۰:۰۰ / ۰:۰۰

اعمال رسولان

فصل هشتم

آغاز آزار رسانیدن شاوول به پیروان مسیح

۱ شاوول به قتل استیفان موافقت کرده بود.

در همان روز جفای سختی به جمعیت پیروان عیسای مسیح در اورشلیم شروع شد و همه ایمانداران به جز رسولان به نواحی یهودیه و سامره پراگنده شدند. ۲ عده یی از مردان نیکوکار جسد استیفان را به خاک سپردند و ماتم بزرگ برای او گرفتند. ۳ اما شاوول بر کلیسا یعنی جمعیت پیروان مسیح حمله می کرد. او خانه به خانه می گشت، مردان و زنان را بیرون می کشید و به زندان می انداخت.

فیلیپُس در سامره بشارت می دهد

۴ پس آنهایی که پراگنده شده بودند به هر جا که می رفتند پیام خدا را موعظه می کردند. ۵ فیلیپُس به یکی از شهرهای سامره رفت و دربارۀ مسیح به آنها موعظه کرد. ۶ مردم با همدلی و اشتیاق به سخنان او گوش می دادند و معجزه هایی را که انجام می داد، می دیدند. ۷ زیرا ارواح شیطانی از وجود بسیاری کسانی که گرفتار آن بودند با فریاد خارج می شدند و عده یی زیادی از شلان و اشخاص لنگ شِفا می یافتند ۸ و در آن شهر خوشی بزرگ برپا بود.

۹ اما در آنجا مردی به نام شمعون بود، او مردم سامره را با کارهای جادوگرانه خود برای مدتی حیران ساخته بود و ادعا می کرد که شخص بزرگی است. ۱۰ همه مردم شهر از خورد تا بزرگ به شمعون خوب توجه می کردند و می گفتند: «این مرد نمایانگر همان خدایی است که قدرت بزرگ نامیده می شد.» ۱۱ آنها او را احترام می کردند زیرا او مدت درازی آنها را با کارهای جادوگرانۀ خود متعجب ساخته بود. ۱۲ اما وقتی که مردم به موعظه های فیلیپُس که دربارۀ پادشاهی خدا و عیسای مسیح خبر خوش را می داد ایمان آوردند، آنها چه مرد و چه زن تعمید گرفتند. ۱۳ حتی خود شمعون هم ایمان آورد. پس از آن که او تعمید گرفت، دایم با فیلیپُس می بود و از دیدن نشانه ها و معجزه های بزرگ که انجام می شد، حیران می ماند.

۱۴ همین که رسولان مقیم اورشلیم با خبر شدند که در سامره هم پیام خدا با استقبال روبرو شده است، پِطرُس و یوحنا را پیش آنها فرستادند. ۱۵ وقتی آن دو رسیدند برای ایمانداران آنجا دعا کردند تا روح مقدس را دریابند، ۱۶ زیرا هنوز روح مقدس بر آنها نازل نشده بود و آنها تنها به نام عیسای مسیح تعمید یافته بودند. ۱۷ همین که پِطرُس و یوحنا سر آنها دست گذاشتند، آنها روح مقدس را دریافتند. ۱۸ وقتی شمعون دید که با دست گذاشتن رسولان روح مقدس عطا می گردد، مقداری پول پیش آنها گذاشت و ۱۹ گفت: «این قدرت را به من هم بدهید تا بر هر کسی که من دست بگذارم، روح مقدس را بیابد.» ۲۰ اما پِطرُس جواب داد: «پولت را در گور با خود ببر، چون گمان کرده ای که بخشش رایگان خدا با پول خریده می شود. ۲۱ تو در این خدمت هیچ سهم و بخشی نداری زیرا دلت در حضور خدا راست نیست. ۲۲ از این شرارت توبه کن و از خداوند بخواه تا به خاطر این فکری که داری تو را ببخشد. ۲۳ زیرا می بینم که دلت پُر از زهر بوده و اسیر بندهای شرارت هستی.» ۲۴ شمعون در جواب به پِطرُس و یوحنا گفت: «برایم به درگاه خداوند دعا کنید تا هیچ یک از این چیزهایی که گفتید، برای من اتفاق نیفتد.»

