برنامه رادیویی با خواندن آیه ۳ (۲۸ دقیقه)
۱در پانزدهمین سال حکومت طیبریوس امپراطور وقتی پنطیوس پیلاطُس والی یهودیه و هیرودیس والی ولایت جلیل و برادرش فیلیپُس والی ولایات ایتوریه و نواحی ترخونیتس و لیسانیوس والی آبلیه بود، ۲یعنی در زمانی که حناس و قیافا کاهنان اعظم بودند، کلام خدا در بیابان به یحیی پسر زکریا رسید. ۳او به تمام ناحیه اطراف دریای اُردن می رفت و اعلام می کرد که مردم توبه کنند و برای آمرزش گناهان خود تعمید بگیرند. ۴آنچنان که در کتاب اشعیای نبی آمده است:
«شخصی در بیابان فریاد می زند: راهی برای خداوند آماده سازید، طریق او را راست نمایید. ۵دره ها پُر شوند، کوهها و تپه ها صاف گردند، کجی ها راست خواهند شد، راههای ناهموار هموار خواهند گشت ۶و همۀ آدمیان نجات خدا را خواهند دید.»
۷مردم زیادی بیرون می آمدند تا از دست یحیی تعمید بگیرند. او به ایشان گفت: «ای مارها، چه کسی شما را آگاه ساخت تا از خشم و غضب آینده بگریزید؟ ۸پس توبۀ خود را با ثمراتی که ببار می آورید نشان دهید و پیش خود نگوئید که ما پدری مانند ابراهیم داریم، بدانید که خدا قادر است از این سنگها فرزندانی برای ابراهیم بیافریند. ۹تیشه بر ریشۀ درختان گذاشته شده و هر درختی که میوۀ خوب به بار نیاورد بریده و در آتش افگنده خواهد شد.»
۱۰مردم از او پرسیدند: «پس تکلیف ما چیست؟» ۱۱او جواب داد: «آن کسی که دو پیراهن دارد، یکی را به کسی که ندارد بدهد و هرکه خوراک دارد نیز همچنین کند.» ۱۲جزیه گیران هم برای گرفتن تعمید آمدند و از او پرسیدند: «ای استاد، ما چه باید بکنیم؟» ۱۳به ایشان گفت: «بیش از آنچه مقرر شده مطالبه نکنید.» ۱۴عساکر هم پرسیدند: «ما چه کنیم؟» به آنها گفت: «از کسی به زور پول نگیرید و تهمت ناروا نزنید و به حقوق خود قانع باشید.»
۱۵مردم در انتظار بسر می بردند و از یکدیگر می پرسیدند که آیا یحیی، مسیح وعده شده است یا نه. ۱۶اما او چنین جواب داد: «من شما را در آب تعمید می دهم اما کسی خواهد آمد که از من تواناتر است و من لایق آن نیستم که بند بوت او را باز کنم. او شما را با روح القدس و آتش تعمید خواهد داد. ۱۷او شاخی خود را در دست دارد تا خرمن خود را پاک کند و گندم را در انبار جمع نماید، اما کاه را در آتشی خاموش نشدنی خواهد سوزانید.»
۱۸یحیی با راههای بسیار و گوناگون مردم را تشویق می کرد و به آن ها بشارت می داد ۱۹اما هیرودیس، که بر سر موضوع زن برادر خود هیرودیا و زشتکاری های دیگرش از طرف یحیی ملامت شده بود، ۲۰با انداختن یحیی به زندان مرتکب کاری بدتر از همه شد.
۲۱پس از آنکه همه تعمید گرفتند، عیسی نیز تعمید گرفت و به دعا مشغول بود که آسمان باز شد ۲۲و روح القدس به صورت کبوتری بر او نازل شد و صدایی از آسمان آمد: «تو پسر عزیز من هستی. از تو خوشنودم.»
۲۳وقتی عیسی خدمت خود را شروع کرد، تقریباً سی سال از عمرش گذشته بود و برحسب گمان مردم او پسر یوسف بود و یوسف پسر هالی، ۲۴پسر مَتات، پسر لاوی، پسر مَلکی، پسر یَنا، پسر یوسف، ۲۵پسر مَتاتیا، پسر عاموس، پسر ناحوم، پسر حَسلی، پسر نَجی، ۲۶پسر مَئَت، پسر مَتاتیا، پسر شِمعی، پسر یوسف، پسر یهودا، ۲۷پسر یوحَنا، پسر ریسا، پسر زِرُبابل، پسر سِئَلتی ئیل، پسر نِیری، ۲۸پسر مَلکی، پسر اَدی، پسر قوسام، پسر ایلمودام، پسر عیر، ۲۹پسر یوسی، پسر ایلعازَر، پسر یوریم، پسر مَتات، پسر لاوی، ۳۰پسر شَمعون، پسر یهودا، پسر یوسف، پسر یونان، پسر ایلیاقیم، ۳۱پسر مَلیا، پسر مینان، پسر مَتاتا، پسر ناتان، پسر داود، ۳۲پسر یِسی، پسر عوبید، پسر بوعَز، پسر شَلمون، پسر نحشون، ۳۳پسر عمیناداب، پسر ارام، پسر حِزرون، پسر فارِز، پسر یهودا، ۳۴پسر یعقوب، پسر اسحاق، پسر ابراهیم، پسر تارح، پسر ناحور، ۳۵پسر سِروج، پسر رَعو، پسر فِلِج، پسر عابِر، پسر صالَح، ۳۶پسر قینان، پسر اَرفَکشاد، پسر سام، پسر نوح، پسر لامَک، ۳۷پسر متوشالح، پسر خنوخ، پسر یارِد، پسر مَهللئیل، پسر قینان، ۳۸پسر انوش، پسر شیت، پسر آدم بود و آدم از خدا بود.