۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور سی و دوم

اعتراف و آمرزش

(مزموری از داود)

۱خوشا به حال کسی که سرکشی او آمرزیده و گناه وی پوشیده شده است. ۲خوشا به حال کسی که خداوند گناه او را به حساب نمی آورد و مکر و حیله ای در وجود او نیست. ۳تا زمانی که به گناه خود اقرار نکردم، استخوانهایم بدرد آمده و تمام روز در عذاب بودم. ۴شب و روز زجر می کشیدم. طراوت و شادابی من، همچو آبی که در گرمای تابستان تبخیر می کند، محو گردیده بود. ۵بعد به گناه خود اقرار نمودم و جُرم خود را پنهان نکرده و گفتم: «من در حضور خداوند به سرکشی خود اعتراف می کنم.» آنگاه تو گناهم را بخشیدی و از آلودگی مرا پاک ساختی. ۶پس باشد که هر شخص خداترس در زمان مطلوب به حضور تو دعا کند تا اگر سیلابهای زیادی هم به طغیان بیایند هرگز به او رسیده نتوانند. ۷تو پناهگاه من هستی و در زمان مصیبت مرا نجات می دهی. فضای گرداگرد مرا پُر از سرودهای پیروزی و رهایی می نمائی.

۸خداوند می فرماید: «من به تو حکمت می آموزم و ترا به راهی که باید بروی هدایت می کنم. ترا نصیحت می کنم و چشم از تو بر نخواهم داشت. ۹مانند اسپ و قاطر، نادان و بی شعور نباشید که به دهان شان لگام و افسار می بندند، ورنه از شما اطاعت نخواهند کرد.»

۱۰غم و غصۀ شخص شریر زیاد است، اما هر که به خداوند توکل کند از رحمت برخوردار می شود. ۱۱پس ای عادلان در خداوند خوشی و شادمانی کنید و ای راستدلان سرود خوشی را سر کنید.