۱ خداوند می‌فرماید: «کارهایی را که مردم اسرائیل از صبح تا شام می‌کنند، همه بیهوده‌اند. خیانت و خشونت در بین‌شان زیاد می‌شود. با آشور پیمان می‌بندند و برای دریافت کمک به مصر روغن زیتون می‌فرستند.»
۲ خداوند از یهودا شکایت دارد و نسل یعقوب را به سزای اعمالش می‌رساند و مطابق کارهایی که کرده است، او را جزا می‌دهد. ۳ یعقوب در رَحِم مادر با حیله پای برادر خود را گرفت و وقتی بزرگ شد، حتی با خدا هم مبارزه کرد. ۴ بلی، او با فرشته کُشتی گرفت و پیروز شد. بعد با گریه و زاری از فرشته خواست که برکتش بدهد. در بیت‌ئیل خدا را دید و در آنجا با او صحبت کرد. ۵ خداوند، خدای قادر مطلق است که نامش «یهوه» خداوند است. ۶ پس به‌سوی خداوند، خدای خود برگرد و به او توکل کن. با وفاداری و عدالت زندگی کن و با صبر و بردباری همیشه منتظر خدا باش.
۷ خداوند می‌فرماید: «مردم اسرائیل مانند فروشنده‌ای می‌باشد که با ترازوی تقلبی معامله می‌کند و به فریب و حیله علاقه دارد. ۸ اسرائیل با غرور می‌گوید: من ثروتمند هستم و همۀ این دارایی و ثروت را خودم به‌دست آورده‌ام و در کسب و کار خود خیانت نکرده‌ام و گناهی ندارم. ۹ اما من خداوند، خدای تو هستم که تو را از مصر بیرون آوردم. من مانند دوران گذشته که در بیابان به سر می‌بُردی، تو را دوباره مجبور می‌سازم که در خیمه ها زندگی کنی.
۱۰ من با انبیا صحبت کرده آنها را با رؤیاها و مَثَلهای زیاد پیش تو فرستادم تا تو را از ارادۀ من آگاه سازند. ۱۱ اما باز‌هم در سرزمین جِلعاد دست از گناه و خطا نکشیدی و در شهر جِلجال برای بُتها قربانی کردی. پس قربانگاه‌های تو در همه جا و حتی در کِشتزارها به توده‌های سنگ تبدیل می‌شوند.»
۱۲ یعقوب به سرزمین سوریه فرار کرد و در آنجا با کار چوپانی برای خود زن گرفت. ۱۳ خداوند پیامبری را فرستاد تا قوم اسرائیل را از مصر بیرون بیاورد و از آنها مراقبت کند. ۱۴ اما حالا مردم اسرائیل خداوند را به شدت خشمگین ساخته‌اند. بنابر‌این، خداوند آنها را به‌خاطر جنایتی که مرتکب شده‌اند، سزا می‌دهد.