0:00 / 0:00

مکاشفه و الهام عیسای مسیح به یوحنای رسول

فصل نهم

۱ پس از آن، پنجمین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد. من ستاره ای را دیدم که از آسمان به زمین افتاد و کلید دروازۀ چاه بی انتها به آن ستاره داده شد. ۲ او با آن کلید، دروازۀ چاه بی انتها را باز کرد، از آنجا دودی مانند دود یک کورۀ بزرگ برخاست و روشنایی آفتاب و هوا از دود آن چاه بی انتها تیره و تار گشت. ۳ آنگاه از آن دود ملخها بیرون آمده، زمین را پُر ساختند و به آنها قدرتی مانند قدرت گژدُم داده شد. ۴ به ملخها گفته شد که به علف روی زمین، به گیاه ها و درختها ضرری نرسانند بلکه فقط به کسانی ضرر برسانند که مُهر خدا را بر پیشانی خود ندارند. ۵ به ملخها اجازه داده شد که آن کسان را به مدت پنج ماه شکنجه دهند و مانند کسانی که از نیش گژدم رنج می برند، آنها را عذاب دهند، ولی اجازۀ کُشتن آنها را نداشتند. ۶ در آن روزها مردم آرزوی مرگ خواهند کرد اما مرگ را دریافت نخواهند توانست. زاری خواهند کرد که کاش بمیرند، ولی مرگ از آنها خواهد گریخت.

۷ آن ملخها مانند اسپهایی بودند که آمادۀ جنگ می باشند. بر سرهای شان چیزهایی مانند تاجهای طلایی قرار داشت و چهره های شان مانند چهرۀ انسان بود. ۸ موهای شان مانند موهای زنان بود و دندانهایی مانند دندانهای شیر داشتند. ۹ سینه پوشهای آنها مانند زِرِه های آهنین و صدای بالهای شان مانند صدای پای اسپها و ارابه هایی بود که به میدان جنگ هجوم می آورند. ۱۰ آنها دُمها و نیشهایی مانند دُم و نیش گژدم داشتند و با این دُمها قدرت آن را داشتند که پنج ماه به مردم آزار برسانند. ۱۱ پادشاه آنها فرشتۀ چاه بی انتها است که نامش به زبان عبری، اَبَدون است و در زبان یونانی، آپولیون است که معنای آن نابود کننده می باشد. ۱۲ آن «وای» اول عقاب یعنی بلای اول گذشت اما دو بلای دیگر خواهند آمد.

۱۳ آنگاه ششمین فرشته شیپور خود را به صدا درآورد، و من از چهار گوشۀ قربانگاه طلایی که در حضور خدا بود، صدایی شنیدم ۱۴ که به فرشتۀ ششم که شیپور با خود داشت، فرمود: «چهار فرشته ای را که بر دریای بزرگ فرات بسته شده اند، آزاد ساز.» ۱۵ پس آن چهار فرشته آزاد شدند تا سی فیصد انسانها را نابود کنند. آنها برای همین سال، همین ماه، و همین روز و همین ساعت آماده شده بودند. ۱۶ من شنیدم که تعداد اسپ سواران آن لشکر دو صد میلیون نفر بود. ۱۷ و من در رؤیا اسپهایی را دیدم که سواران شان سینه پوشهایی به رنگهای سرخ آتشین، آبی تیره و زرد گوگردی بر تن داشتند. سر اسپهای شان مانند سر شیرها بود و از دهان شان آتش، دود و شعلۀ گوگرد بیرون می آمد. ۱۸ با این سه بلا یعنی آتش، دود و شعلۀ گوگرد که از دهان شان بیرون می آمد، سی فیصد انسانها هلاک شدند. ۱۹ قدرت اسپها در دهن و دُمهای شان بود. زیرا دُمهای شان مانند مارهایی بودند که با سر خود می گزیدند و مردم را زخمی می ساختند.

۲۰ کسانی که از این بلاها هلاک نشدند، از کارهای دست خود توبه نکردند. آنها از پرستش ارواح شیطانی دست نکشیدند و به عبادت بُتهایی که از طلا، نقره، برنج، سنگ و چوب ساخته شده و قادر به دیدن، شنیدن و راه رفتن نبودند، ادامه دادند. ۲۱ همین گونه آنها از آدمکشی، جادوگری، فساد جنسی و دزدی خود دست نکشیدند.