۲۵ پس از آن که آنها شهادت دادند و دربارۀ پیام عیسای مسیح موعظه کردند، به اورشلیم بازگشتند. در راه بازگشت این خبر خوش را به بسیاری از قریه های سامره رسانیدند.

فیلیپُس به خواجه سرای حبشی بشارت می دهد

۲۶ فرشتۀ خداوند به فیلیپُس گفت: «برخیز به سمت جنوب به آن جاده ای در بیابان که از اورشلیم به غزه می رود، برو.» ۲۷ او برخاست و به آن سو حرکت کرد. در این وقت متوجه یک مرد حبشی شد که برای عبادت به اورشلیم آمده بود. این مرد خزانه دار در حرمسرای دربار کنداکه، ملکۀ حبشه بود و مقام مهمی پیش ملکه داشت. ۲۸ هنگام بازگشت بر گادی خود نشسته کتاب اشعیای نبی را می خواند. ۲۹ روح مقدس به فیلیپُس گفت: «نزدیک برو و خود را به آن گادی برسان.» ۳۰ پس فیلیپُس به آن سو دوید و شنید که او کتاب اشعیای نبی را می خواند و پرسید: «آیا می فهمی که چه را می خوانی؟» ۳۱ مرد حبشی جواب داد: «چطور بفهمم تا کسی برایم تشریح نکند؟» پس او از فیلیپُس خواهش کرد که بر گادی سوار شود و پهلویش بنشیند. ۳۲ آن قسمت از کتاب اشعیای نبی را که می خواند، این بود:

«مانند بره ای او را به کُشتارگاه بُردند.

او مانند گوسفندی که به کُشتارگاه بُرده می شود،

و مانند بره ای بی زبان که پشم هایش را می چینند و خاموش می باشد،

دهان خود را نگشود.

۳۳ حقیر شمرده شد و از عدالت محروم گردید.

کسی نمی تواند دربارۀ نسل او سخن بگوید.

زیرا زندگی او در روی زمین پایان یافته است.»

۳۴ خواجه به فیلیپُس گفت: «من از تو می پرسم که پیامبر این چیزها را دربارۀ چه کسی می گوید؟ دربارۀ خودش یا کس دیگر؟» ۳۵ آنگاه فیلیپُس شروع به حرف زدن کرد و از همان قسمت کتاب خواند و دربارۀ عیسی به او خبر خوش را داد. ۳۶ در حالی که به راه ادامه می دادند، آنها به جایی رسیدند که پُر از آب بود. خواجه گفت: «ببین، اینجا آب است، آیا مانعی برای تعمید گرفتن من وجود دارد؟» [ ۳۷ فیلیپُس گفت: «اگر با تمام دل ایمان آورده ای، مانعی وجود ندارد.» او جواب داد: «من ایمان دارم که عیسای مسیح پسر خداست.»] ۳۸ پس امر کرد که گادی را ایستاده کنند. آنگاه هر دوی آنها، یعنی خواجه و فیلیپُس در آب داخل شدند و فیلیپُس او را تعمید داد. ۳۹ وقتی از آب بیرون آمدند، روح خداوند فیلیپُس را برداشته از دید غایب ساخت و آن خواجه دیگر او را ندید و راه خود را به خوشی ادامه داد. ۴۰ اما فیلیپُس در شهر اَشدُود دیده شد. او در همه شهرها می گشت و خبر خوش را موعظه می کرد تا این که به قیصریه رسید.

