۰:۰۰ / ۰:۰۰

انجیل لوقا

فصل بیست و دوم

دسیسۀ قتل عیسی

(همچنین در متی ۲۶: ۱ - ۵ و مرقُس ۱۴: ۱ - ۲ و یوحنا ۱۱: ۴۵ - ۵۳)

۱عید فطیر که به فِصَح معروف است نزدیک می شد. ۲سران کاهنان و علما میخواستند بهانه ای پیدا نموده عیسی را به قتل برسانند زیرا از تودۀ مردم بیم داشتند. ۳شیطان به دل یهودا که لقب اسخریوطی داشت و یکی از دوازده حواری بود وارد شد. ۴یهودا پیش سران کاهنان و صاحب منصبانی که مسئول نگهبانی از عبادتگاه بودند رفت و با آنها در این خصوص که چگونه عیسی را به دست آنها تسلیم کند صحبت کرد. ۵ایشان بسیار خوشحال شدند و وعده کردند مبلغی پول به او بدهند. ۶یهودا موافقت کرد و پی فرصت می گشت تا عیسی را دور از چشم مردم به دست آنها بسپارد.

تدارک شام عید فِصَح

(همچنین در متی ۲۶: ۱۷ - ۲۵ و مرقُس ۱۴: ۱۲ - ۲۱ و یوحنا ۱۳: ۲۱ - ۳۰)

۷روز عید فطیر که در آن قربانی فِصَح می باید ذبح شود فرا رسید. ۸عیسی پِترُس و یوحنا را با این امر روانه کرد: «بروید نان فِصَح را برای ما تهیه کنید تا بخوریم.» ۹آن ها پرسیدند: «کجا می خواهی تهیه کنیم؟» ۱۰عیسی جواب داد: «گوش بدهید، وقتی که به شهر قدم بگذارید مردی با شما روبرو خواهد شد که کوزۀ آبی را می برد. به دنبال او به داخل خانه ای که او می رود بروید ۱۱و به صاحب آن خانه بگوئید: «استاد می گوید آن اطاقی که من با شاگردانم قربانی فِصَح را در آنجا خواهم خورد کجاست؟» ۱۲او اطاق بزرگ و فرش شده را در منزل دوم به شما نشان می دهد. در آنجا تدارک ببینید.» ۱۳آن ها رفتند و همه چیز را آنطور که او فرموده بود مشاهده کردند و به این ترتیب قربانی فِصَح را تهیه کردند.

شام آخر

(همچنین در متی ۲۶: ۲۶ - ۳۰ و مرقُس ۱۴: ۲۲ - ۲۶ و اول قرنتیان ۱۱: ۲۳ - ۲۵)

۱۴وقتی ساعت معین فرا رسید عیسی با رسولان سر دسترخوان نشست ۱۵و به آنها فرمود: «چقدر دلم می خواست که پیش از مرگم این قربانی فِصَح را با شما بخورم. ۱۶به شما می گویم تا آن زمان که این قربانی فِصَح در پادشاهی خدا به کمال مقصد خود نرسد دیگر از آن نخواهم خورد.» ۱۷بعد پیاله ای به دست گرفت و پس از شکرگزاری گفت: «این را بگیرید و بین خود تان تقسیم کنید، ۱۸چون به شما می گویم از این لحظه تا آن زمان که پادشاهی خدا فرا می رسد من دیگر از میوۀ تاک نخواهم نوشید.» ۱۹همچنین کمی نان برداشت و پس از شکرگزاری آن را پاره کرد و به آنها داد و فرمود: «این بدن من است که برای شما داده می شود. این کار را به یادبود من انجام دهید.» ۲۰به همین ترتیب بعد از شام پیاله ای را به آنها داد و فرمود: «این پیاله عهد و پیمان نو است در خون من که برای شما ریخته می شود. ۲۱اما بدانید که دست تسلیم کنندۀ من با دست من سر دسترخوان است. ۲۲البته پسر انسان بسوی آنچه برایش مقرر است می رود. اما وای به حال آن کسی که او را تسلیم می کند.» ۲۳آنها از خود شان شروع به سؤال کردند که کدام یک از آن ها چنین کاری خواهد کرد.

