۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور یکصد و بیست و نهم

رهایی از دشمنان

۱چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. حال اسرائیل بگوید: ۲«چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. لیکن بر من غالب نیامدند. ۳قلبه کنندگان بر پشت من قلبه کردند و زخم های عمیق به آن گذاشتند. ۴اما خداوند عادل است و مرا از بندهای شریران رهایی داد.»

۵کسانی که از سهیون نفرت دارند رسوا و مغلوب شوند. ۶مثل گیاهی باشند که روی بامها می روید؛ که پیش از آنکه آنرا بچینند، خشک می گردد. ۷هیچ درونده ای دست خود را از آن پُر نمی تواند کرد و نه خوشه چین آغوش خود را. ۸هیچ کسی به او نگوید: «خداوند به تو برکت بدهد و ما هم بنام خداوند به تو برکت می دهیم!»