برنامه رادیویی درباره آیه ۷-۱۰ (۳۰ دقیقه)
۱ این است کلامی که از جانب خداوند به ارمیا رسید: ۲ «برخیز و به خانۀ کوزهگری برو. من در آنجا با تو حرف میزنم.» ۳ پس برخاستم و به خانۀ کوزهگری رفتم و کوزهگر را دیدم که بر سر چرخ دستگاه خود مصروف کار است، ۴ اما ظرفی که از گِل میساخت در دست او ضایع گردید، پس دوباره ظرفی دیگری از همان گِل مطابق میل خود ساخت.
۵ بعد خداوند فرمود: ۶ «ای قوم اسرائیل، آیا من نمیتوانم با شما همان رفتاری را کنم که کوزهگر با گِل خود کرد؟ همانطوری که گِل در دست کوزهگر است، شما هم در دست من میباشید. ۷ هرگاه اعلام کنم که میخواهم قومی یا سلطنتی را ریشهکن و نابود سازم، ۸ اگر آن مردم دست از شرارت بکشند، من از تصمیم خود بازگشته و آنها را از بین نمیبرم. ۹ از طرف دیگر، اگر بگویم که میخواهم قوم یا کشوری را استوار و نیرومند سازم، ۱۰ و اگر آن مردم در مقابل من شرارت ورزند و به کلام من گوش ندهند، آن وقت من از خوبی و نیت نیکی که برایشان در نظر داشتم، خودداری میکنم. ۱۱ پس حالا از جانب من به مردم یهودا و اهالی اورشلیم بگو که من تصمیم گرفتهام تا بلایی را بر سرشان بیاورم، پس آنها باید اعمال زشت خود را ترک کنند و راه و روش خود را تغییر بدهند. ۱۲ اما آنها در جواب میگویند: چرا ما چنین کنیم؟ ما نظر به نقشههای خود و با سرسختی به شرارت خود ادامه میدهیم.»
۱۳ خداوند میفرماید:
«بروید و از قومهای دیگر بپرسید که آیا چنین چیزی قبلاً واقع شده است؟
قوم اسرائیل واقعاً مرتکب عمل زشتی شده است.
۱۴ کوههای لبنان هیچگاهی بدون برف نمیمانند
و جویبارهای سرد کوهستانها هرگز خشک نمیشوند،
۱۵ مگر قوم برگزیدۀ من مرا فراموش کرده
و برای بُتهای بیجان قربانی سوختنی تقدیم میکنند.
از راه راست منحرف شدهاند و دیگر راههای قدیم را تعقیب نمیکنند
و در گمراهی روان هستند.
۱۶ سرزمین خود را مایۀ تمسخر دیگران قرار دادهاند
و هرکسی که از آنجا میگذرد،
از دیدن آن حیرت میکند
و سر خود را بهحالت افسوس میجنباند.
۱۷ من قوم برگزیدۀ خود را مانند گرد و خاک که در برابر باد شرقی پراگنده میشود،
در برابر دشمنانشان پراگنده میسازم.
در روز مصیبت از آنها رو برمیگردانم
و به دادشان نمیرسم.»
۱۸ بعد مردم گفتند: «بیایید که کاری در حق ارمیا بکنیم! ما همیشه کاهنانی خواهیم داشت که احکام دینی را به ما تعلیم دهند، حکیمان ما، ما را هدایت کنند و انبیای ما هم پیام خداوند را برای ما بیاورند. پس دیگر نباید به سخنان ارمیا گوش بدهیم. او را متهم میکنیم و محکومش میسازیم.»
۱۹ آنگاه ارمیا دعا کرد و گفت: «ای خداوند، به سخنانم توجه فرما و حرفهای دشمنانم را بشنو که چه میگویند. ۲۰ آیا لازم است به عوض خوبیهایی که در حق این مردم کردهام، بدی ببینم؟ آنها برای کُشتن من دسیسه چیدهاند. بهخاطر داری که من در حضور تو از آنها توصیف کردم و برای آنها شفاعت نمودم تا از خشم خود بگذری. ۲۱ اما حالا میخواهم که فرزندانشان از گرسنهگی بمیرند و با دَم شمشیر کُشته شوند و جوانان آنها در جنگ به قتل برسند. زنانشان بیاولاد و بیوه شوند و مردانشان از بیماری هلاک گردند. ۲۲ غارتگران را ناگهان بر سرشان بفرست تا فریاد و فغانشان از خانهها برخیزد. زیرا آنها برای من چاه کنده و بر سر راه من دام نهادهاند. ۲۳ ای خداوند، خودت از دسیسههای آنها برای قتل من خبر داری. از تقصیر آنها چشم نپوش و گناهانشان را نادیده نگیر. آنها را از حضور خود بِران و در هنگام غضب با خشم با آنها رفتار کن.»