مباحثه دربارۀ بزرگی

۲۴در میان شاگردان بحثی درگرفت که کدامیک در میان آنها از همه بزرگتر شمرده می شود. ۲۵عیسی فرمود: «در میان ملتهای بیگانه، پادشاهان بر مردم حکمروایی می کنند و صاحبان قدرت «ولی نعمت» خوانده می شوند، ۲۶اما شما اینطور نباشید، برعکس، بزرگترین شخص در میان شما باید به صورت کوچکترین درآید و رئیس مثل نوکر باشد، ۲۷زیرا چه کسی بزرگتر است، آن کسی که بر سر دسترخوان می نشیند یا آن نوکری که خدمت می کند؟ یقیناً آن کسی که بر سر دسترخوان می نشیند. با وجود این من در میان شما مثل یک خدمتگزار هستم.

۲۸شما کسانی هستید که در سختی های من با من بوده اید. ۲۹همانطور که پدر، حق پادشاهی را به من سپرد، من هم به شما می سپارم. ۳۰شما در پادشاهی من سر دسترخوان من خواهید خورد و خواهید نوشید و به عنوان داوران دوازده طایفۀ اسرائیل بر تختها خواهید نشست.

پیشگویی انکار پِترُس

(همچنین در متی ۲۶: ۳۱ - ۳۵ و مرقُس ۱۴: ۲۷ - ۳۱ و یوحنا ۱۳: ۳۶ - ۳۸)

۳۱ای شمعون، ای شمعون، ببین: شیطان خواست مثل دهقانی که گندم را از کاه جدا می کند همۀ شما را بیازمآید. ۳۲اما من برای تو دعا کرده ام که ایمانت از بین نرود و وقتی برگشتی برادرانت را استوار گردان.» ۳۳شمعون جواب داد: «ای خداوند، من حاضرم با تو به زندان بیفتم و با تو بمیرم.» ۳۴عیسی فرمود: «ای پِترُس، آگاه باش امروز پیش از آنکه خروس بانگ بزند تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.»

پیشگویی سختیها

۳۵عیسی به ایشان فرمود: «وقتی شما را بدون بوت و بکس و خرجین روانه کردم آیا چیزی کم داشتید؟» جواب دادند: «نخیر.» ۳۶به ایشان گفت: «اما حالا هر که یک بکس دارد بهتر است که آن را با خود بردارد و همینطور خورجینش را و چنانچه شمشیر ندارد چپن خود را بفروشد و شمشیری بخرد، ۳۷چون می خواهم بدانید که این پیشگویی که می گوید: «او در زمرۀ جنایتکاران به حساب آمد»، باید در مورد من به انجام برسد و در واقع همه چیزهائی که دربارۀ من نوشته شده در حال انجام است.» ۳۸آن ها گفتند: «خداوندا، نگاه کن، اینجا دو شمشیر داریم.» ولی او جواب داد: «کافی است.»

دعا در کوه زیتون

(همچنین در متی ۲۶: ۳۶ - ۴۶ و مرقُس ۱۴: ۳۲ - ۴۲)

۳۹عیسی بیرون آمد و مثل همیشه رهسپار کوه زیتون شد و شاگردانش همراه او بودند. ۴۰وقتی به آن محل رسید به آنها فرمود: «دعا کنید که از آزمایش ها دور بمانید.» ۴۱عیسی به اندازۀ پرتاب یک سنگ از آنها فاصله گرفت، زانو زد و چنین دعا کرد: ۴۲«ای پدر، اگر ارادۀ توست، این پیاله را از من دور کن. اما نه ارادۀ من بلکه ارادۀ تو به انجام برسد.» ۴۳فرشته ای از آسمان به او ظاهر شد و او را تقویت کرد. ۴۴عیسی در شدت اضطراب و با حرارت بیشتری دعا کرد و عرق او مثل قطره های خون بر زمین می چکید.

۴۵وقتی از دعا برخاست و پیش شاگردان آمد آنها را دید که در اثر غم و اندوه به خواب رفته بودند. ۴۶به ایشان فرمود: «خواب هستید؟ برخیزید و دعا کنید تا از آزمایش  ها دور بمانید.»

توقیف عیسی

(همچنین در متی ۲۶: ۴۷ - ۵۶ و مرقُس ۱۴: ۴۳ - ۵۰ و یوحنا ۱۸: ۳ - ۱۱)

۴۷عیسی هنوز صحبت می کرد که جمعیتی دیده شد و یهودا، یکی از آن دوازده حواری، پیشاپیش آنها بود. یهودا پیش عیسی آمد تا او را ببوسد. ۴۸اما عیسی به او فرمود: «ای یهودا، آیا پسر انسان را با بوسه تسلیم می کنی؟» ۴۹وقتی پیروان او آنچه را که در جریان بود دیدند گفتند: «خداوندا، شمشیرهای خود را به کار ببریم؟» ۵۰و یکی از آنها به غلام کاهن اعظم زد و گوش راستش را برید. ۵۱اما عیسی جواب داد: «دست نگهدارید.» و گوش آن مرد را لمس کرد و شفا داد.

