کپی رایت ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل. تمامی حقوق محفوظ است
۱ خداوند دربارۀ عمونیان چنین میفرماید: «کجاست قوم اسرائیل؟ آیا از آنها کسی نمانده است که از خاک خود دفاع کند؟ چرا مردمی که بُتِ مولک را میپرستند، شهرهای جاد را به تصرف خود آوردهاند و قوم ایشان در شهرهای آنها ساکن شدهاند؟» ۲ بنابران خداوند میفرماید: «روزی میرسد که زنگ خطر از پایتخت عمون یعنی شهر ربه به صدا میآید و آنجا کاملاً ویران میگردد. دهات اطرافش در آتش میسوزند و مردم اسرائیل میآیند و مُلک و دارایی خود را از کسانی که آن را گرفته بودند، دوباره بهدست میآورند. ۳ ای مردم حِشبون، گریه و ناله سر دهید، زیرا شهر عای ویران شده است! ای دختران رَبه، گریه کنید و لباس ماتم بپوشید. پریشان و افسرده به هر طرف بدوید، زیرا بُتِ مولک را با کاهنان و خادمانش به اسارت بُردند. ۴ ای مردم بیوفا، چرا این قدر لاف میزنید؟ دیگر در شما نیرویی نمانده است، پس چرا هنوز بر قدرت خود اتکاء میکنید و میگویید که هیچکس جرأت ندارد به ما حمله کند؟ ۵ اما بدانید که من، خداوند قادر مطلق، از هر طرف ترس و وحشت را در بین شما میفرستم. قومهای همجوار، شما را از کشورتان بیرون رانده و پراگنده میسازند و کسی باقی نمیماند تا فراریان را دوباره جمع کند.
۶ ولی بعداً سعادت عمونیان را دوباره برایشان برمیگردانم.» خداوند چنین فرموده است.
۷ خداوند قادر مطلق در مورد ادومیان چنین میفرماید: «آیا مردم ادوم عقل خود را از دست دادهاند؟ آیا کسی نیست که به آنها مشورۀ سالم بدهد؟ آیا تمام حکمت آنها از بین رفته است؟ ۸ ای اهالی شهر دِدان، فرار کنید و پنهان شوید! زیرا وقت آن رسیده است که من یک بلا بر نسل عیسو بیاورم و آنها را مجازات کنم. ۹ کسانی که انگور میچینند، بعضی از خوشههای آن را نمیچینند و دزدان هم وقتیکه در شب میآیند، تنها چیزی را که میخواهند، میبرند. ۱۰ ولی من برای اولادۀ عیسو هیچچیزی را بجا نمیگذارم. جاهای مخفی آنها را آشکار میسازم تا دیگر جایی برای پنهان شدن نداشته باشند. فرزندان، وابستهگان و همسایهگانشان را از بین میبرم. ۱۱ اما از یتیمان آنها نگهداری میکنم و بیوهزنانشان میتوانند به من اعتماد کنند.»
۱۲ خداوند میفرماید: «حتی آنهایی که سزاوار جزا نیستند و نباید از جام مجازات بنوشند، بازهم بدون مجازات نمیمانند. شما را هم بیسزا نمیگذارم و باید از آن جام بنوشید، ۱۳ زیرا خداوند میفرماید: من به نام خود سوگند خوردهام که شهر بُصره ویران شود و مورد تمسخر و لعنت مردم قرار گیرد. همه از دیدن وضع بد آن وحشت کنند و تمام دهات اطراف آن برای همیشه ویران باقی بمانند.»
۱۴ این خبر از جانب خداوند برای من رسید: «قاصدی را با این پیام نزد قومها فرستادهام تا همه جمع شوید و برای جنگ بر ضد ادوم آماده گردید. ۱۵ من ادوم را در میان قومهای جهان کوچک و حقیر میسازم. ۱۶ ای ادوم که در شکاف صخرهها و بر کوهها واقع هستی، هیبت و غرورت تو را فریب داده است. اگر مانند عقاب آشیانهات را بر بلندترین قلۀ کوه بسازی، تو را از آنجا پایین میآورم.