مطالب مرتبط

اعمال رسولان فصل هشتم از آیت ۱- ۲۴

اعمال رسولان فصل هشتم از آیت ۱- ۲۴ (مژده ای نجات)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۲۴ (۳۰ دقیقه)

بازگشت دوبارۀ انسان بطرف خدا(قسمت سوم)

بازگشت دوبارۀ انسان بطرف خدا(قسمت سوم) (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۲۵ (۳۰ دقیقه)

یک دوستم تعویذ نویسی می‌‌کند و از من انجیل مقدس خواسته آیا انرا برایش هدیه بدهم؟

یک دوستم تعویذ نویسی می‌‌کند و از من انجیل مقدس خواسته آیا انرا برایش هدیه بدهم؟ (باشما)
خوانندگان گرامی و عزیز ! در این بخش می‌‌‌خواهیم به سوالی جالبی که تا به حال به آن مواجه نشده بودیم، پاسخ بگوئیم. یکی از دوستان ما ضمن تماس با ما گفتند که یکی از دوستانشان که تعویظ نویسی می‌‌‌کند و کتاب‌های مختلفی نزدش موجود است ، حال از من خواسته تا یک جلد انجیل مقدس را برایش بدهم، نظر شما در این مورد چیست؟ ما دوست عزیز خود را تشویق کردیم تا انجیل مقدس را برایش بدهد مگر سوال اینجا است که آیا آن دوست تعویظ نویس ما صرف می‌‌‌خواهد کتابی را در جمع کتاب‌های خود اضافه کند و به مردم بفهماند که کتاب انجیل را هم دارد و تعویظ‌های را که به مردم می‌‌‌دهد، درست است و نسبت به تعویظ‌های تعویظ نویسان دیگر قوی تر است و یا می‌‌‌خواهد که طبق کلام خدا زندگی کند؟ البته باید گفت که اکثر اوقات شناختن مردم کاری آسانی نیست و از قلب‌های ما خداوند آگاه است و از دوست ما تقاضا کردیم که همانطور که ما برای دوست شما دعا می‌‌‌کنیم شما نیز برایش دعا کنید و حتماً انجیل شریف را برایش بده و اگر می‌‌‌توانی طبق هدایت خداوند دربارۀ این کتاب و عیسی مسیح با او صحبت کن. دوست عزیز ما گفتند که دوست تعویظ نویس شان حالی به شنیدن رادیو صدای زندگی نیز شروع کرده است و ما از خداوند می‌‌‌خواهیم که هر دوی شان را برکت بدهد و اکنون می‌‌‌خواهیم که سری به کتاب مقدس بزنیم زیرا در کتاب اعمال رسولان دربارۀ چنین افراد، سخنانی تذکر یافته است. کتاب اعمال رسولان فصل 8 از آیۀ 9 الی 24 را می‌‌‌خوانیم :  ۹ در ضمن، در سامره مردی بود به نام شمعون که سالهای سال جادوگری می‌‌‌کرد. ۱۰ او در اثر چشم بندی هایش بسیار با نفوذ و مغرور شده بود، ۱۱ تا جایی که اهالی سامره اغلب خیال می‌‌‌کردند که او همان مسیح است.  ۱۲ اما وقتی مردم به پیغام فیلیپ درباره ملکوت خدا و عیسی مسیح ایمان آوردند، هم مردان و زنان زیادی غسل تعمید گرفتند.  ۱۳ سپس شمعون نیز ایمان آورده ، غسل تعمید گرفت . او از فیلیپ جدا نمی شد و از معجزات او مات و مبهوت می‌‌‌ماند.  ۱۴ وقتی رسولان در اورشلیم شنیدند که اهالی سامره پیغام خدا را قبول کرده اند، پطرس و یوحنا را به آنجا فرستادند.  ۱۵ وقتی ایشان به سامره رسیدند، برای نو ایمانان دعا کردند تا روح القدس را بیابند،  ۱۶ زیرا ایشان فقط به نام عیسای خداوند تعمید گرفته بودند و هنوز روح القدس بر هیچ یک از ایشان نازل نشده بود.  ۱۷ پس پطرس و یوحنا دستهای خود را بر سر این نوایمانان گذاشتند و ایشان نیز روح القدس را یافتند.  ۱۸ وقتی شمعون دید که با قرار گرفتن دستهای رسولان بر سر مردم ، روح القدس عطا می‌‌‌شود، مبلغی پول نزد پطرس و یوحنا آورد تا این قدرت را بخرد.  ۱۹ او گفت : “به من نیز این قدرت را بدهید تا هر وقت دست بر سر کسی می‌‌‌گذارم ، روح القدس را بیابد!”  ۲۰ اما پطرس جواب داد: “پولت با تو نابود باد! گمان می‌‌‌کنی هدیه خدا را می‌‌‌توان با پول خرید!  ۲۱ تو از این نعمت بی نصیب هستی ، چون دلت نزد خدا پاک نیست .  ۲۲ از این شرارت دست بردار و دعا کن تا شاید خدا این افکار ناپاکت را ببخشد.  ۲۳ زیرا می‌‌‌بینم که حسادت و گناه ، دلت را سیاه کرده است !” ۲۴ شمعون با التماس گفت : “برای من دعا کنید تا بلایی بر سرم نیاید!” در آیه‌های بالا که از شمعون جادوگر و کار‌ها و غرورت او تذکر داده شده است خواندیم که فلیپ یکی از شاگردان و رسولان خداوند ما عیسی مسیح بود که کلام خدا را در مورد چگونگی زندگی، مرگ، تدفین، قیام و صعود عیسی مسیح به آسمان، به مردم سامره می‌‌‌رسانَد و تعداد زیادی از آنها به مسیح ایمان می‌‌‌اورند و غسل تعمید می‌‌‌گیرند. در مورد غسل تعمید باید بگوئیم که همانطوری که مرد و زنی که با هم نامزد می‌‌‌شوند، در مراسم نامزدی، چله‌های نامزدی را بدست یکدیگر می‌‌‌کنند و آن همان نشانۀ تعلق شان به یک دیگر می‌‌‌باشد که بعد از آن منحیث زن و شوهر شناخته می‌‌‌شوند و کسانی که به عیسی مسیح ایمان می‌‌‌اورند غسل تعمید می‌‌‌گیرند و با این کار خود شهادت می‌‌‌دهندکه بعد از این به مسیح تعلق دارند و مردم سامره نیز با این عمل خود شهادت دادند که ما بعد از این مربوط به مسیح هستیم و مردم نیز بدانند که اینها پیروان عیسی مسیح هستند و شمعون جادوگر نیز ایمان آورد و غسل تعمید گرفت و از فلبپ که خادم خداوند بود جدا نمیشد و از معجزات و کار‌های که خداوند به وسیلۀ فلیپ انجام می‌‌‌داد، حیران بود و بطرس و یوحنا که از شاگردان و رسولان عیسی مسیح بودند نیز در این شهر آمدند و برای نو ایمانان دعا کردند و آنها روح القدس را دریافت کردند و وقتیکه روح القدس بر ایمانداران نازل می‌‌‌شود آنها را قدرت می‌‌‌دهد تا برای جلال خداوند زندگی کنند و زمانی که شمعون دید که با دست گذاشتن رسولان مسیح بر ایمانداران روح القدس عطا می‌‌‌شود، مبلغ پولی را نزد پطرس و یوحنا آورد تا این قدرت را از ایشان بخرد تا کاری را که رسولان انجام می‌‌‌دادند او نیز بتواند انجام بدهد. مگر ببینید که خادمین خداوند چه می‌‌‌کنند:  ۲۰ اما پطرس جواب داد: “پولت با تو نابود باد! گمان می‌‌‌کنی هدیه خدا را می‌‌‌توان با پول خرید!  ۲۱ تو از این نعمت بی نصیب هستی ، چون دلت نزد خدا پاک نیست .  ۲۲ از این شرارت دست بردار و دعا کن تا شاید خدا این افکار ناپاکت را ببخشد.  ۲۳ زیرا می‌‌‌بینم که حسادت و گناه ، دلت را سیاه کرده است !” ۲۴ شمعون با التماس گفت : “برای من دعا کنید تا بلایی بر سرم نیاید!” چیزی جالبی را که در اینجا مشاهده می‌‌‌کنیم این است که، با وجود اینکه شمعون جادوگر ایمان آورد و غسل تعمید گرفت، و اقرار کرد که می‌‌خواهد بعد از این پیرو عیسی مسیح باشد ، هنوز هم می‌‌خواست که همان شهرت و قدرت نمائی خود را داشته باشد. حتی می‌‌خواست با پول عطیۀ خدا را بخرد. دوستان عزیز ! کسی که به عیسی مسیح ایمان می‌‌اورد، می‌‌خواهد تا خداوند را جلال بدهد. مثلاً فلیپ خادم خداوند معجزه می‌‌کرد اما همه را به نام عیسی مسیح انجام می‌‌داد و تمام عظمت و جلال را از آن خداوند می‌‌دانست زیرا او می‌‌خواست که خداوند را جلال بدهد مگر شمعون هنوز هم قلب تاریک داشت و می‌‌خواست با خرید قدرت خداوند، غرور و شهرت و توانایی خود را به رُخ مردم بکشد. شاید شمعون از اینطریق می‌‌خواست خود را جلال بدهد ولی شاید مردمانی نیز وجود داشته باشند که به طرق مختلف می‌‌خواهند خود را جلال بدهند. پیش مسیح می‌‌ایند، اقرار می‌‌کنند و می‌‌گویند که می‌‌خواهیم مسیحی باشیم ولی نسبت به جلال مسیح در فکر جلال خود شان می‌‌باشند و به همین خاطر پطرس به شمعون می‌‌گوید: پولت با تو نابود باد! تو هنوز قلبت تاریک است و می‌‌خواهی برای جلال خودت زندگی کنی. ما دعا می‌‌کنیم که هر کدام ما افغان‌ها که به عیسی مسیح ایمان آورده ایم یا می‌‌اوریم واقعاً با تمام وجود با تمام قلب و تمام زندگی خود برای مسیح و جلال او زندگی کنیم و اگر همین دوست تعویظ نویس ما و یا اگر دوست‌های دیگر ما هستند که قبلاً تعویظ می‌‌دادید یا جادو می‌‌کردید، از شما خواهشمند و امیدوار هستیم که اگر می‌‌خواهید کلام خدا را بخوانید و یا می‌‌خواهید پیرو عیسی مسیح باشید پس با تمام وجود پیرو عیسی مسیح باشید و زندگی تانرا به دست‌های مسیح بسپارید زیرا کلام خداوند می‌‌گوید که چیز‌های کهنه در گذشت و همه چیز نو شده. بناً زندگی کهنه و قدرت کهنۀ را که داشتید، دور بگذارید و با تمام قدرت برای جلال مسیح زندگی کنید و خداوند، همانطوری که شاگرد‌های خود را برکت داد، شما را نیز برکت می‌‌دهد. مثلاً فلیپ را برکت داد که می‌‌توانست به نام عیسی مسیح شفا بدهد و معجزات بسیاری به نام مسیح انجام می‌‌داد که شمعون جادوگر همه را دید. پس ما دعا می‌‌کنیم که شما هم همان قدرت را از خداوند دریافت کنید و برای جلال نام خداوند از آن استفاده کنید و برای خداوند خدمت کنید. اگر در کتاب اعمال رسولان فصل 19 آیات 18 و 19 مراجعه کنیم می‌‌خوانیم : ۱۸ درضمن ، از کسانی که به مسیح ایمان آوردند، آنان که قبلا با سحر و جادو سروکار داشتند، آمدند و به گناه خود اعتراف کردند  ۱۹ و کتابها و طلسمهای خود را در مقابل همه سوزاندند. قیمت این کتابها برابر پنجاه هزار سکه نقره بود.  