کپی رایت ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل. تمامی حقوق محفوظ است
۱ بار دیگر کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۲ «ای انسان خاکی، دو زن بودند، دختران یک مادر. ۳ هر دو خواهر در جوانی در مصر شروع به فاحشهگری کردند. مردان در آنجا سینههای ایشان را نوازش داده و آنها باکره بودن خود را از دست دادند. ۴ نام خواهر بزرگتر اُهوله بود که نمایندهگی از شهر سامره میکند و نام خواهر کوچکتر اُهولیبه بود که از اورشلیم نمایندهگی میکند. این دو خواهر همسر من شدند و برای من فرزندانی به دنیا آوردند. ۵ با وجودی که اُهوله همسر من بود، فاحشهگری کرد و شهوتگرانه عاشق آشوریان گردید. ۶ آنها عساکر خوش اندام، افسران و سرداران با لباسهای بنفش و سوارکاران ماهر بودند. ۷ او خود را به عنوان فاحشه در اختیار مهمترین مردان آشور قرار داد و شهوت، او را بهسوی بُتپرستی کشانید و در نتیجه خود را با بُتپرستی نجس ساخت. ۸ به کار فحشا که در جوانی در مصر شروع کرده و باکره بودن خود را از دست داده بود، همچنان ادامه داد و از هرزهگری و زناکاری دست نکشید. ۹ بنابران او را بهدست آشوریان که او عاشق آنها بود، تسلیم کردم. ۱۰ آنها او را برهنه کردند، فرزندانش را اسیر گرفتند و خودش را با شمشیر کُشتند. به این ترتیب او به سزای اعمالش رسید و مایۀ عبرت زنان قرار گرفت.
۱۱ با وجودی که خواهرش اُهولیبه، این را دید، اما او در زناکاری فاسدتر از خواهر خود شد و مرتکب آلودهگی بیشتر گردید. ۱۲ او شهوتگرانه مشتاق آشوریانی بود که والیها، قوماندانهای نظامی و عساکر ملبس با جامۀ فاخر بودند. آنها همگی اسپ سواران و مردان خوش اندام بودند. ۱۳ من دیدم که او خود را کاملاً آلوده کرده بود و هر دو خواهر به یک راه رفتند.
۱۴-۱۵ اُهولیبه مرتکب فاحشهگری بیشتر شد. او مجذوب تصاویر مردانی گردید که با رنگ سرخ بر دیوار نقش شده بودند. آنها کمربند بر دَور کمر و دستارهای بزرگ بر سر داشتند. همۀ آنها سردارانی بودند که زادگاهشان سرزمین بابل بود. ۱۶ وقتی چشمش بر آنها افتاد عاشقشان شد و قاصدان خود را به بابل فرستاد و از آنها دعوت کرد. ۱۷ آنها دعوتش را پذیرفتند، آمدند و با او در بسترش عشقبازی نمودند. وقتی خود را با زنا آلوده ساخت، با نفرت از آنها رویگردان شد. ۱۸ چون دیدم که او خود را در اختیار هرکسی قرار میدهد و برهنهگی خود را به مردم آشکار میسازد، همانطور که از خواهرش نفرت داشتم، از او هم بیزار شدم. ۱۹ ولی او بهیاد روزهای جوانی خود در مصر، به فحشا و هرزهگی خود افزود ۲۰ و با مردانی که در شهوترانی مانند خر و اسپ بودند، عشق ورزید. ۲۱ ای اُهولیبه، تو میخواستی فسادی را که در جوانی در مصر مرتکب شدی، تکرار کنی. آنگاه که مردان سینههای تو را میفشردند و پستانهای جوانت را میمالیدند.
۲۲ بنابرین، ای اُهولیبه، خداوند متعال چنین میفرماید: من عاشقانت را که حالا تو از آنها متنفر شدهای، بر ضد تو تحریک میکنم تا از هر طرف بر تو هجوم آورند. ۲۳ بابلیان و تمام کلدانیان را از قبیلۀ فَقود، قبیلۀ شوع و قبیلۀ قوع جمع میکنم و همچنان همۀ آشوریان را که جوانان جنگجو و خوشچهره و اسپ سواران ماهر هستند با قوماندانها و رهبرانشان بر ضد تو میفرستم. ۲۴ آنها با گادیهای جنگی و مسلح با تجهیزات نظامی و لشکر بزرگی که همه با سپر و کلاهخود مجهز هستند، از جانب شمال بر تو حمله میکنند. من تو را بهدست آنها میسپارم تا طبق قانون خود محاکمهات کنند. ۲۵ چون من بر تو خشمگین هستم، بنابرین آنها را وادار میسازم که با خشم و غضب با تو رفتار کنند. بینی و گوشهای تو را میبُرند، بازماندهگانت را با شمشیر میکُشند، فرزندانت را اسیر میبرند و بقیه را در آتش میسوزانند. ۲۶ لباسهایت را از تنت میکشند و جواهرات زیبایت را بهتاراج میبرند. ۲۷ آنگاه من به هرزهگی و زناکاریهایت که از مصر به ارمغان آوردهای، خاتمه میدهم تا دیگر به شوق آنها نباشی و مصر را از یاد ببری.»