۵۲سپس عیسی به سران کاهنان و صاحب منصبانی که مسئول نگهبانی از عبادتگاه بودند و بزرگانی که برای گرفتن او آمده بودند فرمود: «مگر من یاغی هستم که با شمشیر و چوب برای دستگیری من آمده اید؟ ۵۳من هر روز در عبادتگاه با شما بودم و شما دست به طرف من دراز نکردید. اما این ساعت که تاریکی حکمفرما است، ساعت شما است.»

انکار پِترُس از عیسی

(همچنین در متی ۲۶: ۵۷ - ۵۸ و ۶۹ - ۷۵ و مرقُس ۱۴: ۵۳ - ۵۴ و ۶۶ - ۷۲ و یوحنا ۱۸: ۱۲ - ۱۸ و ۲۵ - ۲۷)

۵۴عیسی را دستگیر کردند و به خانۀ کاهن اعظم آوردند. پِترُس از دور بدنبال آن ها می آمد. ۵۵در بین حویلی خانۀ کاهن اعظم عده ای آتشی روشن کرده و دور آن نشسته بودند. پِترُس نیز در بین آنها نشست. ۵۶در حالی که او در روشنایی آتش نشسته بود کنیزی او را دید به او نگاه کرده گفت: «این مرد هم با عیسی بود.» ۵۷اما پِترُس منکر شد و گفت: «ای زن، من او را نمی شناسم.» ۵۸کمی بعد یک نفر دیگر متوجه او شد و گفت: «تو هم یکی از آن ها هستی.» اما پِترُس به او گفت: «ای مرد، من نیستم.» ۵۹تقریباً یک ساعت گذشت و یکی دیگر با تأکید بیشتری گفت: «البته این مرد هم با او بوده چون که جلیلی است.» ۶۰اما پِترُس گفت: «ای مرد، من نمی دانم تو چه می گویی.» در حالی که او هنوز صحبت می کرد بانگ خروس برخاست ۶۱و عیسی خداوند برگشت و مستقیماً به پِترُس نگاه کرد و پِترُس سخنان خداوند را به خاطر آورد که به او گفته بود: «امروز پیش از این که خروس بانگ بزند تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» ۶۲پِترُس بیرون رفت و زار زار گریست.

بی حرمتی به عیسی

(همچنین در متی ۲۶: ۶۷ - ۶۸ و مرقُس ۱۴: ۶۵)

۶۳کسانی که عیسی را تحت نظر داشتند او را مسخره کردند، لت و کوب کردند، ۶۴چشمانش را بستند و می گفتند: «حالا از غیب بگو کی تو را می زند» ۶۵و به این طرز به او بی حرمتی می کردند.

عیسی در حضور شورا

(همچنین در متی ۲۶: ۵۹ - ۶۶ و مرقُس ۱۴: ۵۵ - ۵۴ و یوحنا ۱۸: ۱۹ - ۲۴)

۶۶همین که هوا روشن شد بزرگان قوم، سران کاهنان و علمای یهود تشکیل جلسه دادند و عیسی را به حضور شورا آوردند ۶۷و گفتند: «به ما بگو آیا تو مسیح هستی؟» عیسی جواب داد: «اگر به شما بگویم، گفتۀ مرا باور نخواهید کرد ۶۸و اگر سؤال بکنم، جواب نمی دهید. ۶۹اما از این به بعد پسر انسان به دست راست خدای قادر خواهد نشست.» همگی گفتند: «پس پسر خدا هستی؟» ۷۰عیسی جواب داد: «خود تان می گویید که من هستم.» ۷۱آن ها گفتند: «چه احتیاجی به شاهدان دیگر هست؟ ما موضوع را از زبان خودش شنیدیم.»