دوستان عزیز! پس می‌‌بینیم که سحر و جادو گناه است و اینها نیز اولین کاری که کردند این بود که به گناه خود اعتراف کردند و بعد تمام کتاب‌های طلسم‌های خود را سوختاندند یعنی تمام چیز‌های کهنۀ خود را سوختانده از بین بردند و بعد تمام زندگی خود را به مسیح سپردند. فکر کنید که چقدر کتابهای قیمت بها داشتند، پنجاه هزار سکۀ نقره پولی زیادی است ولی تمامش را سوختاندند و گفتند که دیگر نمی خواهیم با سخر و جادو و طلسم و غیره زندگی کنیم بلکه می‌‌خواهیم قدرت خداوند را در زندگی خود داشته باشیم و عیسی مسیح، خدای خدایان و سرور سلامتی و شاۀ شاهان هست. وقتی که ما خداوند را داشته باشیم، همه چیز‌ها را می‌‌توانیم داشته باشیم و آن آرامشی را که خداوند برای ما می‌‌دهد بالاتر از همه چیز هایست که آن کتاب‌های سحر و جادو به ما می‌‌دهد و کسانی که از راۀ سحر و جادو پول پیدا می‌‌کنند، زمانیکه زندگی خود را به مسیح می‌‌سپارند، شاید آن راه برایشان مسدود شود و دروازۀ درآمد پولی به روی شان بسته شود. مگر ما یقین کامل داریم که خداوند روزیی شما را می‌‌رساند و دروازۀ دیگری را به روی شما باز خواهد نمود. کلام خدا می‌‌فرماید که به مرغان هوا ببینید که در فکر این نیستند که فردا چه خواهد شد زیرا نه امروز کشت می‌‌کنند و نه درو ولی خداوند به فکر شان هست و روزی شانرا می‌‌دهد و یا به گل‌های صحرا بنگرید و اگر خداوند به فکر آن گل‌ها و پرنده است، چقدر به فکر ما و شما هست و ما ایمان کامل داریم که وقتی زندگی تانرا به دست عیسی مسیح می‌‌سپارید، خداوند تمام احتیاجات شما را می‌‌داند و آنها را برایتان مهیا می‌‌سازد. خداوند در کلام خود فرموده است که هر زمان کلامی از دهان من خارج شود آن کلام خالی به نزدم باز نمیگردد و زمانی که کسی کلام خدا را می‌‌شنود و یا می‌‌خواند، او دیگر آدم سابق نیست و کلام خداوند حتماً در ذهن و فکر او تغییری را بوجود می‌‌اورد و از خداوند می‌‌طلبیم که دوست ما که کتاب انجیل مقدس را خواسته اند، آنرا مطالعه کنند و کلام خدا به یقین که زندگی شانرا تبدیل می‌‌نماید و حتماً عظمت و حقیقت این پیام خوش را که عبارت از مژدۀ نجات است، درک خواهند نمود که هر کسی عیسی مسیح را قبول کند، نجات می‌‌ابد و صاحب زندگی ابدی می‌‌گردد و امیدوار هستیم که به این موضوع پی ببرند، نسبت به اینکه از انجیل مقدس سؤاستفادۀ دیگری بنمایند. چند روز پیش یکی دوستانم داستانی را تعریف کردند که می‌‌خواهم به شما دوستان عزیز نیز بیان کنم. شخصی اعلام کرد که روز شنبه و یکشنبه دروازه‌های خانه ام به روی همگان باز است و هر کس می‌‌تواند که بیاید و هر چیزی که خوشش می‌‌اید بردارد و برود و این خبر در تمام قریه پخش شد و همه آمدند و منتظر بودند که ساعت موعود فرا برسد و همه بتوانند داخل خانه شده چیز‌های مورد پسند خود را بگیرند. وقتی دروازۀ خانه باز شد و همه داخل آمدند یک نفر دوید و صاحب خانه را بغل کرد. صاحب خانه گفت که مرا چه کار داری برو و چیزی را که بدردت می‌‌خورد بردار و برو. آن شخص به صاحب خانه گفت: نخیر این تمام چیز‌های که در این خانه موجود است، از توست و وقتی ترا داشته باشم تمام این خانه را می‌‌داشته باشم و اگر ما از نگاۀ روحانی فکر