۲۸ خداوند متعال چنین میفرماید: «من تو را بهدست کسانی میسپارم که تو از آنها بیزار هستی و با نفرت آنها را ترک کردی. ۲۹ آنها با نفرت با تو رفتار میکنند و ثمرۀ زحمت تو را از بین میبرند و تو را بدون لباس و برهنه رها میکنند تا رسوایی و زناکاریت بر همه آشکار شود. ۳۰ این مصیبتها را خودت بر سرت آوردی، زیرا تو با قومهای دیگر زنا کردی و خود را با پرستش بُتهایشان نجس و آلوده ساختی. ۳۱ تو راه خواهرت را دنبال نمودی، بنابران جام مجازات او را بهدست تو میدهم.»
۳۲ خداوند متعال چنین میفرماید:
«تو از جام بزرگ و عمیق خواهرت مینوشی
و نزد همه مسخره و ریشخند میشوی.
۳۳ خود را نشئه و پُر از اندوه میسازی.
از جام وحشت و بربادی
که جام خواهرت سامره است، مینوشی.
۳۴ آن را تا آخرین قطره سر میکشی،
جام را میشکنی و با تکههای شکستۀ آن،
سینههایت را پاره میکنی.
من، خداوند متعال چنین میگویم.»
۳۵ حال خداوند متعال چنین میفرماید: «چون تو مرا فراموش کردی و از من روگردان شدی، بنابران عاقبت کارهای شرمآور و زناکاریهایت را میبینی.»
۳۶ سپس خداوند فرمود: «ای انسان خاکی، اُهوله و اُهولیبه را محکوم کن! اعمال زشتشان را اعلام نما! ۳۷ آنها مرتکب زنا شدند، دست خود را با خون مردم آلوده ساختند، بُتپرستی کردند و حتی فرزندانی را که برای من به دنیا آورده بودند، به عنوان خوراک برای بُتها قربانی کردند. ۳۸ علاوه بر این، آنها در همان روز، عبادتگاه مرا آلوده ساختند و حرمت روز سَبَت مرا نگاه نداشتند. ۳۹ در همان روزی که فرزندان خود را برای بُتها قربانی کردند، به عبادتگاه من داخل شدند و آن را نجس ساختند. با این کار خود به خانۀ من بیحرمتی نمودند.
۴۰ آنها حتی قاصدان را به جاهای بسیار دور فرستادند و از مردان آنجا دعوت کردند که نزد آنها بیایند. وقتی آن مردان آمدند بهخاطر آنها به حمام رفتند، چشمان خود را سُرمه کردند و با زیورات، خود را آراستند. ۴۱ بعد با هم بر بستر نرم و زیبا نشستند و بخور و روغنی را که متعلق به من بود بر سر میز مقابل آنها گذاشتند. ۴۲ آواز گروه مردان عیاش به گوش میرسید. یک عده مردان هرزه را از بیابان آوردند. آنها دستبند به بازوی زنان بستند و تاجهای زیبا را بر سرشان قرار دادند. ۴۳ آنگاه با خود گفتم که اینها از شدت زناکاری زیاد فرسوده شدهاند، اما بگذار همچنان با او زنا کنند. ۴۴ اما با اینهم، آنها با میل و علاقه، همانطوری که برای عشقبازی نزد فاحشه میروند، بارها نزد این زنان هرزه، یعنی اُهوله و اُهولیبه رفتند. ۴۵ بنابرین، قاضیهای عادل و با انصاف آنها را به جُرم زناکاری و قتل محکوم میسازد، زیرا آنها زناکارند و دستشان با خون آلوده است.»
۴۶ خداوند متعال میفرماید: «گروه بزرگی را بر ضد آنها تحریک میکنم که بیایند و آنها را به وحشت انداخته و تاراج کنند. ۴۷ آن گروه ایشان را سنگسار کرده با شمشیر پارهپاره نمایند، فرزندانشان را بکُشند و خانههایشان را بسوزانند. ۴۸ به این ترتیب، به فحشا و هرزهگی در آن سرزمین خاتمه میدهم. آنگاه تمام زنان درس عبرت گرفته مانند آنها مرتکب زنا نمیشوند. ۴۹ هر دوی آنها به سزای زناکاریها و بُتپرستیهای خود میرسند. آن وقت میدانند که من خداوند متعال هستم.»