مطالب مرتبط

یکشنبه نخل

یکشنبه نخل (برنامه‌های خاص)
یکشنبه نخل، یکی از اعیاد ما است که یک هفته قبل از یکشنبه عید قیام می‌‌‌باشد. این عید یادآور، ورود پیروزمندانه و مظفرانۀ عیسی مسیح به اورشلیم است و این موضوع در هر چهار انجیل قید و ذکر شده است، و قبل از دستگیر شدن مسیح در روز پنجشنبه مقدس و مصلوب شدنش در روز جمعه مقدس ( جمعه الصلیب) می‌‌‌باشد. عیسی مسیح با ورود ظفرمندانه خود به اورشلیم ، برای اولین بار در مدت سه و نیم سال خدمت خویش ، خود را به عنوان مسیح به مردم معرفی می‌‌کند ، که آمدنش به جهان توسط انبیا صد‌ها سال قبل پیشگویی شده بود.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱۵-۲۰ (۳۱ دقیقه)

شام خداوند

شام خداوند (باشما)
خدا در عهد جدیدی که با قوم اسرائیل بست، به تمامی کسانی که ایمان آورند، بخشایش و نجات را وعده داده است. ارمیای نبی آن را پیشگویی کرده بود. عیسی مسیح آمد تا ان عهد را به انجام برساند، و با خون خود بر آن صحه گذارد. این خون عهد است، خون عیسی که به جهت بسیاری ریخته شد، یعنی برای تمام کسانی که ایمان دارند. و هنگامی که ما به همراه نان در پیالۀ شام خداوند سهیم می‌‌‌شویم، به طریقی بار دیگر در رنج و مرگ عیسی سهیم می‌‌‌گردیم، و مجدداً به یاد می‌‌‌آوریم که وی چگونه جان خود را برای ما داد تا ما آمرزش گناهان و حیات ابدی را دریافت داریم. خون عهد عتیق تنها برای یهودیان ریخته می‌‌‌شد. اما خون عهد جدید، برای بسیاری، یعنی برای تمامی جهان.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱۹-۲۲ (۲۸ دقیقه)

خیانت به عیسی مسیح

خیانت به عیسی مسیح (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
یهودای اسخریوطی که یکی از شاگردان عیسی مسیح بود یک شخص پول دوست بود. وقتی متوجه شد که عیسی مسیح پادشاه نمی شود، امیدش را برای ثروتمند شدن از دست داد. به همین خاطر، نزد فریسیان (رهبران مذهبی) رفت و از آنها درخواست پول کرد تا به آنها برای دستگیری عیسی مسیح کمک کند. باوجودیکه عیسی مسیح پلان یهودا را می‌دانست، اما به یهودا هیچ چیز نگفت چون این پلان خداوند بود که عیسی مسیح باید بالای صلیب بمیرد. قبل از دستگیری عیسی مسیح به وسیله فریسیان، او یک پارچه نان را به شاگردانش داد و آن را بدنش عنوان کرد، و سپس یک پیاله مشروب را به شاگردانش داد و آن را خونش عنوان کرد.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱-۷۱ (۳۰ دقیقه)

شام پایانی

شام پایانی (زندگی عیسای مسیح)
شام آخر یک واقعه تاریخی بوده و به یاد ما می‌آورد که عیسای مسیح در صلیب برای گناهان ما جان داد. کتاب مقدس بسیار روشن است که همه گناه کرده اند و از جلال خدا کم آمده اند (رومیان فصل ۳ آیه ۲۳). انسانها گناه و مشکل گناه را بوجود آوردند اما خدا با روان کردن عیسای مسیح این مشکل را حل کرد. شام آخر یک عنعنه بسیار مهم در بین پیروان عیسای مسیح است. ما نان و شراب را می‌گیریم و به یاد می‌آوریم کاری را که عیسی در صلیب دو هزار سال قبل انجام داد. همچنان عیسای مسیح به امر کرد تا شام آخر را بجا بیاوریم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۱۴-۲۵ (۵۹ دقیقه)

بحث در مورد بزرگ بودن

بحث در مورد بزرگ بودن (زندگی عیسای مسیح)
عیسای مسیح یک درس بسیار مهم را در مورد بزرگ بودن می‌دهد که با درسهای رهبری درین دنیا تفاوت دارد. وقتی ما یک رهبر را در اجتماع می‌بینیم، ما در مورد قدرت، پول و شهرت فکر می‌کنیم. درس عیسای مسیح در مورد یک رهبر به ما می‌گوید که رهبر آن کسی است که دیگران را خدمت می‌کند. رهبری خدمتگزار در ایمان مسیحی مربوط به سن، جنسیت، ثروت، قدرت یا شهرت نیست. عیسای مسیح یک رهبر واقعی را برای ما نشان داد، او دیگران را خدمت کرد و جان خود را برای گناهان بشر در صلیب داد.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۲۴-۳۰ (۵۹ دقیقه)