۱۷ سرنوشت ادوم وحشتناک میگردد و هرکسی که از آنجا بگذرد و حال بد آن را ببیند، حیرت میکند و به وحشت میافتد. ۱۸ همانطوری که سُدوم و عموره و شهرهای اطراف آن ویران شدند، سرزمین ادوم هم از مردم خالی شده و کسی در آن زندگی نخواهد کرد. ۱۹ مانند شیری که از جنگلهای انبوه اُردن در چراگاه بر گوسفندها حمله میکند، من هم ناگهان بر مردم ادوم هجوم میآورم. آنها را از سرزمینشان بیرون میرانم و آنگاه هرکسی را که بخواهم تعیین میکنم تا بر آنها حکومت نماید. چه کسی میتواند مانند من باشد؟ کدام رهبر میتواند با من مخالفت کند؟ ۲۰ بنابران، نقشهای که برای مردم ادوم و ساکنان تیمان کشیدهام این است: کودکانشان ربوده میشوند و سرنوشت شوم آنها همۀ مردم را به وحشت میاندازد. ۲۱ از صدای سقوط ادوم زمین به لرزه میآید و آواز فریادشان تا بحیرۀ سرخ میرسد. ۲۲ دشمن مانند یک عقاب با بالهای گشوده پرواز کرده بر شهر بُصره هجوم میآورد و در آن روز وضع جنگجویان ادوم مانند یک زن خواهد بود که درد زایمان میکشد.» خداوند چنین فرموده است.
۲۳ خداوند در مورد دمشق چنین میفرماید: «مردم شهرهای حمات و اَرفاد غمگین و پریشاناند، زیرا خبر بدی برایشان رسیده است. دلشان از ترس میلرزد و مانند امواج بحر بیقرار هستند. ۲۴ مردم دمشق ناتوان گشته و از ترس فرار میکنند و مانند یک زن که در حال زایمان باشد، درد و رنج میکشند. ۲۵ چگونه این شهر مشهور و پُر از خوشی از بین رفته و کاملاً خالی شده است! ۲۶ در آن روز جوانانش در کوچههای شهر کُشته میشوند و تمام عساکرش تلف میگردند. ۲۷ دیوارهای دمشق را آتش میزنم و قلعههای مستحکم بِنهدد پادشاه را میسوزانم.»
۲۸ خداوند در مورد قوم قیدار و مناطق قلمرو پادشاهی حاصور که بهدست نِبوکدنصر، پادشاه بابل مغلوب شدند، چنین میفرماید: «بر مردم قیدار حمله کنید و مردمی را که در بیابان شرق زندگی میکنند، از بین ببرید! ۲۹ خیمهها را با پردهها و گلهها و رمههایشان تاراج کنید. تمام دارایی و شترهایشان را برای خود بگیرید و فریاد بزنید: وحشت همه جا را فرا گرفته است!» ۳۰ خداوند میفرماید: «ای ساکنان حاصور، هرچه زودتر به جاهای دور فرار کنید و در سوراخهای زمین پنهان شوید، زیرا نِبوکدنصر، پادشاه بابل برای نابودی شما نقشه کشیده است.»
۳۱ خداوند به پادشاه بابل فرموده است: «بر آن قومی که در رفاه و آسایش زندگی میکند، حمله کن. دروازههای شهرشان باز بوده و آنها نمیتوانند از خود دفاع کنند. ۳۲ شترها و گلههایشان را به غنیمت ببر. من این مردم را که موی شقیقههای خود را کوتاه میکنند، پراگنده میسازم و از هر طرف مصیبت و بلا را بر سرشان میآورم. ۳۳ حاصور لانۀ شغالها شده، هیچکسی در آن سکونت نمیکند و برای همیشه ویران باقی میماند.» خداوند چنین فرموده است.
۳۴ در آغاز سلطنت صِدِقیا، پادشاه یهودا، خداوند در مورد عیلام به ارمیا چنین فرمود: ۳۵ «من تمام کماندارانی را که چنین قدرتی به عیلام دادهاند، از بین میبرم. ۳۶ از چهار سمت، باد را میفرستم تا آنها را به هر طرف پراگنده کند. من آنها را به تمام کشورهای جهان آواره میسازم. ۳۷ من کاری میکنم که مردم عیلام از دشمنان و آنهایی که قصد کُشتنشان را دارند، وحشت کنند. آنها را به مصیبت و غضب خود دچار میسازم و شمشیر را میفرستم تا همۀشان را نابود کند. ۳۸ آنگاه من تخت سلطنت خود را در عیلام برقرار میکنم و پادشاهان و بزرگانش را از بین میبرم. ۳۹ اما در آینده، مردم عیلام را دوباره موفق و سعادتمند میسازم.» خداوند چنین فرموده است.