۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب پیدایش

فصل هفدهم

ختنه، نشانۀ پیمان

۱وقتی ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر او ظاهر شد و فرمود: «من خدای قادر مطلق هستم. از من اطاعت کن و همیشه آنچه را که درست است انجام بده. ۲من با تو پیمان می بندم و اولادۀ بسیاری به تو می دهم.» ۳ابرام بر زمین افتاد و سجده کرد. خدا فرمود: ۴«من با تو پیمان می بندم و به تو قول می دهم که پدر اقوام زیادی شوی. ۵اسم تو بعد از این ابرام نیست، بلکه ابراهیم است، زیرا من تو را پدر اقوام بسیار می سازم. ۶من به تو فرزندان بسیار می دهم و بعضی از آن ها پادشاه می شوند. اولادۀ تو زیاد شده و هر یک از آن ها برای خود قومی می گردد.

۷من پیمان خود را با تو و با اولاده ات در نسل های آینده به صورت یک پیمان ابدی حفظ می کنم. من خدای تو و خدای فرزندان تو می باشم. ۸من این سرزمین را که اکنون در آن بیگانه هستی به تو و فرزندان تو می دهم. تمام سرزمین کنعان برای همیشه متعلق به نسل تو می شود و من خدای آن ها خواهم بود.»

۹خدا به ابراهیم فرمود: «تو هم باید قول بدهی که هم تو، و هم اولادۀ تو در نسل های آینده، این پیمان را حفظ کنید. ۱۰تو و فرزندان تو همه باید موافقت کنید که هر مردی در میان شما ختنه شود. ۱۱‏-۱۲از حالا تو باید هر پسری را در روز هشتم تولد ختنه کنی. این امر شامل غلامانی که در خانۀ تو متولد می شوند و یا غلامانی که از بیگانگان می خری نیز هست. این علامت نشان خواهد داد که بین من و تو پیمانی وجود دارد. ۱۳همه باید ختنه شوند و این یک نشانۀ جسمانی است که نشان می دهد پیمان من با شما پیمان جاودانی است. ۱۴هر پسری که ختنه نشود دیگر عضو قوم برگزیدۀ من نمی باشد، زیرا او پیمان مرا نگاه نداشته است.»

۱۵خدا به ابراهیم فرمود: «بعد از این نباید زن خود را سارای صدا کنی. از این ببعد اسم او ساره می باشد. ۱۶من او را برکت داده و به وسیلۀ او پسری به تو می دهم. بلی، من او را برکت می دهم و او مادر قوم های بسیار می شود و در میان فرزندان او بعضی به پادشاهی می رسند.»

۱۷ابراهیم به روی زمین به سجده افتاد. ولی شروع کرد به خندیدن و با خود فکر کرد که: «آیا مردی که صد سال عمر دارد می تواند پدر شود؟ آیا ساره می تواند در نود سالگی صاحب اولاد شود؟» ۱۸پس از خدا پرسید: «چرا نمی گذاری اسماعیل وارث من شود؟» ۱۹خدا فرمود: «نی، زن تو ساره پسری برای تو به دنیا می آورد، اسم او را اسحاق می گذاری. من پیمان خود را با او برای همیشه حفظ می کنم. این یک پیمان جاودانی است. ۲۰من شنیدم که تو دربارۀ اسماعیل درخواست نمودی، بنابراین، من او را برکت می دهم و به او فرزندان بسیار و نسل های زیاد می دهم. او پدر دوازده پادشاه می شود. من ملت بزرگی از نسل او به وجود می آورم. ۲۱اما پیمان خود را با پسر تو اسحاق حفظ می کنم. او سال دیگر در همین وقت توسط ساره به دنیا می آید.» ۲۲وقتی خدا گفتگوی خود را با ابراهیم تمام کرد، از نزد او رفت.

۲۳ابراهیم فرمان خدا را اطاعت کرد و در همان روز خودش و پسرش اسماعیل و تمام مردانی را که در خانه اش بودند ختنه کرد. او همچنین تمام غلامانی را که در خانۀ او به دنیا آمده بودند و یا خریده بود ختنه کرد. ۲۴ابراهیم موقعی که ختنه شد نود و نه سال داشت. ۲۵پسر او اسماعیل سیزده ساله بود. ۲۶‏-۲۷آن ها هر دو با تمام غلامان ابراهیم، در یک روز ختنه شدند.

