۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور دهم

دعای دادخواهی

۱ای خداوند، چرا دور ایستاده ای و در اوقات سختی خود را پنهان می کنی؟ ۲تکبر شریران باعث رنج و آزار مسکینان می شود. پس آن ها را در دامهای خود شان گرفتار کن. ۳زیرا افتخار شخص شریر، به دست آوردن خواسته های نفسانی اش می باشد و سپاسگزاری شخص حریص توهین به خداوند است.

۴شخص شریر در غرور خود می گوید: «بازخواست نخواهد کرد.» همۀ فکرهای او اینست که خدایی نیست. ۵راههای او همیشه مستحکم است. داوری های تو مافوق تصور و دور از او است. همۀ دشمنان خود را به نظر حقارت می نگرد. ۶او در دل خود می گوید: «هرگز لغزش نمی خورم و هیچ نوع بدی به من نمی رسد.»

۷دهن او از لعنت و فریب و ظلم پُر است و از زبان او گناه و شرارت می بارد. ۸در دهکده ها کمین می کند و مردم بیگناه را می کشد و چشمانش در جستجوی مسکینان است. ۹در جای مخفی مثل شیر در بیشۀ خود کمین می کند؛ به جهت گرفتن مسکین کمین می کند و فقیر را به دام خود کشیده، گرفتار می سازد. ۱۰اشخاص بیچاره کوبیده و درمانده گردیده و مسکینان در اثر شکنجۀ زورآوران از بین می روند. ۱۱در دل خود می گوید: «خدا فراموش کرده است؛ روی خود را پوشانیده و هرگز نمی بیند.»

۱۲ای خداوند برخیز! ای خدا دست خود را برافراز و مسکینان را فراموش مکن! ۱۳چرا شخص شریر به خدا توهین می کند و می گوید: «خدا بازخواست نمی کند»؟ ۱۴خداوندا، تو غم و مصیبت مردم را می بینی، تا به دست خود مکافات برسانی. مسکین سرنوشت خود را به تو تسلیم کرده است. مددگار یتیمان تو هستی. ۱۵بازوی گناهکار را بشکن و از شخص شریر بخاطر شرارتش بازخواست کن تا آن دیگر یافت نشود.

۱۶خداوند پادشاه ابدی است. کسانی که خدایان دیگر را پرستش می کنند، از سرزمین او محو می شوند. ۱۷ای خداوند تو دعاهای مسکینان را می شنوی، به آن ها قوّت قلب داده و به فریاد و زاری آن ها گوش فرا گرفته ای. ۱۸تو به داد یتیمان و ستمدیدگان می رسی. تا انسان خاکی موجب ترس و وحشت دیگران نشود.