کنیم، در صورتی که صاحب خانه را داشته باشیم و اگر خداوند را داشته باشیم، تمام چیز‌های را که خداوند خلق کرده است با خود داریم و همه چیز‌ها را خداوند برای ما مهیا می‌‌سازد. پس نباید در فکر این باشید که سحر و جادو می‌‌کردید و یا تعویظ می‌‌دادید و از این راه درآمدی خوبی داشتید و این راه برویتان بسته می‌‌شود. خداوند از راۀ دیگری نان روزانۀ شما را عطا خواهد نمود که خیر و برکت خداوند در آن خواهد بود و اگر ما جلال و رحمت خداوند را بخواهیم همانطوری در رحم مادر ما را تقویت کرد، امروز نیز می‌تواند ما را روزی بدهد. پس دوستان عزیز شما به هیچ وجه نا امید نباشید و ما خواهشمند هستیم که وقتی کلام مقدس به دست تان می‌رسد، با تمام وجود کلام خداوند را بخوانید و مسیح را قبول کنید و عیسی مسیح می‌فرماید که من در پشت دروازۀ قلب تان ایستاده ام و در می‌زنم، هر وقتی که شما دروازۀ قلب تانرا باز کنید، داخل می‌شوم و با شما زندگی می‌کنم. دوستان عزیز! وقتی که ما روح خدا را در خود داشته باشیم به ارواح شیطانی دیگر ضرورت نداریم بلکه قدرت خداوند در ما می‌باشد. پس ما دعا می‌کنیم که سحر، جادو، تاریکی و تمام افکار غیر روحانی از فکر و ذهن و قلب آن عده از دوستان ما که با تعویظ نویسی و جادو و جنبل سر و کار دارند، دور شود و در عوض آن کلام خداوند جایگزین شود و قلب‌های شان تبدیل گردد و زندگی نوی را در خداوند تجربه کنند تا برکتی برای تمام مردم ما باشند. امیدوار هستیم که همه ما مانند همان شخص که صاحب خانه را بغل زده بود، دامن خداوند عیسی مسیح را چنگ بزنیم و وقتی که ما به خداوند اتکأ می‌کنیم و او را صخرۀ زندگی خود قرار می‌دهیم، یقین داشته باشیم که زندگی ما از هر نگاه عوض می‌شود و بعد از این فقط به خداوند فکر خواهیم کرد و در فکر خدمت به خداوند خواهیم بود و فقط در همین فکر خواهیم بود که چطور پیام خوش خداوند را به دیگران برسانیم. زیرا کلام خداوند می‌گوید که وقتی شیرینی کلام خداوند را چشیدید، دیگر آن شخص سابق نمیمانید و نمیتوانید که نور را در نزد خود نگهدارید و مثلی که دهقان گندم خود را شاخی می‌زند و آنرا باد می‌زند شما تخم کلام را در بین فامیل و دوستان تان خواهید رسانید زیرا کلام خدا شیرین است، قدرت دارد، زندگی را نو می‌سازد و در کلام خداوند نوشته شده که : کلام تو ای خداوند مانند عسل شیرین است و امیدوار هستیم که دوست تعویظ نویس ما با خواندن کلام خداوند به جای آنکه به زندگی سابق خود ادامه بدهند، مانند پولس رسول به مبشر عیسی مسیح تبدیل شود و کلام خداوند را برای تبدیلی زندگی خود و دیگران استفاده نماید.

برنامه رادیویی شامل آیه ۹-۲۴ (۳۰ دقیقه)

اعمال رسولان فصل هشتم از آیت ۲۵- ۴۰

اعمال رسولان فصل هشتم از آیت ۲۵- ۴۰ (مژده ای نجات)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۵-۴۰ (۳۰ دقیقه)

فروتنی و غرور

فروتنی و غرور (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۶-۳۸ (۳۰ دقیقه)