برنامه رادیویی با خواندن آیه ۲۰-۲۳ (۲۸ دقیقه)
۱ عده یی از فریسیان و علمای شریعت که از اورشلیم آمده بودند، دَور عیسی جمع شدند. ۲ وقتی دیدند که بعضی از شاگردانِ او با دستهای ناشسته و ناپاک غذا می خورند، آنها این کار را ناروا دانستند. ۳ زیرا که فریسیان و همۀ یهودیان تا مطابق به عنعنات گذشتۀ خود دستهای خود را نمی شُستند، غذا نمی خوردند. ۴ همچنان وقتی از بازار می آمدند تا خود را نمی شُستند، چیزی نمی خوردند و بسیاری از عنعنات دیگر مانند شُستن درست پیاله ها، دیگها و کاسه های مسی را رعایت می کردند.
۵ فریسیان و علمای شریعت از عیسی پرسیدند: «چرا شاگردان تو رسم و رواج پدران خود را پیروی نمی کنند و با دستهای ناپاک غذا می خورند؟» ۶ عیسی به ایشان جواب داده گفت: «اشعیای نبی دربارۀ شما ریاکاران چقدر درست پیشگویی کرده بود، وقتی نوشت:
«این مردم با زبان خود از من تعریف می کنند،
اما دلهای شان از من دور است.
۷ چقدر عبادت آنها بی فایده است،
چون احکام انسانی را به جای احکام خدا تعلیم می دهند.»
۸ شما احکام خدا را گذاشته و از رسم و رواج انسانی اطاعت می کنید.»
۹ عیسی همچنان به آنها گفت: «شما احکام خدا را زیرکانه رد کرده اید تا رسم و رواج خود را بجا آورید. ۱۰ زیرا موسی گفت: «پدر و مادر خود را احترام کن و هر کسی به پدر یا مادر خود دشنام دهد، باید کُشته شود.» ۱۱ اما شما می گویید، اگر کسی به پدر و یا مادرش بگوید: «هر کمکی را که ممکن بود از من دریافت کنید آن را به خدا قربانی می دهم»، ۱۲ دیگر او مجبور به خدمت کردن به پدر و مادر خود نیست. ۱۳ شما به این ترتیب به خاطر رسم و رواج خود از کلام خدا چشم پوشی می کنید. شما از این قبیل کارها زیاد می کنید.»
۱۴ عیسی بار دیگر مردم را پیش خود خواست و به آنها گفت: «همه به من گوش بدهید و این را بدانید: ۱۵ چیزی نیست که از بیرون داخل وجود انسان شود و بتواند او را ناپاک بسازد. آنچه آدمی را ناپاک می سازد، چیزهایی است که از دهن او بیرون می آید. [ ۱۶ هر کس گوش شنوا دارد بشنود.]» ۱۷ وقتی عیسی از پیش مردم به خانه رفت، شاگردان دربارۀ این مَثَل از او سوال کردند. ۱۸ او به آنها گفت: «آیا شما هم مانند دیگران نادان هستید؟ آیا نمی دانید، هر چیزی که از بیرون داخل وجود انسان شود، نمی تواند او را ناپاک سازد؟ ۱۹ چون به قلب او داخل نمی شود بلکه داخل معده اش شده و از آنجا خارج می شود.» به این ترتیب عیسی تمام خوراکها را پاک اعلام کرد. ۲۰ عیسی به سخنان خود ادامه داده افزود: «آنچه از درون آدمی بیرون می شود، انسان را نجس می سازد. ۲۱ زیرا از درون و قلب انسان افکار پلید، فساد جنسی، دزدی، قتل، ۲۲ زنا، خودخواهی، خیانت، فریب، شهوترانی، حسادت، تهمت، تکبر و حماقت بیرون می آید. ۲۳ این بدی ها همه از درون انسان سرچشمه می گیرند و انسان را ناپاک می سازند.»
۲۴ پس عیسی آنجا را ترک کرد و به منطقۀ نزدیک صور رفت و به خانه یی رسید. او نمی خواست کسی بفهمد که او در آنجاست اما نتوانست پنهان بماند. ۲۵ در همان وقت زنی که دخترش گرفتار روح شیطانی بود، دربارۀ عیسی شنید. او آمده و پیش پای عیسی افتاد. ۲۶ آن زن غیر یهودی و از اهالی شهر فینیقیۀ سوریه بود. او از عیسی التماس کرد که روح شیطانی را از دخترش بیرون کند. ۲۷ عیسی به او گفت: «بگذار اول کودکان سیر شوند. درست نیست که نان کودکان را گرفته پیش سگها بیندازیم.» ۲۸ زن جواب داد: «درست است صاحب اما سگهای خانه نیز از پس مانده های خوراکِ کودکان می خورند.» ۲۹ عیسی به او گفت: «به خاطر این گفته ات برو، روح شیطانی از دخترت بیرون شده است.» ۳۰ وقتی زن به خانه برگشت، دید که دخترش روی تخت خوابیده و روح شیطانی او را رها کرده است.
۳۱ عیسی منطقۀ صور را ترک کرد و از راه صیدون عبور کرده تا به شهرهای دکاپولس و بحیرۀ جلیل آمد. ۳۲ در آنجا مردی را پیش او آوردند که کر و گُنگ بود. از او خواستند که دست خود را روی آن مرد بگذارد. ۳۳ عیسی آن مرد را دور از جمعیت به گوشه ای بُرد و انگشتهای خود را در گوشهای او گذاشت و آب دهان انداخته زبانش را لمس کرد. ۳۴ بعد به آسمان نگاه کرده آهی کشید و به زبان محلی گفت: «اِفَتَح» یعنی «باز شو.» ۳۵ همان لحظه گوشهای آن مرد شنید و لکنت زبانش از بین رفت و درست حرف می زد. ۳۶ عیسی به آنها امر کرد که به کسی چیزی نگویند اما هر قدر او ایشان را از این کار منع می کرد، آنها بیشتر به پخش کردن کارهای عیسی می پرداختند. ۳۷ مردم که بی اندازه حیران شده بودند، می گفتند: «او همه کارها را به خوبی انجام می دهد چنان که کرها می شنوند و گُنگه ها حرف می زنند.»