0:00 / 0:00

مکاشفه و الهام عیسای مسیح به یوحنای رسول

فصل هشتم

مُهر هفتم

۱ زمانی که بره، هفتمین مُهر را باز کرد، حدود نیم ساعت در آسمان خاموشی بود. ۲ آنگاه دیدم که به آن هفت فرشته ای که در حضور خدا ایستاده بودند، هفت شیپور داده شد.

۳ و فرشته ای دیگر آمد و پیش قربانگاه ایستاد. او آتشدان طلایی با خود داشت و مقدار بیشتر خوشبویی به او داده شد تا با دعاهای همۀ ایمانداران بر قربانگاه طلایی ای که پیش تخت پادشاهی بود، تقدیم کند. ۴ دود آن خوشبویی با دعاهای ایمانداران از دست آن فرشته به حضور خدا بالا رفت. ۵ فرشته، آتشدان خوشبویی را برداشته با آتش قربانگاه پُر ساخت و آن را به سوی زمین پرتاب کرد. آنگاه رعد و برق و صدای ترسناکی برخاست و زمین لرزید.

نواختن شیپورها

۶ سپس آن هفت فرشته که آن هفت شیپور را با خود داشتند، آنها را برای نواختن آماده ساختند. ۷ اولین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد. ژاله و آتشِ آمیخته با خون بارید و بر روی زمین فرو ریخت. سی فیصد زمین و سی فیصد درختها و همۀ سبزه ها سوختند.

۸ دومین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد. چیزی مانند کوهی از آتش سوزان به بحر انداخته شد و سی فیصد بحر به خون تبدیل شد، ۹ سی فیصد موجودات زندۀ بحر مُردند و سی فیصد کشتیها غرق شدند.

۱۰ سومین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد و ستاره ای بزرگ مانند مشعلی سوزان از آسمان بر روی سی فیصد دریاها و چشمه های آب افتاد. ۱۱ نام آن ستاره اَفسَنتین بود. سی فیصد آبها تلخ شد و تعداد زیادی مردم که از آن آب تلخ نوشیدند، مُردند.

۱۲ چهارمین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد. سی فیصد آفتاب، مهتاب و ستاره گان تاریک شدند. بر سی فیصد آنها تاریکی چیره شد و سی فیصد روشنایی روز و شب از بین رفت. ۱۳ آنگاه عقابی را دیدم که در آسمان پرواز می کرد و شنیدم که با صدای بلند می گفت: «وای، وای، وای بر حال ساکنان زمین، زیرا اکنون سه فرشتۀ دیگر شیپورهای خود را به صدا در خواهند آورد.»