کپی رایت ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل. تمامی حقوق محفوظ است
محبوبه
۱ ای کاش تو برادر من میبودی
برادری که مادرم او را شیر داده است،
آنگاه اگر تو را در بیرون میدیدم،
میبوسیدمت و کسی مرا سرزنش نمیکرد.
۲ بعد تو را به خانۀ مادرم میبُردم،
همان که مرا تعلیم داد،
آنگاه در آنجا شراب اعلی و شیرۀ انار خود را
به تو میدادم تا بنوشی.
۳ آه، چقدر آرزو دارم که دست چپ تو زیر سرم میبود
و دست راست تو مرا در آغوش میکشید.
۴ ای دختران اورشلیم، شما را قسم میدهم
که محبت را تا خودش نخواهد بیدار نکنید
و آسایش او را برهم نزنید!
دختران اورشلیم
۵ این کیست که بر محبوب خود تکیه داده و از صحرا میآید؟
محبوبه
در زیر آن درخت سیب تو را بیدار کردم،
جایی که مادرت تو را به دنیا آورد.
۶ مرا مانند مُهر در دلت بگذار
و همچون بازوبند طلا بر بازویت ببند،
زیرا عشق مانند مرگ، نیرومند است
و شور عشق مانند گور، ترسناک.
عشق مانند شعلههای پُر قدرت آتش است
که با بیرحمی میسوزاند.
۷ آبها نمیتوانند آتش محبت را خاموش سازند.
حتی سیلابها قادر نیستند که آن را فرو نشانند.
هرگاه کسی بخواهد که عشق را با دارایی و ثروت خود بهدست آورد،
آن را خوار و حقیر میشمارد.
برادران دختر
۸ ما خواهر کوچکی داریم
که سینههایش هنوز نمو نکردهاند.
اگر کسی به خواستگاری او بیاید،
چه بگوییم؟
۹ اگر او دیوار میبود،
بالایش یک بُرج نقره بنا میکردیم.
اگر دروازه میبود،
با تختههایی از درخت سرو او را میپوشاندیم.
محبوبه
۱۰ من دیوارم و سینههایم بُرجهای آن.
محبوب من میداند که وقتی با من باشد،
در من خوشنودی و آرامش مییابد.
۱۱ سلیمان در بعلهامون تاکستانی داشت
و آن را به دست دهقانان سپرد
و هر یک از آنها مکلف بود که در بدل میوۀ باغ
یکهزار سکۀ نقره به او بدهد.
۱۲ اما ای سلیمان، من تاکستان خود را به تو میدهم،
هزار سکۀ نقره از تو باشد
اما دهقانان مستحق دو صد سکه هستند،
زیرا از تاکستان نگهداری میکنند.
محبوب
۱۳ ای محبوبۀ من، بگذار که صدایت را از باغ بشنوم
زیرا دیگران هم منتظر شنیدن صدایت میباشند.
محبوبه
۱۴ ای محبوب من، عجله کن!
مانند غزال و آهوی جوان
بر کوههای عطرآگین
به سوی من بیا!