۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور یکصد و پنجم

خداوند و قوم برگزیدۀ او

(همچنان در اول تواریخ ۱۶: ۸ - ۲۲)

۱خداوند را شکر کنید و نام او را بخوانید. اعمال او را به ملتها اعلام نمائید. ۲برای او سرود بسرائید و او را ستایش کنید. از همه کارهای شگفت انگیز او خبر بدهید. ۳در نام مقدس او فخر کنید و دل مشتاقان خداوند شادمان باشد. ۴خداوند و قوّت او را بطلبید و روی او را پیوسته بجوئید. ۵معجزاتی را که او انجام داده است به یاد آورید، همچنان نشانه های شگفت انگیز و داوری های دهان او را. ۶ای نسل بندۀ او ابراهیم و ای اولادۀ یعقوب، برگزیدۀ او.

۷خداوند، خدای ماست! داوری های او در تمامی جهان است. ۸عهد خود را یاد می دارد تا به ابد و کلامی را که بر هزاران پشت فرموده است، ۹آن عهدی را که با ابراهیم بسته و وعده ای را که برای اسحاق داده است. ۱۰آنرا برای یعقوب به عنوان فریضه ای استوار ساخت و برای اسرائیل عهد جاودانی. ۱۱او گفت که سرزمین کنعان را به تو می دهم تا ملکیت شما گردد. ۱۲هنگامیکه تعداد شان محدود و کم بود و در آنجا مثل بیگانگان بسر می بردند ۱۳و از یک ملت به ملت دیگر و از یک مملکت به قوم دیگر می رفتند، ۱۴او نگذاشت که کسی بر ایشان ظلم کند و حتی پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ نمود. ۱۵او فرمود: «بر مَسح شدگان من دست نزنید و به انبیای من ضرر نرسانید.» ۱۶پس قحطی را در آن زمین آورد و مایۀ زیست و نان آن ها را از بین برد. ۱۷او مردی را پیشتر از آن ها فرستاد، یعنی یوسف که به عنوان غلام فروخته شد. ۱۸پاهای یوسف را به زنجیر بستند و به گردن وی حلقۀ آهنی انداختند، ۱۹تا وقتیکه پیشگویی اش به وقوع پیوست و کلام خداوند او را از آزمایش گذشتانده و تصدیق فرمود. ۲۰آنگاه پادشاه او را از بند رهایی بخشید و سلطان قوم ها او را از زندان آزاد کرد. ۲۱او را بر خانۀ خود ناظر مقرر کرد و اختیار تمام دارائی خود را به وی سپرد، ۲۲تا به ارادۀ خود بر بزرگان فرعون سروری کند و مشایخ او را حکمت آموزد.

۲۳سپس اسرائیل به مصر درآمدند و یعقوب در زمین حام غربت پذیرفت. ۲۴خداوند قوم برگزیدۀ خود را بی نهایت بارور و زیاد گردانید و آن ها را قویتر از دشمنان شان ساخت. ۲۵لیکن دل مردم مصر را برگردانید تا بر قوم برگزیدۀ او کینه ورزند و با بندگان او با حیله رفتار نمایند. ۲۶بعد بندۀ خود موسی و هارون را که برگزیده بود، فرستاد. ۲۷آن ها نشانه های شگفت انگیز او را در میان مصریان انجام دادند و معجزات او را در سرزمین حام. ۲۸ظلمت را فرستاد که تاریکی شد و ایشان نتوانستند که به کلام او مخالفت ورزند. ۲۹آب های آن ها را به خون تبدیل کرد و تمام ماهی های شان مُردند. ۳۰بعد بقه ها به آن کشور هجوم آوردند و حتی قصر سلطنتی هم پُر از بقه شد. ۳۱به امر خداوند انواع مگس ها و پشه ها در سراسر آن کشور پیدا شدند. ۳۲به جای باران، ژاله و شعله های آتش را به کشور شان فرستاد. ۳۳تاک ها و انجیرهای شان را زد و درختان آن محل را شکست. ۳۴به فرمان او خیل ملخ و کرمهای بی شمار پیدا شدند ۳۵و همه نباتات و میوه های آنجا را خوردند. ۳۶تمامی نخست زادگان را در زمین ایشان زد، که اولباری های قوّت شان به شمار می رفت.

۳۷آنگاه قوم اسرائیل را که همگی سالم و نیرومند بودند، با نقره و طلا از مصر خارج کرد. ۳۸مصر از بیرون رفتن ایشان شاد بود، زیرا خوف ایشان بر مردم مصر قرار گرفته بود. ۳۹ابری را برای شان مثل سایبان گسترانید و آتشی که در شب روشنایی دهد. ۴۰وقتی از او درخواست کردند، پرندۀ سَلوی «بودنه» را فرستاد و ایشان را از نان آسمان سیر گردانید. ۴۱صخره را بشگافت و آب جاری شد و در جاهای خشک مثل نهر روان گردید. ۴۲زیرا کلام مقدس خود را به یاد آورد و بندۀ خویش ابراهیم را. ۴۳او قوم برگزیدۀ خود را با خوشی و سرود شادمانی بیرون آورد ۴۴و سرزمین اقوام دیگر را به آن ها داد و حاصل زحمت آن ها را به قوم برگزیدۀ خود بخشید. ۴۵تا آنکه فرایض او را نگاه دارند و احکام او را بجا آورند.

هَلّلِویاه، سپاس به خداوند!