنین گناه وادار ساختی؟»

۲۲هارون جواب داد: «بر من قهر نشو، تو می دانی که این مردم چقدر آمادۀ کارهای زشت هستند. ۲۳آن ها به من گفتند: چون ما نمی دانیم که بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد چه  واقع شده است. پس برای ما خدائی بساز تا راهنمای ما باشد. ۲۴من هم از آن ها خواستم تا طلاهای خود را به نزد من بیاورند. وقتی طلاها را آوردند، من آن ها را در آتش انداختم و این گوساله ساخته شد!»

۲۵چون موسی دید که ادارۀ قوم از دست هارون خارج شده و آن ها خود را پیش دشمنان رسوا ساخته اند، ۲۶بنابراین، در مقابل دروازۀ اردوگاه ایستاد و با صدای بلند فریاد برآورد: «هر کسی که طرفدار خداوند است پیش من بیاید.» تمام قبیلۀ لاوی پیش موسی رفتند. ۲۷موسی به آن ها گفت: «خدای بنی اسرائیل می فرماید که همۀ تان شمشیر خود را به کمر ببندید و از اینطرف اردوگاه به آنطرف آن بروید و برادر و دوست و همسایۀ خود را بکشید.» ۲۸لاویان امر موسی را اطاعت کردند و در آن روز در حدود سه هزار نفر از مردم را کشتند. ۲۹موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران تان، خود را به عنوان کاهن برای خدمت خداوند وقف کردید، بنابراین، خداوند برکات خود را به شما داده است.»

۳۰روز بعد، موسی به قوم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شده اید. اما من دوباره بالای کوه می روم تا در حضور خداوند از شما شفاعت کنم. شاید او گناه شما را ببخشد.» ۳۱موسی دوباره به حضور خداوند رفت و عرض کرد: «این قوم گناه بزرگی مرتکب شده اند. آن ها برای خود خدائی از طلا ساختند و آنرا پرستش کردند. ۳۲حالا از تو تمنا می کنم که آن ها را ببخشی. اما اگر حاضر به بخشایش آن ها نیستی، پس اسم مرا هم از دفتری که نام قوم را در آن ثبت کرده ای، محو کن.» ۳۳خداوند در جواب فرمود: «من فقط نام آن کسانی را که علیه من گناه کرده اند از دفتر خود محو می کنم. ۳۴حالا برو و قوم را به جائی که بتو گفته ام راهنمائی کن. بخاطر داشته  باش که فرشتۀ من ترا هدایت خواهد کرد. ولی زمانی هم فراخواهد رسید که من قوم را بخاطر این گناهی که کرده اند مجازات خواهم کرد.»

۳۵پس خداوند آن قوم را بخاطر اینکه هارون را مجبور کرده بودند که برای شان گوسالۀ طلائی بسازد، به بیماری مهلکی مبتلا کرد.

مطالب مرتبط

زندگی شاد در عهد با خدا

زندگی شاد در عهد با خدا (آرامش و شادی در مسیح)
انسانها از دیرزمانی تابحال بخاطر مرتکب شدن به گناه از خدا دور شده می‌روند. برخی افراد آگاهانه نمی توانند گذشته خود را که پر از بدی و زشتی‌ها بوده به آسانی ترک کنند تا تغییری در زندگی شان بوجود آید. پس چطور می‌توان لباس و طبعیت کهنه انسانی خود را از تن خود دور کنیم تا لباس نو بپوشیم. ناممکن است که مسایل خانوادگی زناشوهری و زندگی خود را بدون هدایت‌های کلام خدا و کتاب مقدس حل و فصل کرد. بهتر خواهد بود به این برنامه گوش دهید.

برنامه رادیویی با خواندن آیه ۱ (۳۰ دقیقه)

خیمه ای خداوند و گوساله طلایی

خیمه ای خداوند و گوساله طلایی (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
خداوند از موسی خواست تا به یک کوه در بیابان بالا شود. در آنجا خداوند به موسی دستورالعمل مفصل برای ساختن خیمه حضورش را داد، جایی که خداوند در بین مردمش ساکن می‌شد، و جایی که مردم اسرائیل می‌توانستند خدای حقیقی شان را پرستش حقیقی نمایند. متأسفانه، وقتی موسی بعد از چهل روز از کوه برگشت او شوکه و عصبانی شد. مردم یک گوساله طلایی ساخته بودند و این بت بی جان را پرستش می‌کردند. موسی خیلی عصبانی شده بود و خداوند همچنان. وهنوز، خداوند بارها و بارها مردمش را بخشید. باوجود این، به عنوان مجازات، آنها چهل سال در بیابان ماندند و هیچکس به سرزمین موعود وارد نشد، فقد فرزندان آنها یک روز وارد خواهند شد.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱-۳۵ (۳۰ دقیقه)

مردم یاغی و سر کش

مردم یاغی و سر کش (فریاد زن)
اگر ما داستان مردم اسرائیل را به دقت بخوانیم، متوجه خواهیم شد که خداوند به شکل باور نکردنی، خیلی‌ها بیشتر از آن چیزی که ما در باره اش فکر می‌‌‌‌کنیم صابر و مهربان است. اما در نهایت، او باید کسانی را که با میل خودشان از او نااطاعتی می‌‌‌‌کنند وقوانین او را می‌‌‌‌شکنند مجازات کند. به خاطر رحمت بزرگش، خداوند مردم اسرائیل را از بردگی مصر نجات داد. او دریای سرخ را برای آنها به دو حصه شق کرد تا از آن عبور کنند و از دست لشکریان فرعون که غرق شدند فرار کنند. سپس، خداوند برای قومش نان و آب در بیابان فراهم کرد. متاسفانه آنها به بی اعتمادی و نا اطاعتی از خداوند ادامه دادند. به خاطر همین، خداوند آنها را مجازات کرد و به مدت چهل سال مجبور شدند که در بیابان سرگردان شوند تا اینکه آن نسل نافرمان از بین رفتند. فقد فرزندان آنها، نسل جدید، اجازه یافتند تا به سرزمین که خداوند وعده کرده بود وارد شوند.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱-۳۵ (۳۰ دقیقه)

ده فرمان

ده فرمان (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
خداوند شریعت خوب و عادلانه به قومش عطا کرد. بعضی از آنها بنام (ده فرمان) معروف است. خداوند وعده کرد که اگر آنها از این فرامین پیروی کنند زندگی خوشی خواهند داشت. بعضی از این فرامین قرار ذیل است:‌ "جز من خدای نباشد". "هیچ بتی را پرستش نکنید". "نام مرا بیهوده به زبان نیارید". "روز سبت را گرامی بدارید، روز استراحت!". "والدین تان را احترام کنید!". "قتل نکنید!". "زنا نکنید!". "دزدی نکنید". "دروغ نگویید!". و "با چیزهایی که به شما تعلق ندارد حسادت نورزید!". عیسی مسیح بعداً تمام این قوانین و شریعت را با این دو فرمان خلاصله کرد:‌ " خداوند خدایتان را با تمامی قلب، با تمامی فکر، با تمامی جان و با تمامی نیروی تان دوست بدارید، و همسایه تان را مثل خودتان دوست بدارید!".

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۳۵ (۳۰ دقیقه)

هارون پیغمبر و گوسالهٔ طلایی

هارون پیغمبر و گوسالهٔ طلایی (مردم خدا)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۳۶ (۳۰ دقیقه)

آیا کتاب مقدس به شکل نوشته شده به پیامبران داده شده؟

آیا کتاب مقدس به شکل نوشته شده به پیامبران داده شده؟ (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱۵-۱۶ (۲۹ دقیقه)