برنامه رادیویی شامل آیه ۲۴ (۲۹ دقیقه)
۱این ملکیزدق، پادشاه «سالیم» و کاهن خدای متعال بود. وقتی ابراهیم بعد از شکست دادن پادشاهان مراجعت می کرد ملکیزدق با او روبرو شد و او را برکت داد ۲و ابراهیم ده یک هر چیزی را که داشت به او داد. (نام او در مقام اول به معنی «پادشاه عدالت» و بعد پادشاه سالیم یعنی «پادشاه صلح و سلامتی» است.) ۳از پدر و مادر و خانواده و نسب یا تولد و مرگ او نوشته ای در دست نیست. او نمونه ای از پسر خدا و کاهنی برای تمام زمانها است.
۴ملکیزدق چه شخص مهمی بود که حتی پدر ما ابراهیم، ده یک غنایم خود را به او داد. ۵درست است که شریعت به فرزندان لاوی که به مقام کاهنی می رسند، حکم می کند که از مردم یعنی از برادران خود ده یک بگیرند، اگرچه همه آنها فرزندان ابراهیم هستند. ۶اما ملکیزدق با وجود اینکه از نسل آن ها نیست از ابراهیم ده یک گرفته است و برکات خود را به کسی داد که خدا به او وعده های زیادی داده بود ۷و هیچ شکی نیست که برکت دهنده از برکت گیرنده بزرگتر است. ۸از یک طرف کاهنان که انسان های فانی هستند ده یک می گیرند و از طرف دیگر، ملکیزدق، آن کسی که زنده بودنش تأیید می شود، ده یک می گرفت. ۹بنابراین ما می توانیم بگوئیم که وقتی ابراهیم ده یک می داد، لاوی نیز که گیرندۀ ده یک بود به وسیلۀ شخص ابراهیم به ملکیزدق ده یک داده است. ۱۰وقتی ملکیزدق با ابراهیم ملاقات کرد، لاوی در صُلب او بود.
۱۱حال اگر کمال به وسیلۀ کاهنان رتبۀ لاوی مسیر می شد، (فراموش نشود که در دوران این کاهنان شریعت به مردم داده شد) چه نیازی بود، به ظهور کاهن دیگری به رتبۀ ملکیزدق و نه به رتبۀ هارون؟ ۱۲هر تغییری در رشتۀ کاهنان، تغییر شریعت را لازم می سازد. ۱۳کسی که این چیزها درباره اش گفته شده است از فرزندان لاوی نبود، بلکه عضو طایفه ای بود که هیچ کس هرگز از آن طایفه پیش قربانگاه خدمت نکرده بود. ۱۴درست است که خداوند ما از طایفۀ یهودا است. طایفه ای که موسی وقتی دربارۀ کاهنان صحبت می کرد، هیچ اشاره ای به آن نکرده است.
۱۵این موضوع بازهم روشنتر می شود، آن کاهن دیگری که ظهور می کند، کسی مانند ملکیزدق است. ۱۶او به وسیلۀ قدرت یک زندگی بی زوال، به کاهنی رسید و نه بر اساس تورات، ۱۷زیرا کلام خدا دربارۀ او چنین شهادت می دهد:
«تو تا به ابد کاهن هستی، کاهنی به رتبۀ ملکیزدق.»
۱۸پس احکام اولیه به این علت که بی اثر و بی فایده بود محو گردید، ۱۹زیرا شریعت موسی هیچ کسی یا چیزی را به کمال نمی رسانید، ولی یک امید بهتری جای آن را گرفته است و این همان امیدی است که ما را به حضور خدا می آورد. ۲۰به علاوه ملکیزدق با یاد کردن سوگند کاهن گردید در صورتی که لاویان بدون هیچ سوگندی کاهن شدند، ۲۱ولی مأموریت عیسی با سوگند تأیید شد، وقتی خدا به او فرمود:
«تو تا به ابد کاهن هستی.»
خداوند این را با سوگند یاد کرده و هرگز قول او عوض نخواهد شد. ۲۲پس عهد و پیمانی که عیسی ضامن آن است چقدر باید بهتر باشد! ۲۳تفاوت دیگر آن این است که کاهنان سلسلۀ لاوی بسیار زیاد بودند، زیرا مرگ، آنها را از ادامه خدمت باز می داشت، ۲۴اما عیسی همیشه کاهن است و جانشینی ندارد، زیرا او تا به ابد زنده است ۲۵و به این سبب او قادر است همه کسانی را که به وسیلۀ او به حضور خدا می آیند کاملاً و برای همیشه نجات بخشد، زیرا او تا به ابد زنده است و برای آنها شفاعت می کند.
۲۶در حقیقت این همان کاهنی است که ما به او نیاز داریم ـ کاهنی پاک، بی غرض، بی آلایش، دور از گناهکاران که به مقامی بالا تر از تمام آسمان ها سرافراز گردید. ۲۷او هیچ نیازی ندارد که مثل کاهنان اعظم دیگر، همه روزه اول برای گناهان خود و سپس برای گناهان مردم، قربانی کند، زیرا او خود را تنها یک بار و آن هم برای همیشه به عنوان قربانی تقدیم نمود. ۲۸شریعت، کاهنان اعظم را از میان آدم های ضعیف و ناقص بر می گزیند، اما خدا بعد از شریعت با بیان سوگند خویش، پسری را برگزید که برای همیشه کامل است.