چاپرښته ۲۰۲۴ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ عیسی باز هم در کنار بحیرۀ جلیل به تعلیم دادن مردم شروع کرد. گروه زیادی در کنار بحیره دَور او جمع شده بودند. مردم چنان زیاد بودند که عیسی مجبور شد بر کشتی یی که روی آب بود، سوار شود و در آن بنشیند. ۲ او موضوعات زیادی را به شکل مَثَل به آنها تعلیم می داد. عیسی ضمن تعلیم اش به آنها گفت: ۳ «گوش کنید! یک روز دهقانی برای کاشتن تخم بیرون رفت. ۴ وقتی مشغول پاشیدن تخم بود، مقداری از دانه ها در راه افتادند و پرنده گان آمده آنها را خوردند. ۵ بعضی از دانه ها روی سنگلاخ، جایی که خاک کم بود افتادند و چون زمین عمقی نداشت، زود سبز شدند. ۶ اما وقتی آفتاب بر آنها تابید، همه سوختند و چون ریشه نداشتند خشک شدند. ۷ مقداری از دانه ها در میان بُته خارها افتادند، با خارها یکجا رشد کردند و خارها آن خوشه ها را پژمرده نمودند. ۸ بعضی از دانه ها در خاک خوب افتادند و از هر دانه صد یا شصت یا سی دانه به دست آمد. ۹ هر کس گوش شنوا دارد، بشنود.»
۱۰ وقتی که عیسی تنها بود، بعضی از همراهانش و آن دوازده شاگرد دربارۀ مفهوم این مَثَلها از او سوال کردند. ۱۱ عیسی جواب داد: «قدرت درک اسرار پادشاهی خدا به شما داده شده است اما برای دیگران همه چیز به صورت مَثَل بیان می شود ۱۲ تا:
«دایماً نگاه کنند اما چیزی نبینند،
پیوسته بشنوند اما چیزی نفهمند.
چون اگر ببینند و بفهمند به سوی خدا بر می گردند
و بخشیده می شوند.»»
۱۳ سپس عیسی به آنها گفت: «شما که این مَثَل را نمی فهمید، پس چگونه دیگر مَثَلها را خواهید فهمید؟ ۱۴ دهقان، کلام خدا را پخش می کند. ۱۵ دانه هایی که در کنار راه می افتند، مانند کسانی هستند که وقتی کلام خدا را می شنوند، شیطان می آید و کلامی را که در دلهای شان کاشته شده است، می رباید. ۱۶ دانه هایی که در زمین سنگلاخ می افتند، مانند کسانی اند که در وقت شنیدن کلام خدا با خوشحالی آن را قبول می کنند، ۱۷ اما کلام در آنها ریشه نمی کند و دوام نمی آورد. وقتی به خاطر آن کلام زحمت و یا مشکل برای شان پیش می آید، زود آن را ترک می کنند. ۱۸ دانه هایی که در میان خارها می افتند، مانند کسانی هستند که کلام خدا را می شنوند، ۱۹ اما تشویش زندگی و عشق به مال دنیا و هوسهای دیگر با هم یکجا شده و کلام را در آنها از بین می برد و آن را بی ثمر می سازد. ۲۰ دانه هایی که در خاک خوب می افتند به کسانی می مانند که کلام خدا را می شنوند، از آن استقبال می کنند و سی برابر، شصت برابر و صد برابر ثمر می آورند.»
۲۱ عیسی به آنها فرمود: «آیا کسی چراغ را برای این می آورد تا آن را زیر کاسه یا زیر تخت بگذارد؟ آیا آن را بالای چراغدان نمی گذارد؟ ۲۲ چون هیچ چیزی پنهان نیست که آشکار نگردد و هیچ پوشیده یی نیست که پرده از رویش برداشته نشود. ۲۳ هر کس گوش شنوا دارد، بشنود!» ۲۴ عیسی باز به آنها گفت: «آنچه را می شنوید، به آن دقت کنید. با هر اندازه یی که بدهید، با همان اندازه به دست خواهید آورد و حتی بیشتر از آن به شما داده می شود. ۲۵ هر کسی دارد، به او بیشتر داده خواهد شد و آن کس که ندارد، آنچه را که هم دارد، از او گرفته خواهد شد.»
۲۶ عیسی گفت: «پادشاهی خدا مانند مردی است که در مزرعۀ خود تخم می پاشد. ۲۷ دانه سبز می شود و رشد می کند، اما چطور؟ او نمی داند. شب و روز، چه او در خواب باشد و چه بیدار، ۲۸ زمین به خودی خود موجب می شود که گیاه بروید و ثمر بیاورد، اول جوانه، بعد خوشه و سپس دانۀ رسیده در داخل خوشه. ۲۹ اما وقتی که محصول می رسد، او با داس خود به کار مشغول می شود، چون موسم درو رسیده است.»
۳۰ عیسی به آنها فرمود: «پادشاهی خدا را به چه چیزی تشبیه کنیم؟ با کدام مَثَل آن را تشریح کنیم؟ ۳۱ پادشاهی خدا مانند دانۀ اَوری است که در زمین کاشته می شود. اَوری کوچکترین دانه های روی زمین اند، ۳۲ اما وقتی کاشته شود، رشد می کند و از هر بُتۀ دیگر بلندتر می گردد و شاخه هایش آنقدر بزرگ می شوند که پرنده گان می توانند در سایۀ آن لانه بسازند.»
۳۳ عیسی با مَثَلهای زیادی مانند این، کلام خود را به آنها تعلیم می داد تا برای آنها قابل فهم باشد. ۳۴ او جز با مَثَل چیزی دیگری به ایشان نمی گفت اما وقتی تنها بودند، عیسی همه چیز را برای شاگردان خود شرح می داد.
۳۵ در همان روز وقتی شام شد عیسی به شاگردان گفت: «به آن طرف بحیره برویم.» ۳۶ پس آنها جمعیت را ترک کرده و او را با همان کشتی که در آن نشسته بود، بُردند. کشتی های دیگر هم همراه آنها بودند. ۳۷ طوفان شدید برخاست و امواج آن چنان به کشتی می خورد که نزدیک بود کشتی از آب پُر شود. ۳۸ عیسی در آخر کشتی سر خود را روی بالشت گذاشته و خوابیده بود، در این وقت آنها او را بیدار کردند و به او گفتند: «استاد، تو هیچ در فکر ما نیستی. نزدیک است از بین برویم!» ۳۹ عیسی برخاست و به باد امر کرد: «خاموش شو!» و به امواج گفت: «آرام شوید.» باد خاموش شد و آرامش کامل برقرار شد. ۴۰ بعد عیسی به ایشان گفت: «چرا این قدر ترسیده اید؟ آیا هنوز ایمان ندارید؟» ۴۱ آنها بسیار ترسیدند و به یکدیگر گفتند: «این چگونه شخصی است که حتی باد و امواج هم از او اطاعت می کنند؟»