۰:۰۰ / ۰:۰۰

اعمال رسولان

فصل یازدهم

پِطرُس به ایمانداران اورشلیم گزارش می دهد

۱ رسولان و ایماندارانی که در یهودیه بودند، شنیدند که غیر یهودیان نیز پیام خدا را پذیرفته اند. ۲ وقتی که پِطرُس به اورشلیم بازگشت، کسانی که به ختنه کردن پابند بودند به او طعنه داده گفتند: ۳ «تو به خانۀ مردمی رفتی که ختنه نشده اند و با آنها نان خوردی!» ۴ اما پِطرُس همۀ چیزهایی را که رُخ داده بود، از آغاز برای آنها توضیح داد و گفت: ۵ «من در شهر یافا دعا می کردم که یکبار از خود بی خود شدم و در رؤیا چیزی دیدم مانند یک دسترخوان کلان که از چهار گوشه آویزان شده بود و از آسمان برای من پایین می آمد. ۶ وقتی خوب به آن نگاه کردم، دیدم که در آن اقسام گوناگون حیوانات اهلی و وحشی، خزنده گان و پرنده گان بودند. ۷ سپس صدایی به گوشم رسید که می گفت: «پِطرُس! برخیز، ذبح کن و بخور.» ۸ گفتم: «ای خداوند! من هرگز چیز نجس و ناپاک را نخورده ام.» ۹ بار دوم صدایی از آسمان رسید که می گفت: «آنچه را خدا پاک کرده است، تو آن را ناپاک مخوان.» ۱۰ این صدا سه بار تکرار شد و پس از آن همه چیز دوباره به آسمان بُرده شد. ۱۱ در همان لحظه سه مردی که از قیصریه دنبال من فرستاده شده بودند، به خانۀ شمعون که من در آنجا بودم رسیدند. ۱۲ روح مقدس به من فرمود که بدون شک و تردید با آنها بروم. این شش برادر هم با من رفتند و ما به خانۀ آن شخص داخل شدیم. ۱۳ او ما را آگاه ساخت که چطور فرشته یی را دیده است که در خانه اش ایستاد شده به او گفته است: «کسی را به شهر یافا بفرست و شمعون، ملقب به پِطرُس را نزد خود بخواه. ۱۴ او سخنانی به تو خواهد گفت که به وسیلۀ آن، تو و تمام اهل خانه ات نجات خواهید یافت.» ۱۵ همین که به حرف زدن آغاز کردم، روح مقدس همان گونه که در آغاز بر ما نازل شده بود بر آنها نیز فرود آمد. ۱۶ آنگاه من گفتۀ عیسای مسیح را به خاطر آوردم که گفته بود: «یحیی با آب تعمید می داد اما شما با روح مقدس تعمید خواهید یافت.» ۱۷ پس اگر خدا به آنها همان هدیه ای را بخشید که هنگام ایمان آوردن به خداوند ما عیسای مسیح به ما بخشیده بود، پس من کیستم که بتوانم مانع کار خدا شوم؟» ۱۸ وقتی این چیزها را شنیدند، آنها خاموش ماندند و خدا را ستایش کرده گفتند: «در حقیقت خداوند برای غیر یهودیان نیز این وقت را داده است تا توبه کنند و زندگی یابند.»

تعداد پیروان مسیح در شهر انطاکیه سوریه افزایش می یابد

۱۹ در نتیجۀ رنج و آزاری که پس از مرگ استیفان آغاز شد، عدۀ زیادی پراگنده شدند و تا شهرهای فنیقیه، انطاکیه و جزیرۀ قبرس مهاجرت کردند. آنها پیام مسیح را به هیچ کسی غیر از یهودیان موعظه نکردند. ۲۰ در میان آنها چند نفر از اهالی قبرس و قیروان نیز بودند که به محض رسیدن به انطاکیه، با غیر یهودیان به صحبت پرداختند و دربارۀ عیسای مسیح بشارت دادند. ۲۱ دست خداوند با آنها بود و عدۀ زیادی ایمان آوردند و پیرو عیسای مسیح شدند.

۲۲ وقتی خبر این چیزها به گوش پیروان عیسای مسیح در اورشلیم رسید، آنها برنابا را به انطاکیه فرستادند. ۲۳‏-۲۴ برنابا مرد نیکوکار و با ایمان و پُر از روح مقدس بود. وقتی او به آنجا رسید و با چشم خود برکت های خدا را دید، خوشحال شده و آنها را تشویق کرد که از دل و جان به خداوند وفادار بمانند. در نتیجه، عده یی زیادی به عیسای مسیح ایمان آوردند. ۲۵ پس از آن برنابا به شهر ترسوس رفت تا شاوول را پیدا کند. ۲۶ وقتی او را یافت، به انطاکیه آورد. برنابا و شاوول، یک سالِ تمام با ایمانداران دیدار کردند و عده یی زیادی را تعلیم دادند. برای اولین بار در انطاکیه بود که پیروان عیسی، مسیحی نامیده شدند.

۲۷ در همین زمان چند پیامبر از اورشلیم به انطاکیه آمدند. ۲۸ یکی از آنها که اگابوس نام داشت، برخاست و با الهام از روح مقدس پیشگویی کرد که قحطی سخت در سراسر دنیا پیش خواهد آمد. این قحطی در زمان سلطنت کلودیوس، امپراطور روم واقع شد. ۲۹ پس جمع پیروان تصمیم گرفتند که هر کس به قدر توانایی خود برای ایمانداران که در یهودیه زندگی می کردند، کمک کند. ۳۰ آنها چنین کردند و اعانه ها را به دست برنابا و شاوول سپردند تا به رهبران جمعیت پیروان عیسای مسیح در اورشلیم تقدیم کنند.