کپی رایت ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل. تمامی حقوق محفوظ است
۱ در روز دهم، ماه دهم و سال نهم تبعید ما، این کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۲ «ای انسان خاکی، تاریخ امروز را یادداشت کن، زیرا پادشاه بابل در همین روز به محاصرۀ اورشلیم شروع کرده است. ۳ بعد این مَثَل را برای قوم سرکش اسرائیل تعریف کن که من، خداوند متعال میگویم:
یک دیگ را از آب پُر کنید
و آن را بالای آتش بگذارید.
۴ بهترین تکههای گوشت را در آن بگذارید
یعنی از گوشت ران و شانه.
آن را با بهترین گوشت استخواندار پُر سازید.
۵ گوشت بهترین گوسفندهای رمه را بهکار برید
و زیر دیگ، هیزم زیاد روشن کنید
تا گوشت و استخوان هر دو جوش بخورند.»
۶ خداوند متعال چنین میفرماید: «وای بر تو ای شهر خون آشام، تو مانند دیگ زنگزدهای هستی که زنگش هرگز پاک نمیشود. گوشت را تکهتکه از آن بیرون میکنند و چیزی در آن باقی نمیماند. ۷ در همه جا قتل و خونریزی است اما خون را بر زمین نمیریزند تا مبادا خاک آن را بپوشاند بلکه بر روی سنگها باقی میگذارند که دیده شود. ۸ من هم خونی را که بر روی سنگها ریخته شده است، همانطور میگذارم و آن را نمیپوشانم تا با قهر و غضب از آن شهر انتقام بگیرم.»
۹ خداوند متعال چنین میفرماید: «وای بر تو ای شهر خونریز، من به تودۀ هیزم میافزایم. ۱۰ پس هیزم فراوان بیاورید، زیر دیگ آتش کنید، گوشت را جوش بدهید و آن را خوب بپزید و استخوانها را بیرون کرده، بسوزانید. ۱۱ بعد دیگ خالی را بر آتش بگذارید تا سرخ شود و از زنگ و نجاست پاک گردد. ۱۲ من بیجهت خود را خسته ساختم، زیرا با وجود حرارت زیادِ آتش، زنگ و ناپاکی آن از بین نرفت. ۱۳ ای اورشلیم، کارهای زشت و پلیدات تو را نجس ساخته است. من سعی کردم که تو را از نجاست پاک کنم، ولی تو پاک نشدی، بنابران تا زمانی که خشم خود را بر تو بریزم، همچنان آلوده و نجس باقی میمانی.
۱۴ من که خداوند هستم این را گفتهام و زمانی آمدنی است که همین گفتۀ خود را عملی میسازم. گناهانشان را نمیبخشم و بر آنها رحم نمیکنم بلکه همه را مطابق اعمال و کردارشان جزا میدهم.» خداوند متعال چنین فرموده است.
۱۵ کلام خداوند بر من نازل شد و فرمود: ۱۶ «ای انسان خاکی، میخواهم که با یک ضربه همسرت را که نور چشم توست، از تو بگیرم اما تو نباید ماتم بگیری و یا گریه کنی و اشک بریزی. ۱۷ آه و نالهات نباید شنیده شود. برای مُرده سوگوار مباش. دستار بر سر و کفشها به پاهایت باشند. رویت را نپوشان و نان مُردهخانه را نخور.»
۱۸ صبح روز دیگر موضوع را به مردم گفتم و در عصر همان روز همسرم مُرد. روز بعد طبق امر خداوند عمل کردم. ۱۹ آنگاه مردم به من گفتند: «منظورت از این کارها چیست و چرا به ما نمیگویی؟» ۲۰ جواب دادم: «خداوند به من فرمود که به شما این پیام او را برسانم: ۲۱ عبادتگاه مقدسم را که مایۀ افتخار، دلخوشی و نور چشم شماست، بیحرمت میسازم. پسران و دخترانتان که در اورشلیم باقی ماندهاند، با دَم شمشیر کُشته میشوند. ۲۲ پس شما هم باید مانند حِزقیال رفتار کنید. روی خود را نپوشانید و نان مُردهخانه را نخورید. ۲۳ سر و پایتان را بپوشانید. برای مُرده ماتم نگیرید و گریه نکنید بلکه بهخاطر گناهانتان باید غمگین باشید. با یکدیگر آه بکشید و ناله را سر دهید. ۲۴ او برای شما علامتی است. کاری را که او کرد، شما هم بکنید. وقتی این واقعه رُخ داد، میدانید که من خداوند متعال هستم.»
۲۵ خداوند فرمود: «ای انسان خاکی، در آن روز عبادتگاهشان را که باعث قوت قلب، خوشی، افتخار و نور چشم آنهاست، از آنها میگیرم و همچنان پسران و دخترانشان را نیز خواهم گرفت. ۲۶ در آن روز هرکسی که از نابودی نجات یابد، نزد تو میآید و تو را از این واقعه آگاه میسازد. ۲۷ در همان روز، برای کسی که نجات یافته است، زبانت دوباره جاری میشود و حرف زده میتوانی و دیگر گُنگ نمیباشی. به این ترتیب تو برای آنها علامتی بوده و آنها میدانند که من خداوند هستم.»