۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب پیدایش

فصل سیزدهم

ابرام و لوط جدا می شوند

۱ابرام با زن خود و هر چه که داشت، به طرف شمال مصر به قسمت جنوبی کنعان رفت و لوط هم همراه او بود. ۲ابرام مرد بسیار ثروتمندی بود. او گوسفندان، بزها، گاوها و طلا و نقره فراوان داشت. ۳او آنجا را ترک کرد و از جائی به جائی دیگر می رفت تا به بیت ئیل رسید. او به محلی بین بیت ئیل و عای رسید، ۴یعنی همان جائی که قبلاً خیمه زده و قربانگاهی بنا کرده بود. پس در آنجا خداوند را پرستش کرد.

۵لوط نیز گوسفندان، بزها، گاوها و خیمه های بسیار داشت. لوط و ابرام هر دو گله و رمه های زیاد داشتند ۶و چراگاه به اندازۀ کافی نبود تا هر دوی آن ها در آنجا زندگی کنند. ۷تا اینکه بین چوپانان ابرام و چوپانان لوط اختلافاتی پیدا شد. (در آن موقع کنعانیان و فِرزِیان هنوز هم در آنجا زندگی می کردند.)

۸پس ابرام به لوط گفت: «ما از خود هستیم و چوپانان تو نباید با چوپانان من اختلاف داشته باشند. ۹پس بیا از هم جدا شویم. تو هر قسمت از زمین را که می خواهی انتخاب کن. تو به یک طرف برو و من به طرف دیگر.» ۱۰لوط خوب به اطراف نگاه کرد و دید که تمام زمین های هموار دریای اُردن تا صوغر مانند باغ خداوند در عدن و یا مانند زمین های هموار دریای نیل در مصر، آب فراوان دارد. (این قبل از آن بود که خداوند شهر های سدوم و عموره را از بین برد.) ۱۱بنابراین، لوط تمام زمین های هموار اُردن را برای خود انتخاب نمود و به طرف شرق حرکت کرد و به این ترتیب، این دو نفر از هم جدا شدند. ۱۲ابرام در سرزمین کنعان ماند و لوط در بین شهر های همواری اُردن تا نزدیک سدوم ساکن شد. ۱۳مردم این شهر بسیار شریر بودند و علیه خداوند گناه می کردند.

ابرام به حبرون می رود

۱۴بعد از اینکه لوط آنجا را ترک کرد، خداوند به ابرام فرمود: «از همان جائی که هستی با دقت به همۀ اطراف خود نگاه کن. ۱۵من تمام سرزمینی را که می بینی برای همیشه به تو و به اولاده ات می دهم. من به تو اولادۀ بی حد و بی حساب می بخشم ۱۶به طوری که کسی نتواند همۀ آن ها را بشمارد. تعداد آن ها مثل ریگ بیابان بیشمار می شوند. ۱۷حالا برو و تمام سرزمین را ببین، زیرا من همه را به تو می دهم.» ۱۸پس ابرام کوچ کرد و خیمۀ خود را نزدیک بلوطستان ممری که در حبرون است بنا کرد و در آنجا قربانگاهی برای خداوند ساخت.

مطالب مرتبط

ابرام و لوط جدا ميشوند (پیدایش ۱۳: ۱- ۹)

ابرام و لوط جدا ميشوند (پیدایش ۱۳: ۱- ۹) (قسمتهای عهد عتیق)

سمعی شامل آیه ۱-۹ (۴ دقیقه)

داستان زندگی ابراهیم

داستان زندگی ابراهیم (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
ابراهیم در یک شهری زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد که مردمانش بت پرست بودند. خداوند به ابراهیم گفت که آن شهر را ترک کند و به یک منطقه دیگر بنام کنعان برود (اسرائیل یا فلسطین امروزی). خداوند به ابراهیم وعده کرد که او را برکت خواهد داد. ابراهیم از خداوند اطاعت کرد و با خانواده اش به کنعان کوچ کرد. ابراهیم و زنش ساره بسیار ثروتمند بودند ولی اولاد نداشتند بخاطریکه ساره نازا بود. آنها اغلب ازخداوند اولاد می‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند چون خداوند به آنها وعده کرده بود. عاقبت، سارا کنیزش (هاجر) را به زنی به ابراهیم داد تا وارثی به دنیا بیاید. هاجر صاحب یک پسر شد و نام او را اسماعیل گذاشتند. اما اسماعیل پسری وعده شده از جانب خدا نبود.

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۱۸ (۳۰ دقیقه)

آیا در کتاب مقدس در باره کشمکش و دعوا و بی اتفاقی هم چیزی نوشته شده؟

آیا در کتاب مقدس در باره کشمکش و دعوا و بی اتفاقی هم چیزی نوشته شده؟ (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۱۲ (۳۰ دقیقه)

لوط زمين را انتخاب ميكند (پیدایش ۱۳: ۱۰- ۱۸)

لوط زمين را انتخاب ميكند (پیدایش ۱۳: ۱۰- ۱۸) (قسمتهای عهد عتیق)

سمعی شامل آیه ۱۰-۱۸ (۲ دقیقه)