دعای عیسای مسیح در کوه زیتون

دعای عیسای مسیح در کوه زیتون (زندگی عیسای مسیح)
دعا در زندگی مسیحی بسیار مهم است. وقتی ما تحت فشار زندگی قرار داریم باید دعا کنیم تا خداوند ما را آرامش دهد و اراده او در زندگی ما اجرا شود. عیسای مسیح دعا کرد که اراده پدر آسمانی در زندگی او اجرا شود چون او به خاطر گناهان جهان باید زجر می‌دید و کشته شده و دوباره زنده میشد. ما باید دعا کنیم و زندگی خود را به عیسای مسیح بسپاریم تا صاحب زندگی ابدی از طریق ایمان به او شویم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۳۹-۴۶ (۵۹ دقیقه)

خیانت و زندانی شده عیسای مسیح

خیانت و زندانی شده عیسای مسیح (زندگی عیسای مسیح)
یکی از شاگردان به عیسی خیانت کرد. خیانت وقتی دردناک تر است که یکی از دوستانت در مقابل چیزی به تو خیانت کند. پاسخ عیسی به خیانت مهم بود، او جنگ نکرد، او به دنبال انتقام نبود. پلیس مذهبی او را دستگیر کرد. عیسی در کنیسه‌ها درباره پادشاهی خدا تعلیم و موعظه می‌کرد، اما رهبران مذهبی او را دوست نداشتند و قصد داشتند او را بکشند. عیسی تسلیم نشد، او گقتن حقیقت را ادامه داد و به طرف صلیب رفت.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۴۷-۵۳ (۵۹ دقیقه)

دستگیری عیسی در باغ جتسیمانی

دستگیری عیسی در باغ جتسیمانی (کلام خدا برای شما )
وقتی بر دستگیری عیسی داخل باغ جتسمانی شدن، و مسیح خوده بعنوان “من هستم” معرفی کرد آنها بر زمین افتادند. وقتی پطرس کار احمقانه کرد! گوش خادم کاهن اعظم را برید؛ عیسی پطرس را سرزنش کرد گوش آن خادم را شفا داد. اگر عیسی می‌خواست او نجات یابد دوازده فوج از ملايکه حاضر بود. اما نقشه خدا چیزی دیگری بود که باید عیسی بمیرد.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۵۱ (۳۰ دقیقه)

پطرس عیسی را انکار می‌کند

پطرس عیسی را انکار می‌کند (زندگی عیسای مسیح)
عیسی به ما می‌‌گوید که او را انکار نکنیم زیرا او با ماست و او یاور ماست. این به نفع ماست که عیسی را انکار نکنیم. اگر شخصی مانند پطرس عیسی را انکار کند، عیسی ما را جزا نمیدهد و از بین نمیبرد، او همچنان به ما محبت می‌‌کند. وقتی در زندگی اشتباه می‌‌کنیم، باید اعتراف و اقرار کنیم و به رابطه درست با خدا برگردیم. انکار عیسی به ما کمکی نمی کند. اعتراف به عیسای مسیح منحیث خداوند در زندگی خود به ما کمک می‌‌کند تا زندگی شاد داشته باشیم و پر از برکت داشته باشیم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۵۴-۶۵ (۵۹ دقیقه)

دیگر دیر شده بود

دیگر دیر شده بود (از هر گل برگی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱۹ (۲۹ دقیقه)

آیا در بین شاگردان عیسی مسیح اختلافات و بی اتفاقی وجود داشت؟

آیا در بین شاگردان عیسی مسیح اختلافات و بی اتفاقی وجود داشت؟ (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۴-۲۷ (۳۰ دقیقه)

عیسی کیست؟

عیسی کیست؟ (سئوالات مهم زندگی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۲-۵۱ (۱۲ دقیقه)

پیروزی (دوم)

پیروزی (دوم) (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۵۴-۷۱ (۳۰ دقیقه)

عیسی مسیح: قربانی او بالای صلیب و رستاخیز او

عیسی مسیح: قربانی او بالای صلیب و رستاخیز او (مطالعۀ کتاب مقدس برای مسلمانان)

برنامه رادیویی شامل آیه ۶۳-۷۲ (۳۰ دقیقه)