کپی رایت ۲۰۲۴ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل. تمامی حقوق محفوظ است
۱ای اسرائیل، مثل اقوام دیگر وجد و خوشی نکن، زیرا تو خدای خود را ترک گفته ای و به او خیانت کرده ای. در همه جا مثل فاحشه ها خودفروشی نموده ای. ۲خرمنگاه ها و کارگاه های شراب سازی، مردمت را تغذیه نمی کند. انگورهایت در تاکها خشک می شوند. ۳قوم اسرائیل دیگر در سرزمین خداوند زندگی نمی کنند، بلکه دوباره به مصر برده می شوند و در آشور غذا و خوراک نجس را می خورند. ۴در آن کشورها نمی توانند بعنوان هدیه برای خداوند شراب بریزند و قربانی های آن ها خداوند را خوشنود نمی سازند. این گونه قربانی ها مثل خوراکی است که در مُرده خانه خورده می شود و هر کسی که آن را بخورد نجس می گردد این غذا فقط برای رفع گرسنگی آن ها خواهد بود و نباید آن را به عبادتگاه خدا بیاورند. ۵-۶پس وقتی مصیبت بیاید، در ایام عید و روزهای خاص خداوند چه خواهند کرد؟ مصریان آن ها را جمع نموده در شهر ممفیس دفن می کنند. در جاهائی که اشیای نفیسِ نقره یی را جمع می کردند و همچنین در خانه های شان خار و خس می روید.
۷مردم اسرائیل بدانند که زمان عقوبت و دوران مجازات شان فرا رسیده است. گناه و خطای قوم اسرائیل زیاد است، زیرا از روی بغض و نفرت، نبی را احمق می گویند و کسی را که از خدا الهام می گیرد، دیوانه می خوانند. ۸نبی از جانب خدا آمده است تا نگهبان افرایم باشد، اما به هر جائی که می رود برایش دامی نهاده شده است. این مردم حتی در عبادتگاه خدا هم عداوت خود را نشان می دهند. ۹آن ها مثل روزهائی که در جِبعَه بودند بی نهایت خود را فاسد ساخته اند. خدا گناهان شان را فراموش نمی کند و آن ها را به جزای اعمال شان می رساند.
۱۰خداوند می فرماید: «وقتی اسرائیل را یافتم برای من مثل انگور در بیابان بود و یافتن پدران شان مانند میوۀ نورسِ انجیر در موسمش، برایم لذت بخش بود. اما وقتی به کوه فغور رفتند، خود را وقف بت منفورِ بعل کردند و بزودی مثل خدایانی که معبود و معشوق آن ها بودند، مکروه و نجس شدند. ۱۱شوکت و شکوه اسرائیل مانند پرنده ای پرواز می کند. زنهای شان دیگر حامله نمی شوند و توالد و تناسل صورت نمی گیرد. ۱۲اگر فرزندان شان بزرگ هم شوند، من همه را از آن ها می گیرم و یک نفر را هم زنده نمی گذارم. وقتیکه من هم آن ها را ترک کنم، وای بحال شان!»
۱۳افرایم زمانی مثل نهال جوان خرما در مرغزار با صفائی روئیده بود، اما حالا باید فرزندان خود را به کشتارگاه ببرد. ۱۴ای خداوند، برای این قوم از تو چه طلب کنم؟ به آن ها رَحِم هائی بده که نتوانند جنین را در خود بپرورانند و پستانهای خشکی که نتوانند شیر بدهند.
۱۵خداوند می فرماید: «تمام شرارت افرایم از جِلجال شروع شد و در همانجا بود که من از آن ها بیزار شدم. بخاطر همین شرارت شان، آن ها را از عبادتگاه خود می رانم. دیگر آن ها را دوست نمی دارم، زیرا همه رهبران شان متمرد و سرکش هستند. ۱۶افرایم رو بزوال است، ریشه اش خشک شده و دیگر ثمری نمی دهد. آن ها اطفالی بدنیا نمی آورند و اگر صاحب فرزندانی هم شوند، آن اطفال را که برای شان خیلی عزیز اند، از بین می برم.»
۱۷خدای من آن ها را ترک می کند. آن ها در بین اقوام دیگر سرگردان و آواره می شوند، زیرا به کلام خدا گوش ندادند.