برنامه رادیویی درباره آیه ۲ (۲۸ دقیقه)
۱خداوند می فرماید: «ای بندۀ من یعقوب و ای اسرائیل قوم برگزیدۀ من، گوش بده! ۲من خالق تو هستم و ترا در رَحِم مادر پرورش دادم و کمک کردم. ای بندۀ من یعقوب، تو قوم عزیز و برگزیدۀ من هستی، ترس را به دلت راه مده، ۳زیرا من زمین تشنه را سیراب می کنم و در کشتزارهای خشک نهرهای آب را جاری می سازم. روح خود را بر اولاده ات می ریزم و فرزندانت را از برکت خود برخوردار می کنم. ۴آن ها مانند سبزه های آبیاری شده و درختانِ بیدِ کنار دریا سبز می شوند و نمو می کنند. ۵یکی می گوید: «من متعلق به خداوند هستم.» دیگری خود را بنام یعقوب یاد می کند. بعضی نام خداوند را بر دست خود می نویسند و برخی خود را اسرائیلی می نامند.»
۶خداوند قادر مطلق، پادشاه و نجات بخشای اسرائیل چنین می فرماید: «من اول و آخر هستم. بغیر از من خدای دیگری وجود ندارد ۷و مثل و مانند من کسی نیست. اگر است، اعلام کند. آیا می تواند کارهائی را که من تا به حال کرده ام، انجام بدهد؟ آیا مثل من می تواند آینده را پیشگوئی کند؟ ۸نترس و هراس نکن! آنچه را که می بایست اتفاق بیفتد، از اول به شما گفتم و شما شاهدان من هستید. آیا بغیر از من خدای دیگری هست؟ نه، من صخرۀ دیگری و خدای دیگری را نمی شناسم.»
۹آنهائی که بت می سازند جاهل هستند و به چیزهائی دل می بندند که فایده ای برای شان ندارد. آنهائی که این بتها را می پرستند، نه می بینند و نه می فهمند و در نتیجه، خجل و شرمنده می شوند. ۱۰کسی که با دست خود برای خود خدائی می سازد چه سودی دارد و چه کمکی برایش می کند؟ ۱۱همه کسانی که بت می پرستند خجل می شوند و آنهائی که بت می سازند خود انسانی بیش نیستند، پس بگذارید در حضور خدا بایستند تا وحشت کنند و سرافگنده شوند.
۱۲آهنگر آهن را از کوره می گیرد و با ابزار و نیروی بازوی خود به آن شکل می دهد. در وقت کار گرسنه می شود و قوت خود را از دست می دهد و از تشنگی از حال می رود. ۱۳نجار تکه چوبی را گرفته آنرا اندازه می کند و با قلم صورتی را می کشد. بعد با رنده و تیشه بتی به شکل و زیبائی انسان می سازد و آنرا در خانۀ خود قرار می دهد. ۱۴درخت سرو یا صنوبر و یا بلوط را از جنگل قطع می کند و برای کار خود از چوب آن استفاده می نماید. یا درخت شمشاد را می کارد تا در زیر باران نمو کند. ۱۵قسمتی از چوب درخت را گرفته از آن بحیث هیزم برای گرم کردن خود و برای پخت و پز کار می گیرد. از یک حصۀ آن خدائی می سازد و آنرا می پرستد و با همان چوب بتی می تراشد و در برابر آن سجده می کند. ۱۶یک قسمت چوب را می سوزاند و بالای آن گوشت را کباب می کند، غذا می پزد و شکم خود را سیر می سازد. یک قسمت دیگر آنرا آتش نموده خود را گرم می کند و می گوید: «واه واه، گرمی آتش را حس می کنم و چه خوب گرم شدم!» ۱۷از باقیماندۀ چوب برای خود خدائی می سازد و در برابر آن سجده نموده آنرا پرستش می کند. پیش آن دعا کرده می گوید: «تو خدای من هستی، مرا نجات بده!»
۱۸آن مردم فهم و شعور ندارند. چشمان و ضمیر شان در برابر حقیقت بسته اند و آن ها نه می بینند و نه درک می کنند. ۱۹کسی که بت می سازد عقل و شعور ندارد که بگوید: «نیم چوب را آتش کردم و بالای آن نان پختم و گوشت را کباب کردم و خوردم. حالا چطور می توانم از باقیماندۀ آن برای خود بت بسازم و در برابر یک تکه چوب سجده کنم؟» ۲۰کسی که بت می سازد مثل اینست که با خاکستر شکم خود را سیر کند. افکار احمقانه اش او را گمراه می سازد و نمی داند که بتِ ساختۀ دست خودش نمی تواند خدا باشد.
۲۱«ای اسرائیل، بیاد داشته باش که تو بندۀ من هستی. من ترا آفریده ام و هیچگاه ترا فراموش نمی کنم. ۲۲گناهانت را مانند ابری که از آسمان محو می شود، پاک کرده ام و خطاهایت را مثل غبار و دمۀ صبحگاهی زدوده ام. پس بسوی من بازگرد، زیرا بهای آزادی ترا پرداخته ام.» ۲۳ای آسمان ها، سرود خوشی را بنوازید! ای اعماق زمین، فریاد شادمانی برآورید! ای کوهها و جنگلها و همه درختان، بسرائید، زیرا خداوند با رهائی بخشیدن اسرائیل، جلال و عظمت خود را نشان داد.
۲۴خداوندِ نجات بخشای تو که ترا در رحم مادر پرورش داد، چنین می فرماید: «من خداوند و آفریدگار همه چیز هستم. به تنهائی آسمان ها را برافراشتم و زمین را پهن کردم. ۲۵من آن خدائی هستم که کلام دروغگویان را برملا می کنم و پیشگوئی رمالان را باطل می سازم. سخنان حکیمان را تکذیب می کنم و حکمت شان را به حماقت تبدیل می نمایم. ۲۶اما سخنان بندگان خود را تأیید می کنم و این پیشگوئی رسولان خود را عملی می سازم که گفته اند: اورشلیم دوباره قابل سکونت می شود، شهرهای یهودا بار دیگر آباد می گردند و خرابی هایش ترمیم می شوند. ۲۷اگر به بحر بگویم که خشک گردد، خشک می شود و همچنین آب هائی را که در آن می ریزند، خشک می سازم. ۲۸در بارۀ کوروش می گویم که من او را به رهبری برگزیده ام و هر چیزی که از او بخواهم، بجا می آورد. او اورشلیم را دوباره آباد می کند و تهداب عبادتگاه مرا می نهد.»