چاپرښته ۲۰۲۴ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ پس عده یی از فریسیان و علمای شریعت از اورشلیم پیش عیسی آمده از او پرسیدند: ۲ «چرا شاگردان تو رسم و رواج پدران خود را رعایت نمی کنند؟ زیرا آنها پیش از غذا خوردن دستهای خود را نمی شویند.» ۳ عیسی در جواب آنها گفت: «چرا خود تان به خاطر رسم و رواج تان حکم خدا را اطاعت نمی کنید؟ ۴ یکی از احکام خدا این است: «پدر و مادر خود را احترام کن و هر کسی به پدر یا مادر خود دشنام دهد، باید کُشته شود.» ۵ اما شما می گویید، اگر کسی به پدر و یا مادرش بگوید، کمکی را که به شما می کردم، آن را به خدا می دهم، ۶ در این صورت دیگر بر او واجب نیست این طور پدر خود را احترام کند. شما به خاطر رسم و رواج خود کلام خدا را زیر پا می کنید. ۷ ای ریاکاران! اشعیای نبی دربارۀ شما درست پیشگویی کرده بود، وقتی نوشت:
۸ «این مردم با زبان خود از من تعریف می کنند،
اما دلهای شان از من دور است.
۹ چقدر عبادت آنها بی فایده است،
چون احکام انسانی را به جای احکام خدا تعلیم می دهند.»»
۱۰ عیسی مردم را پیش خود خواست و به ایشان گفت: «خوب به من گوش دهید و بدانید ۱۱ که انسان به وسیلۀ آنچه می خورد و می نوشد نجس نمی شود بلکه آن چیزی که از دهن او بیرون می شود، او را نجس می سازد.» ۱۲ در این وقت شاگردان پیش عیسی آمده گفتند: «آیا می دانی که فریسیان از آنچه گفته ای، آزرده شده اند؟» ۱۳ اما عیسی به جواب آنها گفت: «هر نهالی را که پدر آسمانی من بر زمین نکاشته باشد، از ریشه کنده خواهد شد. ۱۴ به آنها توجه نکنید، آنها مانند اشخاص کور هستند که اگر کور، کور را راهنمایی کند، هر دو در جوی خواهند افتاد.» ۱۵ پس پِطرُس به عیسی گفت: «معنای این مَثَل را برای ما تشریح بده.» ۱۶ عیسی در جواب فرمود: «هنوز شما این چیزها را درک نمی کنید؟ ۱۷ آیا نمی فهمید که هر چه از دهن وارد بدن شود به معده می رود و پس از آن خارج می شود؟ ۱۸ اما سخنانی که از دهن بیرون می شود، از دل سرچشمه می گیرند و آن چیزهاست که آدمی را نجس می سازد، ۱۹ زیرا افکار پلید، قتل، زنا، بد اخلاقی جنسی، دزدی، شهادت دروغ و تهمت از دل سرچشمه می گیرند. ۲۰ اینها چیزهایی اند که آدم را نجس می سازد اما نشستن دست پیش از غذا شما را نجس نمی سازد.»
۲۱ آنگاه عیسی از آن محل حرکت کرده و به طرف منطقۀ صور و صیدون رفت. ۲۲ یک زن کنعانی که در آن منطقه زندگی می کرد پیش عیسی آمد. او را صدا زد و گفت: «سَروَر من! ای پسر داوود! به من رحم کن! دخترم گرفتار روح شیطانی شده و بسیار رنج می برد.» ۲۳ اما عیسی هیچ جوابی به او نداد. شاگردانش پیش آمدند و با اصرار از عیسی خواستند: «این زن را رخصت کن، زیرا فریاد کنان به دنبال ما می آید.» ۲۴ عیسی در جواب گفت: «من فقط برای گوسفندهای گمشدۀ خاندان اسرائیل فرستاده شده ام.» ۲۵ اما آن زن نزدیک آمده، پیش پای عیسی افتاد و فریاد زد: «سَروَرم! به من کمک کن!» ۲۶ عیسی جواب داد: «نان فرزندان را گرفتن و پیش سگها انداختن روا نیست.» ۲۷ اما آن زن جواب داد: «درست است، ای سَروَرم اما سگها نیز از پسمانده هایی که از دسترخوان صاحب شان می افتد، می خورند.» ۲۸ عیسی در جواب او گفت: «ای زن، ایمان تو قوی است. خواست تو بر آورده شد.» و همان لحظه دختر آن زن شِفا یافت.
۲۹ بعد از آن عیسی آن محل را ترک کرد و به کنار بحیرۀ جلیل آمده به تپه یی بالا شد و در آنجا نشست. ۳۰ گروهی بزرگی از مردم اشخاص شل، کور، گُنگ و لنگ و مریضان دیگر را با خود آورده پیش پاهای او می گذاشتند و عیسی آنها را شِفا می داد. ۳۱ مردم وقتی گُنگه ها را گویا و شلان را سالم و اشخاص لنگ را روان و کورها را بینا دیدند، تعجب کردند و خدای اسرائیل را حمد گفتند.
۳۲ پس عیسی شاگردانش را پیش خود خواست و به آنها گفت: «دل من برای این مردم می سوزد. اینک سه روز است که آنها با من هستند و دیگر چیزی برای خوردن ندارند. من نمی خواهم آنها را گرسنه روان کنم، چون ممکن است در راه ضعف کنند.» ۳۳ شاگردان در جواب گفتند: «از کجا می توانیم این قدر نان در این بیابان پیدا کنیم که شکم چنین جمعیتی را سیر کنیم؟» ۳۴ عیسی پرسید: «چند قرص نان دارید؟» جواب دادند: «هفت قرص نان و چند دانه ماهی کوچک.» ۳۵ پس عیسی از مردم خواست که روی زمین بنشینند. ۳۶ آنگاه آن هفت نان و ماهی را گرفت و پس از شکرگزاری، آنها را پاره کرده به شاگردان داد و شاگردان به مردم دادند. ۳۷ همه خوردند و سیر شدند و از توته های باقیمانده، هفت سبد پُر شد. ۳۸ غیر از زنان و کودکان، چهار هزار مرد از آن خوردند. ۳۹ آنگاه عیسی جمعیت را رخصت داد و خود سوار کشتی شده به منطقۀ مَجدَل رفت.