۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور سی ام

دعای شکرانگی

(مزموری از داود، سرود در وقت تقدیس عبادتگاه)

۱ای خداوند به تو سپاس می گویم، زیرا که تو مرا نجات بخشیدی و نگذاشتی دشمنانم بر من ظفر یابند. ۲ای خداوند، خدای من، بدربار تو برای کمک زاری کردم و تو مرا شفا دادی. ۳ای خداوند، مرا از لب گور کشیدی و نجات دادی. مرا زنده ساختی تا هلاک نگردم.

۴ای مقدسان خداوند، او را ستایش کنید و با شکرگزاری قدوسیت او را ذکر نمائید. ۵زیرا که غضب او لحظه ای است، اما در لطف او حیات. خوشی صبحگاهان جایگزین گریۀ شامگاهان می گردد. ۶اما من در آسودگی و آرامی خود گفتم: «تا به ابد لغزش نمی خورم.»

۷ای خداوند، از لطف خود مرا مثل کوهی ثابت و پابرجا ساختی، اما وقتی رویت را از من پنهان کردی ترسان و پریشان شدم. ۸ای خداوند، در پیشگاه تو فریاد بر می آورم. نزد خداوند التماس کرده گفتم: ۹«از مرگ و رفتن من به گور چه فایده ای دارد؟ آیا جسد خاک شده می تواند تو را ستایش کند و راستی و وفاداری تو را بیان کند؟ ۱۰ای خداوند، دعایم را بشنو و بر من رحم کن. ای خداوند مددگار من باش.» ۱۱تو غم و ماتم مرا به رقص خوشی تبدیل نمودی. تو رخت سوگواری را از من دور کرده و لباس خوشی به من پوشاندی. ۱۲پس با تمام وجود برای تو سرود می خوانم و سکوت نخواهم کرد. ای خداوند، خدای من، تو را تا به ابد ستایش می کنم.