چاپرښته ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ خداوند به من فرمود: «ای انسان خاکی، آنچه را که به تو میدهم، بخور. این طومار را بخور و بعد نزد قوم اسرائیل برو و سخن بگو.» ۲ پس دهانم را باز کردم و او طومار را داد که بخورم. ۳ سپس فرمود: «ای انسان خاکی، این طومار را بخور و با آن شکم خود را پُر کن.» من آن را خوردم و مانند عسل شیرین بود.
۴ سپس خداوند به من فرمود: «ای انسان خاکی، نزد قوم اسرائیل برو و سخنان مرا کلمه به کلمه برای آنها بیان کن. ۵ من تو را نزد مردمی نمیفرستم که زبانشان مشکل و برای تو بیگانه باشد بلکه تو را نزد قوم اسرائیل میفرستم. ۶ اگر تو را نزد مردمی میفرستادم که فهمیدن لسانشان برای تو مشکل بود، بازهم آنها به سخنان تو گوش میدادند، ۷ اما قوم اسرائیل به سخنان تو توجه نمیکنند. آنها حتی به کلام من هم گوش نمیدهند، زیرا آنها مردم سنگدل و گستاخ هستند. ۸-۹ پس حالا تو را مانند آنها سرسخت و سنگدل میسازم و مانند سنگ، محکم و همچون الماس، سخت میگردانم. پس، از آنها نترس و از نگاهشان بیم نداشته باش، زیرا که مردم سرکش هستند.»
۱۰ خداوند متعال به من فرمود: «ای انسان خاکی، به سخنان من به دقت توجه کن و همه را بهخاطر بسپار. ۱۱ آنگاه نزد قومت که تبعید شدهاند برو، خواه بشنوند خواه نشنوند، و به آنها بگو که خداوند متعال چنین میفرماید.»
۱۲ بعد روح خدا مرا برداشت و از پشت سر من صدای غُرش عظیمی برخاست که میگفت: «متبارک باد جلال خداوند در جایگاه ملکوتی او!» ۱۳ این صدای ترسناک، صدای به هم خوردن بالهای آن چهار موجود آسمانی و چرخهای پهلوی آنها بود. ۱۴ حضور خداوند را با تمام قدرتش احساس کردم و وقتیکه روح، مرا برداشت و با خود بُرد، غم و اندوه فراوان وجودم را فراگرفت. ۱۵ سپس به کنار دریای خابور به تپهای به نام تِلابیب، نزد یهودیانی که در حال تبعید زندگی میکردند، رفتم و در آنجا مدت هفت روز حیرتزده در میانشان نشستم.
۱۶ بعد از هفت روز کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۱۷ «ای انسان خاکی، من تو را به عنوان یک پهرهدار برای قوم اسرائیل برگزیدم تا هُشدارهایی را که از من میشنوی به آنها برسانی. ۱۸ اگر من به شخص شریری هُشدار بدهم که به یقین خواهد مُرد و تو هُشدار مرا به او نرسانی و نگویی که از کارهای بد خود توبه کند تا نجات یابد، در این صورت او به سبب گناهش میمیرد. اما، من تو را مسؤول مرگ او خواهم دانست. ۱۹ هرگاه به یک شخص بدکار هُشدار بدهی و او بازهم توبه نکند و از گناه کردن دست نکشد، آن وقت او غرق در گناه میمیرد اما تو مسؤول نخواهی بود. ۲۰ به همین ترتیب اگر یک شخص نیک و راستکار از راهِ راست انحراف کند و دست به اعمال بد بزند، من او را در وضع خطرناکی قرار میدهم و اگر تو به او هُشدار ندهی، بهخاطر گناه خود هلاک میگردد. کارهای نیک او فراموش میشود و انتقام خون او را از تو میگیرم. ۲۱ اما اگر تو به او هُشدار بدهی که از راه گناه برگردد و او توبه کند، آن وقت زنده میماند، زیرا هُشدار تو را جدی گرفته است و تو هم خود را از مرگ نجات میدهی.»
۲۲ در آنجا بار دیگر حضور پُر شکوه خداوند را احساس کردم و به من فرمود: «برخیز و به دره برو و من در آنجا با تو صحبت میکنم.» ۲۳ پس من برخاستم و به دره رفتم و شکوه و جلال خداوند را همانطوری که در کنار دریای خابور دیده بودم، در آنجا نیز مشاهده کردم و من به روی خود به خاک افتادم. ۲۴ روح خدا داخل من شد و مرا بهپا ایستاده کرد. بعد خطاب به من نموده فرمود: «برو خود را در خانهات محبوس کن. ۲۵ تو را با ریسمان میبندند تا نتوانی بیرون بروی و با مردم یکجا باشی. ۲۶ من زبانت را به کامت میچسپانم تا گُنگ شوی و نتوانی این قوم سرکش را سرزنش کنی. ۲۷ سپس وقتی من، خداوند قادر مطلق، دوباره با تو صحبت کنم و به تو قدرت سخن گفتن را بدهم، تو پیام مرا به مردم میرسانی. آن وقت هرکسی که گوش شنوا دارد میشنود و کسی که سرکش و یاغی باشد، نمیشنود.»