چاپرښته ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ چگونه شهری که زمانی پُر از جمعیت بود،
حالا متروک و خالی از باشندهگان شده است!
چگونه شهری که در میان ملتها با عزت بود،
اینک مانند یک بیوهزن شده است!
چگونه آن که در میان کشورها مانند یک ملکه بود،
اکنون مانند یک کنیز شده است!
۲ شبها زارزار گریه میکند
و قطرههای اشک بر چهرهاش میریزد.
از تمام دوستانی که داشت یک نفر هم برای تسلی دادن او باقی نمانده است.
دوستانش به او خیانت کردند و همه با او دشمن شدهاند.
۳ مردم مصیبت زده و بلادیدۀ یهودا به اسارت رفتهاند
و در بین قومهای جهان تبعید شدهاند
و آرامی و آسایش ندارند.
دشمنان دَور آنها را گرفتهاند
و راه گریز از هر سو به رویش بسته شده است.
۴ راههایی که بهسوی کوه صهیون میروند، بهخاطر ماتم، خالی شدهاند
و دیگر کسی در روزهای مقدس برای عبادت به آنجا نمیآید.
همه دروازههای اورشلیم متروک شده و کاهنانش ناله میکنند.
دختران اورشلیم که سرود میخواندند، حالا غمگین و افسردهاند
و مردم شهر صهیون در رنج و عذاب به سر میبرند و ماتم میگیرند.
۵ دشمنانش پیروز شده و بدخواهانش به قدرت رسیدهاند،
زیرا خداوند او را بهخاطر گناهان بیشمارش جزا داده است.
فرزندانش بهدست دشمنان، اسیر
و به کشورهای بیگانهگان تبعید شدهاند.
۶ اورشلیم که دختر پاکدامن صهیون است،
شکوه و زیبایی خود را از دست داده است.
رهبرانش مانند آهوان گرسنه، ضعیف و ناتوان شدهاند
و نمیتوانند از چنگ صیاد فرار کنند.
۷ اورشلیم که حالا مصیبت میبیند،
دوران گذشته را بهیاد میآورد
که صاحب همه چیزهای خوب و نیکو بود.
وقتیکه مردمش اسیر دشمن شدند،
کسی نبود که به او کمک کند.
دشمنانش به سقوط و شکست او خندیدند.
۸ اورشلیم بهخاطر گناهان زیاد خود مورد ریشخند مردم قرار گرفته است.
کسانی که به او احترام داشتند، حالا از او نفرت دارند،
زیرا برهنهگی و وضع شرمآور او را دیدهاند.
خود او نیز مینالد و روی خود را از شرم میپوشاند.
۹ لکۀ ننگ بر دامنش بود، ولی او اعتنایی به آن نکرد،
بنابرین، به وضع وحشتناکی سقوط نمود
و کسی نبود که او را تسلی بدهد.
دشمنانش پیروز شدهاند و او در حضور خداوند
زاری میکند و رحمت میطلبد.
۱۰ دشمنان دست دراز کردند و خزانههای او را ربودند.
او به چشم خود دید که قومهای بیگانه،
یعنی آن کسانی که ورودشان به مکان مقدس ممنوع بود،
برای بیحیایی به آنجا داخل شدند.
۱۱ اهالی اورشلیم برای یک لقمه نان، آه میکشند.
اشیای قیمتی خود را در بدل خوراک میدهند
تا بخورند و زنده بمانند.
اورشلیم میگوید: «ای خداوند، ببین که چقدر خوار شدهام.»
۱۲ به همه رهگذران میگوید: «به من نگاه کنید!
هیچکس به دردی چون درد من گرفتار نشده است،
ببینید که خداوند هنگام خشم خود
مرا به چه مصیبتی مبتلا ساخته است.
۱۳ خداوند از آسمان آتش فرستاد و تا مغز استخوانم را سوختاند.
پاهایم را در دام انداخت و مرا بر زمین کوبید.
او مرا ترک گفت و در غم و رنج همیشهگی رهایم کرد.
۱۴ گناهانم را به هم پیچید و آنها را مانند یوغی بر گردنم انداخت.
توان و نیرویم را از من گرفت
و مرا بهدست کسانی تسلیم کرد
که در برابرشان عاجز و بیچاره هستم.
۱۵ خداوند مردان شجاع مرا تلف کرد.
او لشکری را فرستاد تا جوانان مرا نابود کند.
خداوند، مردم عزیز یهودا را مانند انگور در چرخُشت پایمال کرد.
۱۶ بهخاطر غمهای خود گریه میکنم
و از دیده اشک میریزم.
کسی نیست که به من تسلی بدهد و جانم را تازه کند.
فرزندانم امیدی به آینده ندارند و دشمنانم پیروز شدهاند.
۱۷ دستهای خود را برای کمک دراز میکنم،
ولی کسی به یاری و تسلی من نمیآید.
خداوند دشمنان را از هر سو بر ضد من فرستاده است
و آنها مرا ناپاک و پلید میدانند.
۱۸ خداوند حق دارد که مرا تنبیه کند،
زیرا من از کلام او سرپیچی کردهام.
اما ای مردم جهان، به درد و رنج من توجه کنید
و ببینید که چطور پسران و دختران جوان مرا به اسارت بُردهاند.
۱۹ از دوستان خود کمک طلب کردم،
ولی آنها به داد من نرسیدند.
کاهنان و بزرگان من برای خوراک تلاش کردند
تا بخورند و نیرویی پیدا کنند،
اما همه در کوچههای شهر از گرسنهگی هلاک شدند.
۲۰ ای خداوند، بهحال اندوهبار من نظر کن.
روح من در عذاب است و قلبم از غم میتپد،
زیرا از فرمان تو سرکشی کردهام.
در کوچههای شهر، شمشیر
و در خانه مرگ منتظر من است.
۲۱ نالههایم را همه میشنوند،
ولی کسی نیست که مرا تسلی دهد.
دشمنان از مصیبتهایی که تو بر سرم آوردی، خوشحال شدند.
ای خداوند، به وعدهات وفا کن
و دشمنانم را هم به وضع و حال من گرفتار فرما.
۲۲ ای خداوند، گناهانشان را بهیاد آور
و همانطوری که مرا بهخاطر گناهانم جزا دادی،
با آنها نیز مطابق کردارشان رفتار کن.
نالههایم زیاد و دلم بیتاب و بیقرار است.»