مطالب مرتبط

عهد اول بدون خون قابل اجرا نبود

عهد اول بدون خون قابل اجرا نبود (آرامش و شادی در مسیح)
هد ابراهیمی تضمین شده بود زیرا تنها بر وفاداری خداوند بنا شده بود. ریخته شدن خون قربانی حیوانات برای مدتی به عنوان کفاره گناهان بود. با این حال، خون حیوان برای پرداخت گناه انسان کافی نیست. همانطور که خون ختنه راه ورود به عهد ابراهیمی را باز کرد، خون عیسی نیز راه را برای ورود عهد نو باز می‌کند. همانطور که ختنه کردن اندام مرد بر اساس عهد ابراهیمی انجام شد، ختنه قلب نیز از روح، انسان را در عهد نو عیسی شامل می‌سازد.

برنامه رادیویی با خواندن آیه ۹-۲۶ (۳۰ دقیقه)

تولد اسحاق مطابق وعده خدا

تولد اسحاق مطابق وعده خدا (آرامش و شادی در مسیح)
در تولد اسحاق خدا از ساره دلجویی نمود و برای این زن و شوهر کهنسال پسر داد که از طریق نسل او دنیا را برکت دهد. دقیقا؛ آنچه وعده داده شده بود؛ پسری زاده شد. بیست و پنج سال انتظار به سر رسید و آن اسحاق (خنده) ناشی از تمسخر دوباره آن زوج را به وجد و شادی آورد. سارا دیگر نازا نبود؛ خدا در این داستان به ما نمایان می‌سازد که او به عهد و وعده خویش وفادار است.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱-۱۸ (۳۰ دقیقه)

ختنه نشانه عهد خدا با ابرام

ختنه نشانه عهد خدا با ابرام (آرامش و شادی در مسیح)
مطابق عهد خدا هر فرد که اصل و نَسبَش به ابراهیم بازگردد باید در روز هشتم ختنه می‌شد. اگر در مورد ختنه مکاشفه خدا برای نسل آینده در کار نبود؛ اینکار معنا و اهمیت خاص نمی داشت. در آن زمان مردی اگر ختنه نمی شد از میان قوم باید رانده میشد؛ چون این نشانه؛ عهد خدا با ابراهیم و نسل اوست.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱-۱۸ (۳۰ دقیقه)

داستان زندگی جعفر

داستان زندگی جعفر (رنگ زندگی )
انسان بهتر است که در پای ایستاد باشد و بر دیگران اتکا نکند. خوب است که متوجه زندگی خود باشیم، و از بی پروایی و بی تفاوتی در مقابل فامیل و فرزندان خود داری نماییم. کوشش بکنیم که از آبله ای کف دست خود غذا بخوریم و زندگی خویش را پیش ببریم و در فکر آینده فرزندان خویش باشیم. اتکا به دیگران انسان را تنبل بار می‌آورد.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱ (۲۹ دقیقه)

داستان زندگی ابراهیم

داستان زندگی ابراهیم (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
ابراهیم در یک شهری زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد که مردمانش بت پرست بودند. خداوند به ابراهیم گفت که آن شهر را ترک کند و به یک منطقه دیگر بنام کنعان برود (اسرائیل یا فلسطین امروزی). خداوند به ابراهیم وعده کرد که او را برکت خواهد داد. ابراهیم از خداوند اطاعت کرد و با خانواده اش به کنعان کوچ کرد. ابراهیم و زنش ساره بسیار ثروتمند بودند ولی اولاد نداشتند بخاطریکه ساره نازا بود. آنها اغلب ازخداوند اولاد می‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند چون خداوند به آنها وعده کرده بود. عاقبت، سارا کنیزش (هاجر) را به زنی به ابراهیم داد تا وارثی به دنیا بیاید. هاجر صاحب یک پسر شد و نام او را اسماعیل گذاشتند. اما اسماعیل پسری وعده شده از جانب خدا نبود.

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۲۷ (۳۰ دقیقه)

ختنه نشانه پیمان

ختنه نشانه پیمان (کلام خدا برای شما )
خداوند ختنه را با ابراهیم ضروری دانست؛ تا برای نسل او نشانه ای از اطاعت و تعلق داشتن شان را به او نشان دهد. مرد ختنه شده تا ابد یهودی شناخته می‌شد. ختنه نشان دهنده زندگی گناه آلود بود که باید آنرا بعدا اصلاح کند و دل پاک و وقف شده برایشان بدهد.

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۱۰ (۳۰ دقیقه)

عهد خداوند با ابراهیم

عهد خداوند با ابراهیم (مردم خدا)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۲۸ (۲۴ دقیقه)

پیمان خدا با پسر ابراهیم

پیمان خدا با پسر ابراهیم (کلام خدا برای شما )
خدا فرمود: ابراهیم زن تو ساره پسری برای تو به دنیا می آورد، اسم او را اسحاق بگذار. من پیمان خود را با او برای همیشه حفظ می کنم. این یک پیمان جاودانی است

برنامه رادیویی شامل آیه ۱۷-۲۲ (۳۰ دقیقه)