چاپرښته ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ خداوند در مورد خشکسالی یهودا به ارمیا فرمود:
۲ «شهرهای یهودا عزادار
و ساکنان آن در حال مرگ هستند.
مردم با غم و اندوه بر زمین افتادهاند
و آواز گریه و نالۀشان از اورشلیم شنیده میشود.
۳ ثروتمندان، خادمان خود را برای آوردن آب میفرستند،
آنها به ذخایر آب میروند،
اما اثری از آب نمییابند،
پس ناامید و پریشان
با ظرفهای خالی برمیگردند.
۴ زمین خشک و بیحاصل شده است،
زیرا هیچ باران نباریده است،
بنابران، دهقانان مأیوس و غمگیناند.
۵ حتی آهو نیز چوچههای خود را در صحرا ترک میکند،
زیرا سبزه و گیاهی پیدا نمیشود.
۶ گورهخرها هم بر تپههای خشک میایستند
و مانند شغالها برای گرفتن هوا نفس میکشند.
بهخاطر کمبودی خوراک
چشمانشان ضعیف میشوند.»
۷ مردم فریادکنان میگویند:
ای خداوند، اگرچه گناهان ما بر ضد ما شهادت میدهند،
اما بهخاطر نام خود به ما کمک کن.
ما بارها تو را ترک گفته
و در برابر تو گناه ورزیدهایم.
۸ ای امید اسرائیل و ای رهایی بخش ما در وقت سختی،
چرا در سرزمین ما مانند یک بیگانه هستی،
مانند مسافری که فقط یک شب مهمان ما میباشد؟
۹ آیا تو هم حیران و بیچاره شدهای؟
چرا مانند جنگجوی ناتوانی گردیدهای
که قادر نیست ما را نجات دهد؟
ای خداوند، تو در میان ما هستی
و ما به نام تو یاد میشویم،
پس ما را ترک نکن.
۱۰ خداوند دربارۀ این مردم چنین میفرماید: «آنها دوست داشتند که از پیروی نمودن من دور شده و پای خود را در راه راست قرار ندهند، بنابران، من هم آنها را نمیپذیرم، گناهانشان را فراموش نمیکنم و به سزای اعمالشان میرسانم.»
۱۱ خداوند به من فرمود: «برای این مردم دعای خیر نکن. ۱۲ حتی اگر آنها روزه هم بگیرند، به فریادشان گوش نمیدهم و اگر برای من صدقه و قربانی بیاورند، قبول نمیکنم بلکه آنها را با شمشیر، قحطی و مرض هلاک میسازم.»
۱۳ آنگاه من گفتم: «ای خداوند، خدای متعال، انبیا به آنها میگویند که نه جنگ را میبینند و نه قحطی را. آنها میگویند که تو به آنها در این سرزمین صلح و آرامش واقعی عطا میکنی.»
۱۴ خداوند در جواب فرمود: «این انبیا به نام من به دروغ نبوت میکنند. پیامهای آنها از جانب من نیست و نه من به آنها امر کردهام که آن پیامها را به مردم بدهند. آنها با رؤیاهای دروغ، پیشگوییهای باطل و از خیالهای فریبندۀ خود نبوت میکنند. ۱۵ بنابران، من خداوند، این انبیا را که به نام من پیامهایی را که من به آنها ندادهام به مردم میدهند و میگویند که جنگ نمیشود و قحطی نمیآید، با شمشیر و قحطی هلاک میسازم. ۱۶ همچنان این قومی که به پیامهای آنها گوش میدهند، قربانی شمشیر و قحطی شده، جنازههایشان در کوچههای اورشلیم میافتند و هیچکسی پیدا نمیشود که آنها را دفن کنند. خودشان و همچنان زنان، پسران و دختران آنها را بهخاطر گناهانشان جزا میدهم.»
۱۷ خداوند به من دستور داد تا دربارۀ غم خودم با مردم صحبت کنم و به آنها بگویم:
«بگذار شب و روز از چشمانم اشکِ اندوه جاری شود
و آرام و قرار نداشته باشم،
زیرا قوم برگزیدۀ من شدیداً زخمی شده
و صدمۀ بزرگی دیده است.
۱۸ اگر به صحرا بروم
کُشته شدهگان شمشیر را میبینم
و اگر در شهر وارد شوم
با کسانی برمیخورم که در اثر بیماری و گرسنهگی در حال مرگ هستند.
انبیا و کاهنان، همچنان به کار خود ادامه میدهند
و از چیزهایی حرف میزنند که خودشان بیخبرند.»
۱۹ ای خداوند، آیا یهودا را کاملاً ترک کردهای؟
آیا از مردم صهیون متنفر هستی؟
چرا چنان ضربهای به ما وارد کردی
که نمیتوان درمانی برای آن پیدا کرد؟
ما آرزوی صلح و آرامش داشتیم اما خیری ندیدیم.
منتظر بودیم که شِفا بیابیم، ولی در عوض دچار وحشت شدیم.
۲۰ خداوندا، ما در برابر تو گناه کردهایم.
ما به گناهان خود و گناهان اجداد خود اعتراف میکنیم.
۲۱ وعدههایت را بهیاد آور
و ما را ترک نکن.
جایگاه تخت جلال خود را خوار و بیحرمت نساز
و پیمانی را که با ما بستی
بهیاد آور و آن را نشکن.
۲۲ آیا بُتهای قومهای دیگر میتوانند باران ببارانند؟
آیا آسمان میتواند به خودی خود باران بفرستد؟
ای خداوند، خدای ما، چشم امید ما بهسوی توست،
زیرا فقط تو میتوانی این کارها را انجام بدهی.